اثر جهانی شدن اقتصاد بررابطه مبادله بخش کشاورزی ایران |
جهانی شدن واقعیتی كلی است كه ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره را شامل می شود و درواقع باید آن را به مثابه یک نظام اجتماعی نوین دید كه كاركردهای مختلفی در ابعاد گوناگون دارد. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند كه جهانی شدن بیشتر جنبه اقتصادی دارد و یكی ازبرجسته ترین تحولاتی كه در سالهای اخیر به وقوع پیوسته همگرایی و ادغام اقتصادهای ملی در اقتصادهای جهانی بوده است كه در پی پیشرفتهای تكنولوژیک و فناوری اطلاعات ودر بستری از سیاستهای آزاد سازی به پیش رفته است. جهانی شدن واژهی رایج دهه ١٩٩٠ میلادی، هرچند در مورد آن بحثهای زیادی صورت گرفته است، ولی هنوز تعریفی جامع و فراگیر كه دربردارندهی كلیه جوانب این پدیده باشد، ارائه نشده است و همچنان پیرامون تعریف آن مشاجرات و ابهامات فراوانی مشاهده می شود. کروگمن و رنه بالز جهانی شدن را ادغام بیشتر بازارهای جهانی تعریف کرده اند. کول آن را الگوی تکامل یابندهای از فعالیتهای فرامرزی بنگاهها و شرکتها میداند. مکایوان جهانی شدن را گسترش بین المللی مناسبات تولیدی و مبادلهی سرمایهسالارانه میداند(آذربایجانی وهمکاران،1382). همچنین پراتون، جهانی شدن را فرایندی از تحول میداند که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ کرده، ارتباطات را گسترش داده و تعامل فرهنگها را افزون می نماید(دادگرو همکاران، 1382). صندوق بینالمللی پول(IMF) نیز جهانی شدن را رشد وابستگی متقابل اقتصادی کشورها در سراسر جهان از طریق افزایش حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و جریان سرمایه در ماوراء مرزها و همچنین از طریق پخش گستردهتر و سریعتر تکنولوژی میداند(کریمی هسنیجه، 1386). در زمینه جهانی شدن اقتصاد بخش کشاورزی اهمیت ویژهای در اقتصاد ایران دارد. این بخش یکی از تواناترین بخشهای اقتصاد کشور و تأمین کننده بیش از یکپنجم تولید ناخالص داخلی، یکپنجم اشتغال، بیش از چهارپنجم نیازهای غذایی و بیش از یکچهارم صادرات غیرنفتی است. بنابراین هر گونه تغییر و تحول در این بخش می تواند شاخص های مهم اقتصادی کشور را تغییر دهد. توسعه بخش کشاورزی، پیش شرط و نیاز ضروری توسعه اقتصادی کشور است و تا زمانی که موانع توسعه در این بخش برطرف نشود، سایر بخشها نیز به شکوفایی، رشد و توسعه دست نخواهند یافت(امیرتیموری و خلیلیان، 1386 ). از مهمترین ابزار تصمیم گیری برای کارگزاران و بنگاههای اقتصادی قیمت کالاها و خدمات است. به عبارت دیگر قیمت کالاها و خدمات باعث ایجاد علائمی برای تصمیم سازی کارگزاران و بنگاههای اقتصادی برای تخصیص منابع محدود یک جامعه در بین خواسته های نامحدودآن است. برآیند تمام نیروهای بازاری و غیربازاری در قیمت کالا تجلی پیدا کرده و باعث ارسال علائم مذکور میگردد (مهرابی، 1382). تغییر در قیمتهای نسبی (رابطه مبادله قیمتی) هر فعالیت یا بخش اقتصادی در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصادی می تواند موجبات چرخش تخصیص منابع و سرمایهها از فعالیتی به فعالیت دیگر یا از بخشی به بخش دیگر را فراهم سازد. واضح است که هر بخش یا فعالیتی که رابطه مبادله قیمتی به زیان آن باشد در گردونهی تخصیص منابع و در نتیجه رشد تولید زیان میبیند. در ایران قیمتهای بخش کشاورزی و سایر بخشهای اقتصادی چه در بازار داخلی و چه در بخش تجارت داخلی بوسیله انواع سیاستهای کلان اقتصادی مورد تأثیر قرار میگیرند و این امر به نوبهی خود موجب میگردد که رابطه مبادله قیمتی بخش کشاورزی و زیر بخش های آن نیز تحت تأثیر قرار گیرند. با توجه به اتکاء ایران به درآمدهای نفتی و نوسانات فراوان این درآمدها که اقتصاد ایران را با بحران مواجه کرده و خواهد کرد، بایستی به بخشهای دیگر اقتصاد، توجه شود که بخش کشاورزی در این زمینه دارای مزیتهای فراوانی است که باید تقویت شود. لازمهی شکل گیری یک بخش قوی در درازمدت، اتخاذ سیاستهای مناسب است و این سیاستها بدون شناسایی و تشخیص عوامل مؤثر و مهم نمی تواند عملی شود. لزوم گریز از صادرات تکمحصولی و رهایی از مشکلات ناشی از آن، ایجاد تنوع در محصولات صادراتی، تأمین ارز جهت سرمایه گذاری و افزایش سهم در تجارت جهانی و بازارهای بینالمللی، اهمیت صادرات غیرنفتی را به وضوح نشان میدهد. برای رسیدن به این مهم، بخش کشاورزی دارای مزیتها و مشخصههای مهمی همچون تنوع آب و هوایی، دمای مناسب، تنوع زمین، نیروی کار ارزان، بستر فعالیت اقتصادی نزدیک به نیمی از جمعیت کشور، وابستگی کمتر به فنآوری پیچیده و داشتن امکانات گسترش تولید است(خلیلیان، 1381). امروزه سیاست تجارت بینالملل محصولات کشاورزی در اکثر کشورها به عنوان یک استراتژی کلیدی تلقی می شود، به گونه ای که این فرایند با سرعتی بیش از رشد تولید کالاها و خدمات توسعه یافته است. به عنوان مثال، حجم کل تولید جهانی کالاها و خدمات طی دوره 82-1953 تقریباً چهار برابرشده است. این در حالی است که حجم صادرات جهانی در طی دوره مذکور شش برابر شده است. حجم کل تولید جهانی کالاها و خدمات و همچنین حجم صادرات جهانی در ارتباط با محصولات کشاورزی نیز به ترتیب دو و چهار برابر شده است که بیانگر رشد جهانی صادرات است(هوک، 1986). اغلب کشورها برای افزایش رشد اقتصادی به دنبال توسعه تجارت با سایر کشورها و تولید کالا بر اساس مزیتنسبی هستند(مصری نژاد و ابراهیمی، 1385). سیاستهای آزاد سازی تجاری بر ساختا
ر کل اقتصاد اثرگذارند. کشورهای واردکننده کالاهای کشاورزی با اعمال تعرفههای گمرکی و کشورهای صادرکننده با پرداخت یارانهی صادرات کالاهای کشاورزی سعی کرده اند، تا بخش کشاورزی خود را تحت حمایت قرار دهند. به دنبال تلاش کشورها برای آزادسازی تجاری محصولات کشاورزی روند مشابهی که در مورد کالاهای صنعتی وجود داشت، روال گذشته حمایت از بخش کشاورزی دچار تغییر شد و نهایتاً این تلاشها منجر به ایجاد توافق جدیدی در میان اعضاء سازمان تجارت جهانی گردید. بر اساس این توافقها مقرر گردید، موانع تعرفهای و غیرتعرفهای کاهش و همچنین یارانهی صادرات کالاهای کشاورزی محدود گردد. اجرای توافقهای مذکور دارای مفاهیم و اثرات مهمی برای چگونگی توسعه بخش کشاورزی کشورهای عضو و غیرعضو می باشد که بررسی آن برای کشورهایی چون ایران که هم واردکننده و هم صادرکننده کالاهای کشاورزی است، بسیار ضروری به نظر می رسد. از آنجا كه بخش كشاورزی ایران از گستردگی فراوانی برخوردار است، این اعتقاد وجود دارد كه بخش كشاورزی از توانایی بالفعل و بالقوهی فراوانی برخوردار بوده و این استعداد در آن نهفته است كه درصورت فراهم آمدن شرایط مناسب توانایی قابل توجهی در عرضه به بازارهای جهانی داشته باشد. با چنین اندیشهای تلاش گردیده است كه اثر جهانی شدن اقتصاد بر رابطه مبادله كشاورزی ایران، مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور و باتوجه به اینكه بسیاری از عوامل مهم جهانیشدن اقتصاد، بر بخش كشاورزی ایران تأثیری ندارند(مانند سرمایه گذاری مستقیم خارجی) بنابراین جهانی شدن در بخش كشاورزی ایران را تنها از لحاظ تجاریشدن می توان مورد بررسی قرار داد كه در این ارتباط از شاخص تجارت درون صنعت (IIT) برای اندازهگیری جهانی شدن استفاده شده است.
1-2- بیان مسئله
اقتصاد كشورها در دنیای معاصر در دو رویكرد خلاصه میشوند، كشورهای با رویكرد اقتصاد باز و كشورهای با رویكرد اقتصاد بسته. در رویكرد اقتصاد باز اقتصاددانان معتقدند كه موانع تجاری، موانع سرمایه ای وغیره میبایست كاهش یابد تا میدان برای فعالیت بخش خصوصی و كاهش فعالیت های غیركارای دولتی فراهم گردد. پدیده جهانیشدن اقتصاد بر این رویكرد تأكید دارد. این مهم باعث می شود كه ساختار بازارهای مختلف در اقتصادهای متفاوت از درجه مشابهت بیشتری برخوردار گردد. مطالعات و تجربیات بسیار زیاد نشان از رشد اقتصادی، افزایش بهرهوری، افزایش رفاه و غیره در اینگونه رویكرد دارند. البته مطالعاتی نیز وجود دارد كه نشان می دهد این رویكرد دارای مضراتی مانند گسترش فقر به ویژه در كشورهای درحال توسعه و بیكاری نیز به همراه دارد. در مجموع اگر بتوان با سیاستهای مدبرانه، اثرات منفی آن را كاهش داد، می توان منافع زیادی از اینگونه رویكرد حاصل نمود. در رویكرد دیگر، اقتصاد بسته است كه عنوان می شود با سیاستهایی مانند جایگزینی واردات، استقلال داخلی و غیره می توان قدرت اقتصادی برتری را حاصل نمود. بنابراین پایان نامه حاضر، حداقل ضرورتی كه برای سیاستمداران و جامعه علمی بر جای خواهد گذاشت، این است كه در اتخاذ تصمیم اقتصاد بسته یا باز در بخش کشاورزی با مطالعات علمی پربارتری برنامه ریزی اقتصادی را به پیش برند و بدون مطالعه اینگونه تحقیقات، مسلماً دور از انتظار نیست كه تصمیمات و سیاست های نادرست كه می تواند سالها اثرات مخرب آن برجای بماند را اتخاذ نمایند. تاکنون پنج نوع کاربرد متفاوت از واژهی جهانی شدن مطرح شده است. برخی به مفهوم آزادسازی اشاره می کنند. جمعی این واژه را غربیشدن میدانند. برخی دیگر از این واژه، مفهوم بین المللی را در نظر دارند. عدهای مفهوم جهانیسازی را مورد توجه قرار دادهاند و برخی دیگر جهانیشدن را در قالب قلمروزدایی دنبال می کنند(ناجی راد، 1385 ). جهانیشدن با مشخصههای یکپارچگی تجارت، حرکت سریع سرمایه، تسریع در مبادله فنآوری، پیشرفتهای فنی و نزدیک نمودن اقتصادهای ملی به اقتصادهای واحد و فراملی، ارائهکننده تعریف جدیدی از روابط، متغیرها و سیاستهای اقتصادی است. ایجاد فضای رقابتی از مهمترین و اساسیترین عناصر برای ورود به فرایند جهانی شدن است(کریمی، 1386). یکی از پدیدههای بسیار قابل توجه دهههای اخیر در اقتصاد جهانی، در همآمیزی و ادغام رو به افزایش اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی است که آثار آن را می توان در افزایش بازرگانی بینالمللی، جهانی شدن تولید و جریان مستقیم سرمایه گذاری خارجی (FDI) ملاحظه کرد(دادگر و همکاران، 1382). تغییر و تحول قیمت محصولات صادراتی كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته در تقابل با یكدیگر قرار دارد. این تقابل قیمتها درجه برخورداری هر كشور را از تجارت بینالملل نشان میدهد. رابطه مبادله شاخصی است كه بررسی رفتار آن در طی زمان به عنوان معیاری برای بررسی میزان برخورداری از منافع تجارت بینالملل، در هر كشور مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه رابطه مبادله یكی از مهمترین ابزارها برای تجزیه و تحلیل مسایل اقتصاد كلان و توسعه اقتصادی از قبیل منافع حاصل از بازرگانی بین المللی، تحولات حجم و تركیب مبادلات و اثر آن بر روی سطح دستمزدها، رفاه عمومی و درآمدملی محسوب می شود. در نظریه های اقتصاد بین-الملل، رابطه مبادله جایگاه ممتازی دارد و اقتصاددانانی بر له و علیه روند بلندمدت رابطه مبادله در بین كالاهای صنعتی و مواد اولیه و یا در بین كشورهای در حال توسعه و توسعهیافته مقالاتی به رشته تحریر درآوردهاند(حسینی و سیدی، 1381). بیثباتی اقتصاد كلان باتوجه به تغییرات در رابطه مبادله، مانعی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی بهشمار می رود و منجر به كندی رشد اقتصادی و بدتر شدن توزیع درآمد می شود و از سرمایه گذاری در سرمایه های فیزیكی و انسانی ممانعت می كند. رویكرد دیگر مربوط به تأثیرپذیری رابطه مبادله از متغیرهای كلان و یا تأثیرگذاری بر آن است؛ به عبارت دیگر این متغیر، به عنوان شاخصی برای تجزیه و تحلیل تئوریهای اقتصاد بینالملل، بر متغیرهای اقتصاد كلان؛ مانند رشد اقتصادی، حساب جاری، قیمتهای داخلی و غیره اثر می گذارد و متقابلاً از آنها تأثیر میپذیرد. همان طور كه می دانیم، اقتصاد ایران اقتصادی نفتی است. اقتصادهای متكی به نفت در برابر بیثباتی رابطه مبادله بسیار آسیبپذیرند. بر اساس شواهد تجربی، تأثیر بیثباتی تولیدناخالصداخلی در اقتصادهای نفتی دو برابر بیشتر است. بنابراین بررسی تأثیر رابطه مبادله و شوكهای آن بر اقتصاد داخلی می تواند راهكارهای مفیدی را برای سیاستگذاران اقتصادی در زمینه مقابله با این شوك ها ارائه نماید(تقوی و همکاران، 1386).
1-3- سؤالات اصلی تحقیق
سؤالاتی که این مطالعه به آنها پاسخ می دهد، به صورت زیر است:
- آیا جهانیشدن در کوتاهمدت تأثیر مثبت بر رابطه مبادلهی(خالص، ناخالص و درآمدی) کالاهای کشاورزی دارد؟
- آیا جهانیشدن در بلندمدت تأثیر مثبت بر رابطه مبادلهی(خالص، ناخالص و درآمدی) کالاهای کشاورزی دارد؟
- آیا جهانی شدن پروسه (فرایند، جریان) است و یا طرح از قبل طراحی شده است؟
1-4- فرضیات تحقیق
فرضیاتی که در این تحقیق در نظر گرفته شده اند، به صورت زیر است:
- جهانیشدن در کوتاهمدت بر رابطه مبادله (خالص، ناخالص و درآمدی) کالاهای کشاورزی اثر مثبت دارد.
- جهانیشدن در بلندمدت بر رابطه مبادله (خالص، ناخالص و درآمدی) کالاهای کشاورزی اثرمثبت دارد.
- اقتصاد کشاورزی ایران در مسیر جهانی شدن گام برمیدارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-10-19] [ 01:39:00 ب.ظ ]
|