با وجود این می بینیم که ماده ۸۶۸ ق.م مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی را مستقر نمی داند مگر پس از اداء حقوق و دیونی که به ترکه تعلق گرفته است و ماده ۸۶۹ ق.م هم این حقوق و دیون را ذکر ‌کرده‌است در باره ماده ۸۶۸ ق.م و غیر مستقر بودن مالکیت ورثه نسبت به ترکه علی‌رغم تأکید ماده ۸۶۷ بر وقوع توارث و انتقال دارایی به ورثه با مرگ فرد نظرات مختلفی ارائه شده است که در این زمان مختصر، فرصت پرداختی به آن نیست و علاقه مندان را به تالیفات و نظراتی که در اینباره ارائه شده است ارجاع می‌دهیم.[۹۸]

 

بحثی که در قضیه توارث مطرح شده و بیشترین ارتباط را با موضوع این تحقیق دارد اداره ترکه به عنوان یک مال مشاع است. بر همین اساس ابتدائاً باید اجزای ترکه را بشناسیم و سپس چگونگی تصفیه و خارج کردن دیون و تعهدات را مورد بحث قرار دهیم.

 

گفتار اول: ترکیب ترکه

 

ترکه در تالیفات حقوقی در دو معنای عام وخاص به کار می رود منظور از معنای عام ترکه همان چیزی است که قبل از مرگ فرد به آن دارایی گفته می شود که از دو قسمت تشکیل شده است قسمت مثبت و قسمت منفی منظور از قسمت مثبت همان اموال فرد است و منظور از قسمت منفی دیون و مطالبات او به دیگر اشخاص است.

 

معنای خاص ترکه اشاره به قسمت مثبت دارایی فرد بعد از مرگ او دارد بر همین اساس وقتی گفته می شود ترکه متوفی وثیقه دیون اوست اشاره به همین معنا دارد و در واقع در جریان تصفیه بخش منفی دارایی متوفی قبل از مرگش، از بخش مثبت آن کسر می شود و اگر چیزی بماند به وراث می‌رسد.

 

وقتی سخن از ترکیب ترکه گفته می شود معنای عام آن مد نظر است ‌به این معنا که اجزای مختلفی که این ترکه را تشکیل می‌دهند شناخته و اقدام به ارزیابی آن بشود تا معلوم شود چه چیزهای مثبتی در ترکه و چه چیزهای منفی در آن وجود دارد بر همین اساس در بحث ترکیب ترکه ما با تحریر ترکه یا ارزیابی آن نیز مواجه هستیم که در ادامه به تفصیل از آن صحبت خواهیم کرد لیکن باید در ابتدا آنچه که غالباً و در اکثر موارد اجزاء یک ترکه را تشکیل می‌دهد و مواردی را که درباره آن تردید وجود دارد مورد کاوش و بررسی قرار دهیم.

 

بند اول: اجزای ترکه

 

اموال و حقوق مالی

 

مهمترین و اصلی ترین بخش هر ترکه اموال و حقوق مالی به جا مانده از متوفی است مثلاً خانه ای که از فرد بجا مانده یا اتومبیلی که فرد دارد و امثالهم. همچنین ممکن است فرد در زمان حیاتش از حقوق مالی برخوردار باشد که این حقوق نیز قاعدتاً پس از فوت شخص به وراثش منتقل می شود برای مثال حق شفعه ای که برای فرد به وجود آمده و بعد از مرگش وراثش می‌توانند به اعمال آن بپردازند البته طبق ضوابط و مقررات خاص و ویژه ای که بحث حق شفعه دارد و یا برای مثال حق خیاری که فرد قبل از فوتش کسب کرده که در این صورت وراث همگی با هم می‌توانند اقدام به اعمال آن کنند(ماده ۴۴۶ق.م)

 

همچنین ممکن است انواع خاصی از حقوق مالی را دارا باشد برای مثال سهام شرکت تجاری که این موارد نیز با فوت شخص به وراثش منتقل می شود.[۹۹]

 

دیون، مطالبات و تعهدات فرد

 

همان گونه که می‌دانیم در حقوق ایران و به طور کلی فقه امامیه طلب و دین قابل انتقال است یعنی درست بر عکس حقوق رم که طلب و دین را قابل تفکیک از شخصیت فرد نمی دانستند.

 

انتقال طلب به دو روش ارادی و قهری انجام می شود در روش ارادی شخص طلب خود را به مثال یک عین معین به دیگری می فروشد. روش قالب برای انتقال طلب استفاده از عقد حواله است در نقطه مقابل انتقال قهری قرار دارد که با فوت شخص طلب وی از دیگری به وراثش منتقل و آن ها به قائم مقامی او می‌توانند طلب فرد را وصول کنند.

 

درباره دیون نیز همانند، طلب بعد از مرگ باید چاره ای اندیشید و از همین رو است که باید دین فرد بعد از مرگ او از قسمت مثبت ترکه یعنی از اموال وی پرداخت شود، منتها باید توجه داشت که دیون فرد بعد از مرگش به وراث بمعنای دقیق کلمه همانطوریکه در طلب وجود دارد منتقل نمی شود بلکه به ترکه تعلق می‌گیرد و وراث در حدود ترکه موظف به پرداخت آن هستند.

 

بموجب ماده ۲۳۱ قانون امور حسبی نیز دیون موجل متوفی بعد از فوت حال می شود. فلسفه این امر آن است که با فوت شخص باید تکلیف ترکه مشخص و ترکه تصفیه و خالص شود و مانند یک مال مشاع عادی در اختیار وراث قرار گیرد.

 

مال مورد وصیت:

 

یکی دیگر از مواردی که در بحث ترکیب ترکه وجود دارد و به آن پرداخته می شود مال مورد وصیت متوفی است همان گونه که می‌دانیم هر فردی در طول حیاتش می‌تواند برای بعد از مرگش وصیت کند، وصیت به طور کلی به دو نوع عهدی و تملیکی تقسیم می شود وصیت عهدی یعنی آنکه شخص فرد یا افرادی را مامور انجام کاری برای بعد از مرگ خود کند وصیت تملیکی نیز یعنی مالی از اموالش را برای بعد از مرگش به دیگری تملیک کند (ماده ۸۲۶ ق.م) آنچه که در باب ترکیب ترکه بیشتر مطرح شده و با بحث ما نیز هماهنگ تر است وصیت تملیکی است. وصیت تملیکی ‌به‌صورت‌های مختلف می‌تواند صورت بگیرد یعنی شخص متوفی می‌تواند مالی از اموالش را خواه عین خواه منفعت برای دیگری وصیت کند یا یکی از اموالش را به صورت کلی و نامعین مورد وصیت قرار دهد(ماده ۸۴۷ ق.م).

 

همچنین موصی به می‌تواند جزء مشاع از ترکه باشد (ماده ۸۴۸ ق.م) ماده ۸۴۳ ق.م حداکثر میزان وصیت را یک سوم اعلام کرده و بیش تر از آن را غیر نافذ و منوط به تنفیذ وراث می‌داند. به همین سبب در جریان تحریر ترکه و تصفیه آن باید تکلیف وصیت فرد نیز روشن شود.

 

مواردی که ذکر شد اصولاً موارد واجزای عادی و روتین ترکه می‌باشد که تکلیف آن ها نیز روشن است ولیکن مواردی وجود دارد که در آن شک و شبهه وجود دارد که ما در اینجا نمونه هایی از آن را ذکر می‌کنیم:

 

دیه قتل مورث

 

یکی از شبهاتی که وجود دارد آن است که آیا دیه قتل مورث نیز از اجزای ترکه محسوب می شود و از همین رو طلبکاران مورث بر آن حق دارند و می‌توانند از محل دیه مورث نیز برای وصول مطالبات اقدام کنند یا آنکه مستقیماً وارد دارایی وراث می شود و از همین رو طلبکاران بر آن حقی ندارند؟ نظر مشهور آن است که جزء ترکه تلقی می شود و دیون و مورد وصیت از آن قابل پرداخت است چرا که دیه، نوعی مجازات تلقی شده و وراث به سبب وقوع جرم مالک آن می‌شوند(مواد ۱۴ و تبصره ماده ۴۵۲ ق.م.ا) همچنین سبب ایجاد حق در زمان حیات مقتول فراهم آمده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...