در این فصل نخست نظریه­ های رفتاری جنسی و جنسیت از منظر دانشمندان پیشگام در این زمینه بررسی می­ شود و سپس به بحث و بررسی پژوهش­های انجام گرفته در حیطه دانش و نگرش و اعتماد به نفس جنسی پرداخته می­ شود.

 

۲-۲- سیر تحول علمی و تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان

 

در طول تاریخ، انسان، حداقل، به منظور بقاء نسل، ملزم و نیازمند به نزدیکی و آمیزش جنسی بوده است. در اعصار گذشته، بشر به جای آن که اطلاعات ‌در مورد احساسات، تمایلات و رفتارهای جنسی خود را از علم و دانش به دست آورد، تنها از تخیل، خرافه، ادبیات و نصایح مذهبی تحریف شده الهی و غیر الهی بهره می­گرفت (اوحدی، ۱۳۸۴).

 

نوشته­ های تاریخی نشان می­دهد که در آن دوره بسیاری از ارتباطات جنسی فاقد عشق، احترام، آرامش و امنیت بودند زیرا در واقع ازدواج، ارتباط واقعه­ای غیر رمانتیک بود که با هدف مبادله اموال و سهیم شدن در املاک و زمین یکدیگر و اتصال دو گروه یا قبیله صورت می­گرفت و جذابیت و میل جنسی صرف به عنوان یک انگیزه برای ازدواج در بین مردم باستان از اهمیت کمی برخوردار بود (عشقی، ۱۳۸۵).

 

در قرن پانزدهم میلادی، مسیحیان عقیده داشتند که احتلام (انزال در خواب)، خوابی شیطانی و ناشی از آمیزش با ارواح است. نگرش یهودیان به رفتار و تمایلات جنسی انسان، از باب تولید مثل، بقاء نسل و تقسیم ارث بوده است. دین یهود، توصیه اکید به ازدواج پسران در سن ۱۳ تا ۱۸ سالگی و دختران درسن ۱۲ سالگی نموده است و برای زنان- خارج از شمول و محدوده ازدواج- هیچ گونه دارایی و پشتوانه مالی قائل نگشته است و اصولاً اعمال جنسی زنان را گناه آلود و ناپاک معرفی کرده، در همان حال با دیدگاه های متناقض و نگرشی متضاد، زنان را به سبب امکان پذیر نمودن مشروع و پسندیده تمایلات جنسی، قابل لطف و ترحم فرض نموده است (کجباف، ۱۳۷۸).

 

در آیین مسیحیت نیز نسبت به زن، نگرشی متناقض و دیدگاهی متعارض وجود دارد . در عین حال که زنان را به رهبانیت و تارک دنیا گشتن، دعوت و تشویق نموده، آن ها را دلفریب و جذاب دانسته که با مردان، روابط جنسی (نا مشروع) پیدا ‌می‌کنند، در همان حال به مردان سفارش ‌می‌کنند که شهوت جنسی خود را سرکوب نمایند و به کلیسا روی آورند. بدیهی است، ترغیب به پرهیز و دوری از این نیاز فطری و غریزه عینی- حتی در چهارچوب امر مقدس و الهی چون ازدواج- خود، سبب پدید آمدن و تشدید تعارضات و عقده­های روحی روانی شده، با به وجود آوردن اختلالات و انحرافات بسیار جنسی- روانی، انسان را از ارتقاء به درجات بالای سلامت روانی باز می­دارد (اوحدی، ۱۳۸۴).

با ظهور اسلام، دیدگاه مبتنی بر وحی آسمانی، نسبت به تمایلات جنسی انسان به طور کلی دگرگون شد. در نظام خانواده و چهارچوب ازدواج، ارضاء غریزه فطری و الهی جنسی، نه تنها مجاز، بلکه مستحب و گاه، واجب شمرده شده و به زن و مرد هر دو، اجازه و امکان تمتع و تفرح از این غریزه فطری و الهی و ارضاء این نیاز عینی و واقعی- به دو شکل ازدواج دائم و موقت- داده شده است، که به بهترین نحو، انسان را از تعارضات اساسی و عقده­های پایدار زمینه ساز بیماری‌ها و اختلالات روانی، ایمن و مصون نگاه داشته، سلامت فرد و جامعه را تضمین می­ نماید (اسلامی نسب، ۱۳۷۶).

 

به طور کلی رفتار جنسی از دیدگاه علوم مختلف نظیر پزشکی، زیست شناسی، روان شناسی، مردم شناسی و جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. روان شناسان و روان پزشکان فعالیت خود را در جهت مطالعه علمی مسائل جنسی از اواخر ۱۸۸۰ شروع کردند. در همان زمان مطالعه علمی رفتار جنسی نیز آغاز شد. اولین اثری که در این زمینه به چاپ رسید، کتاب «آسیب­های روانی جنسی» تألیف ریچادر فن کرافت- ابینگ[۴۰] (۱۹۶۵- ۱۸۸۶) بود. پس از او ‌می‌توان به هاولاک الیس[۴۱] و زیگموند فروید[۴۲] اشاره کرد که نتایج بررسی­ های خود را ‌در مورد رفتار جنسی در اوایل سده بیستم منتشر کردند (اوحدی، ۱۳۸۴).

الیس یک پزشک انگلیسی، روان شناس و نویسنده بود که نتایج بررسی­ های خود را در کتاب «روان شناسی رفتار جنسی» در ۷ جلد میان سال­های ۱۸۹۷ و ۱۹۲۸ منتشر کرد. پس از او، فروید[۴۳]در سال ۱۹۰۵ کتاب خود را تحت عنوان «سه رساله درباره تمایل جنسی[۴۴]» انتشار داد.

 

او در این کتاب به مطالعه رشد روانی- جنسی انسان از کودکی تا بلوغ پرداخت و همچنین انحراف­ها و اختلال­های جنسی را مورد بررسی قرار داد. با رشد و پیشرفت علوم رفتاری، سرانجام اسکوفیلد[۴۵] در سال ۱۹۶۵، فهرست ۳۳ تحقیق انجام شده را در خلال ۵۰ سال گذشته منتشر کرد (کجباف، ۱۳۷۸).

 

کینزی[۴۶] رفتاری جنسی را به عنوان رفتاری که به اوج لذت جنسی منجر می­ شود می­داند، لیکن چنین تعریفی نیز کامل و خالی از نقص نمی­­باشد. هاید[۴۷] در کتاب «ادارک تمایلات جنسی بشر» رفتار جنسی را چنین تعریف می­ نماید: «رفتاری که برانگیختگی جنسی ایجاد نموده و احتمال رسیدن به اوج لذت جنسی را افزایش می­دهد» (ذوالفقاری، ۱۳۸۵).

 

در عصر ویکتوریای انگلستان، زنی به نام موشر[۴۸] بررسی خود را درباره میل جنسی زنان آغاز کرد. بعد از موشر، مگنوس هیرس فیلد[۴۹] به مطالعه علمی رفتار جنسی بشر پرداخت. هیرس فیلد آلمانی است که نتایج بسیاری از تحقیقات وی توسط نازیها از بین رفت. وی اولین مؤسسه‌ بررسی رفتار جنسی را بنیاد نهاد و آن را در سطح وسیعی گسترش داد. او همچنین اولین مجله بررسی رفتارهای جنسی را منتشر نمود و در جهت مشاوره خانوادگی و راهنمایی درمشکلات جنسی، به یاری بیماران پرداخت (اوحدی، ۱۳۸۴).

 

۲- ۳- نظریه­ های رفتار جنسی

 

۲-۳-۱- دیدگاه فروید

 

فروید میل جنسی را به طور طبیعی در انسان همانند احساس گرسنگی و میل به غذا می­دانست. او میل جنسی را چنین تعریف کرد: «میل جنسی مفهومی از یک تحریک بدنی و روانی است. منبع آن محرکی است که در یکی از اعضای بدن وجود دارد و هدف آن ارضا و به ثمر رساندن تحریک بدنی و روانی است». فروید در آغاز معتقد بود که میل جنسی تنها سائقه­ای است که منشاء همه رفتارهای دیگر انسان است ولی پس از چندی در سال ۱۹۲۰ به تئوری غریزه دوگانه جنسی و تهاجم معتقد است و در بررسی­ های نهایی خود، دو گروه بزرگ غریزی یعنی غریزه زندگی و مرگ را مشخص کرد (دژکام، ۱۳۸۱).

 

به اعتقاد فروید، انگیزش اساسی رفتار انسان، ماهیتی جنسی دارد. به عبارت دیگر انسان موجودی لذت طلب است. از سوی دیگر جوامع مانعی بر سر راه میل لذت طلبی انسان هستند. به همین دلیل، فروید روش‌هایی را مورد بحث قرار می­دهد که انسان بتواند میان غریزه جنسی و محدودیت­های اجتماعی خودش، سازش ایجاد کند (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...