بندرعباس

:

اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روان‌شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب كرده است. پیشرفت علم روان‌شناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است كه نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته‌ها و نیازهای مادی قد علم كنند و اهمیت بیشتری بیابند. مردم جهان، امروزه بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روان‌شناسان و روان‌پزشكان هم به طور روزافزون درمی‌یابند كه در همه موارد برای درمان اختلالات روانی، استفاده از روش‌های متعارف كافی نیست. (شهیدی و شیرافكن، 1382) نیاز انسان به دین قدمتی به عمر تاریخ دارد؛ زیرا بشر از همان آغاز زندگی خود به حامی مقتدر و تكیه‌گاهی نیرومند احساس نیاز می‌كرده است. موضوع دین مورد بحث روان‌شناسان و محققان پیشگامی همچون جیمز (1929)، فروید(1907)، یونگ (1961 ـ 1875) و دیگران بوده است. همچنین مطالعات و نظریه‌پردازی در زمینه‌های مختلف مذهبی به گذشته‌های دور برمی‌گردد؛ ولی مطالعه مذهب از دیدگاه روان‌شناختی از حدود 100 سال پیش آغاز گردیده است.(بهرامی احسان، 1383) اعتقاد بر این است كه در ایمان به خدا، نیروی خارق‌العاده‌ای وجود دارد كه نوعی قدرت معنوی به انسان متدین می‌بخشد و در تحمل سختی‌های زندگی او را كمك كرده و از نگرانی و اضطرابی كه بسیاری از مردم در معرض ابتلای به آن هستند دور می‌سازد. ویلیام جیمز، یكی از پیشگامان طرح این واقعیت در روان‌شناسی، معتقد است: «ایمان بدون شك مؤثرترین درمان اضطراب است؛ ایمان نیرویی است كه باید برای كمك به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان، زنگ خطری است كه ناتوانی انسان را در برابر سختی‌های زندگی اعلام می‌دارد».

پایان نامه

ایمان، انجام دستورات مذهبی، و حضور در مراسم‌های مذهبی از عواملی هستند كه می‌توانند در درمان و پیش‌گیری از ابتلا به بیماری‌های روانی اعم از نوروزهای خفیف یا سایكوزهای شدید به كار رود (داویدیان، 1376). به نظر بنیامین راش «مذهب آن‌قدر برای پرورش سلامت روح اهمیت دارد كه هوا برای تنفس» (به نقل از: جیمز، 1376). مذهب به انسان كمك می‌كند تا معنای حوادث زندگی، بخصوص حوادث دردناك و اضطراب‌انگیز را بفهمد. در دنیای کنونی که تبلیغ برخی از جوامع غربی و نیز دشمنان داخلی و خارجی در اثبات دین گریزی و جدایی دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی (پلورالیسم) مطرح شده است ،بیان تاثیر نگرش و جهت گیری مذهبی در پیشرفتهای اجتماعی که یکی از جنبه های آن تحصیل می باشد ،در استحکام گرایش مردم به دین و پیروی از فرامین الهی به خصوص با استعانت از فرامین دین مبین اسلام ،یاری کننده خواهد بودو اگر جامعه آماری دانشجویان که فرهیختگان جامعه می باشند ،به این سمت گرایش یابند خود می توانند پیامبرانی باشند برای تبلیغ و گرایش به سمت مذهب و پیروی از دستورات آن.دین به مؤمنان و معتقدان خود می‌آموزد كه چگونه با مجموعه عظیم جهان كه پیش از فرد شكل گرفته و قوانین خود را بر او تحمیل می‌كند سازگاری یابد. این سازگاری، دل‌گرمی و خرسندی مطبوعی را در روان فرد ایجاد می‌كند. برخلاف عقاید گذشته كه دین را مانع پیشرفت عقل می‌شناختند و آن را مانع استواری اخلاق راستین می‌دانستند، اگر دستورات دین كامل اجرا شوند، هم اخلاق راستین ایجاد می‌شود و هم نظم اجتماعی و سیاسی شكل می‌گیرد (كاسیرز2، ترجمه موفق،1370).

برخلاف چندین دهه قبل كه انسان را موجودی سه بعدی متشكل از زیست، روان و اجتماع می‌دانستند، بعد چهارمی هم بدان اضافه نموده‌اند و آن بعد روحی و یا معنوی است (طهماسبی و كمانگیری، 1375). در حقیقت، تركیب انسان، رفتار انسان، سلامت انسان، بیماری انسان و سایر افعال و حالاتی كه بر انسان حادث می‌گردد ناشی از یک بعد خاص نیست، بلكه تمام ابعاد چهارگانه با تركیب و تأثیر متقابل بر هم، حالاتی را بر انسان حكمفرما می کند.

امروزه مفهوم کیفیت زندگی یک شاخص اساسی سلامت محسوب می شود. کیفیت زندگی و به تبع آن سلامت روانی جزء جدایی ناپذیردر افراد پویا است. بستر های فیزیکی و اجتماعی که افراد بویژه نوجوانان در آن زندگی می کنند بر تجربیات اجتماعی سلامت روانی رشد و سازگاری آنها تاثیر می گذارد.

کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین مفاهیم مطرح در روان شناسی مثبت نگر است.تغییر عقیده از اینکه فقط پیشرفت های علمی ،پزشکی و تکنولوژی می تواند زندگی را بهبود بخشد،به این باور که بهزیستی فردی ،خانوادگی ،اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت ها به همراه ارزش ها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود می آید،از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است(اسکالاک و همکاران[2]،2002).

از طرف دیگر ،کیفیت زندگی نیروی قدرتمندی در راستای هدایت،حفظ و پیش برد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگ های مختلف می باشد (تستا[3] و سیمسون[4]،1996).سازمان بهداشت جهانی چهار بعد سلامت جسمی،روانی،روابط اجتماعی و محیط زندگی را برای کیفیت زندگی در نظر گرفته است(رحیمی و خیر،2007).

سلامت روان شامل توانائی زندگی کردن همراه با شادی ، بهره وری و بدون وجود درد سراست .سلامت روان نیازی اساسی،برای بهبود کیفیت زندگی انسان،امری حیاتی است(سازمان جهانی بهداشت [5]، 2001).سلامت روان با ویژگی های توانمند ساز درونی یا منافع درونی فرد،ارتباط دارد.

سلامت یا بهداشت روانی عنوانی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند عدم وجود علائم ناتوان کننده ، یکپارچگی کارکردی روانشناختی ،سلوک مؤثر در زندگی شخصی و اجتماعی ، احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می گیرد. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها ، علاقه

ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و درنتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است . سلامت روان در قیاس با سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد و محیط اشاره دارد . بخش مرکزی سلامت ، سلامت روان است ، زیرا تمام تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...