پهنه بندی اگرواکولوژیکی مناطق دیم خوزستان برای زراعت کینوا Chenopodium quinoa Willd با بهره گرفتن از رهیافت مدل سازی و GIS |
GIS
از جمله ارکان اصلی توسعه پایدار هر کشور، تأمین غذای کافی با قیمت مناسب برای افراد آن جامعه است. در عصر حاضر با توجه به محدودیت منابع و افزایش روزافزون جمعیت و در نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات غذایی، ایجاب می کند از منابع محدود به نحو بهینه استفاده شود (کمالی و همکاران، 1387). مدیریت پایدار منابع نیازمند سیاستها و برنامه ریزیهایی بر پایه اطلاعات از این منابع است (فائو[1]، 1996).
برنامه ریزی دقیق برای مدیریت پایدار منابع و تولید در مقیاس منطقهای مستلزم در اختیار داشتن برآورد قابل قبولی از عملکرد محصولات زراعی است تا بتوان با تعیین نیاز بازار مصرف در مورد توسعه کاشت یک محصول یا کاهش آن و یا سایر برنامه ریزیهای مرتبط با نظامهای تولید در سطح کلان به نوعی پیش آگاهی دست یافت. به نظر میرسد آنچه باید در گام نخست مورد توجه قرار گیرد این است که چه گیاهی باید در هر منطقه خاص توسعه یابد، چه مدیریتهایی باید در زمینهسازی آن مورد توجه قرار گیرند و چه مدیریتهای جایگزینی را میتوان در نیل به این هدف پیشنهاد کرد (لانسیگان[2] و همکاران، 1998). در این راستا پهنه بندی آگرواکولوژیکی به عنوان ابزاری برتر برای تحقیقات دقیق می تواند کمک زیادی به محققین کند.
پهنه بندی اگرواکولوژیکی برای شناسایی پتانسیلها و محدودیتهای منابع مرتبط به کار برده می شود. بوم کشتها به عنوان واحدهای جغرافیایی پایه بکار گرفته میشوند و اطلاعات محلی و منابع مرتبط با رشد گیاهان زراعی و توانایی بالقوه آنها مورد استفاده قرار میگیرند. استفاده تخصصی از زمینهای کشاورزی و مدیریت سیستم زمین بر طبق پتانسیلها و محدودیتهای پهنههای اگرواکولوژیکی، بهترین راه برای دستیابی به پایداری در سیستمهای تولید میباشد (فائو، 1978).
با توسعه مدلهای شبیهسازی رشد گیاهان، بانکهای اطلاعات جغرافیایی (GIS)[3] محققین تلاش گستردهای را برای پهنه بندی اگرواکولوژیک محصولات مختلف در مقیاس منطقهای آغاز کرده اند. در این روش با تقسیم کردن یک منطقه جغرافیایی به واحدها یا پهنههایی همگن با حداکثر شباهت از نظر خصوصیات خاک و اقلیم، عملکرد پتانسیل محصول زراعی در هر پهنه بوسیله یک مدل شبیهسازی پیش بینی شده و با انتقال نتایج به محیط GIS نقشه عملکرد پتانسیل در مقیاس منطقهای تهیه می شود (فیشر[4] و همکاران، 2002 ). با بهره گرفتن از این روش مناطق زراعی مناسب کشت گیاهان مشخص شده و از کشت محصولات در مناطقی که از کارایی کمی برخوردارند، جلوگیری می شود. به این ترتیب عملاً کشت محصولات زراعی بر اساس نیازهای واقعی آنها در عرصه های زراعی مشخص شده و نظامهای پایدار زراعی طرحریزی میشوند.
ایران در جغرافیای جهانی در منطقه خشک قرار گرفته و با توجه به فقر منابع آبی، منابع طبیعی تجدید شونده آن از حساسیت و شکنندگی زیادی برخوردار هستند که عدم توجه کافی و بهره برداری بدون برنامه و غیر اصولی باعث تخریب هر چه بیشتر این منابع خدادادی خواهد شد. بنابراین لزوم مطالعه و برنامه ریزی دقیق کاملاً محسوس است. با وجود اهمیت این موضوع، تحقیقات انجام شده در ایران در ارتباط با پهنه بندی و پتانسیلیابی محصولات زراعی بسیار محدود بوده و عمدتاً بر روشهای اقلیمی و برآورد کیفی متمرکز هستند. افزایش تولیدات زراعی برای تغذیة جمعیت در حال رشد کشور، اولویت اصلی بخش کشاورزی کشور است. توسعة سطح زیر کشت و بکارگیری اراضی با حاصلخیزی پائین یکی از راهکارهای موجود برای افزایش تولیدات زراعی است.
استان خوزستان نیز با بیش از سه میلیون اراضی دارای پتانسیل کشت و کار، علی رغم وجود دشتهای وسیع در مناطق مختلف متأسفانه به دلایل مختلف از جمله وجود تنشهای غیرزنده محیطی مانند خشکی، شوری، گرما، سرما، و عدم حاصلخیزی خاک و نهایتاً عملکرد پائین توجیه اقتصادی نداشته و امکان کشت و بهربرداری از اراضی توسط گیاهان زراعی مرسوم امکان پذیر نیست. تحت چنین شرایطی استفاده از گیاهان جدید و متحمل به تنشهای محیطی یک راهکار کارآمد برای افزایش تولیدات زراعی است.
گیاه جدید کینوا[5] که از طرف سازمان خواروبار جهانی (FAO[6]) به عنوان یک استراتژی برای امنیت غذایی دنیا معرفی شده است (رزاقی[7] و همکاران، 2012) که ضمن دارا بودن پروتئین بالا نسبت به شرایط نامساعد محیطی متحمل بوده (بنل حبیب[8] و همکاران، 2004) و امکان تولید اقتصادی در چنین اراضی را خواهد داشت. کینوا گیاهی است که در شرایط بسیار سخت محیطی کشت می شود (گرتز[9] و همکاران، 2009) و به تنشهای خشکی (واچر[10]، 1998) سرما و گرما (بویس[11] و همکاران، 2006؛ جکوبسن[12] و همکاران، 2005 ) و شوری خاک (جکوبسن و همکاران، 2003) متحمل بود و در بیشتر خاکها از شنی تا رسی با اسیدیته 5/4 تا 9 (گرتز و همکاران، 2009) و شوری بیش از 40 دسیزیمنس بر متر می تواند رشد نماید (رزاقی و همکاران، 2011، هاریادی[13] و همکاران، 2011). بنابراین تعیین مناطق قابل کشت و پهنه بندی آنها بر مبنای توان تولید اولین گام در توسعه کشت گیاه کینوا است.
1-1 بیان مسأله و ضرورت اجرای تحقیق
در سیستمهای زراعی دیم مناطق خشک، معمولاً تولید محصول ناپایدار و آسیبپذیر است (نصیریمحلاتی و کوچکی 1389، آبلدو[14] و همکاران، 2008)، چون عملکرد و تولید محصول تابع شرایط آب و هوایی به ویژه بارندگی است و در سالهای مختلف دارای نوسانات قابل توجهی است (نصیری محلاتی و کوچکی 1380، سینگ[15] و همکاران، 2001، لوبل[16] و همکاران، 2009). تعیین پتانسیل عملکرد و ریسک تولید در هر منطقه نقش بهسزایی در برنامه ریزیهای کلان کشاورزی، تخصیص بهینه منابع و افزایش بهرهوری مصرف منابع دارد (لوبل و همکاران، 2009؛ باهیتیا[17] و همکاران، 2008؛ وان آیترسام[18] ، 2013). پتانسیل عملکرد در شرایط دیم هر منطقه، عملکرد یک رقم زراعی سازگار با آن منطقه است که تحت بهترین شرایط مدیریت مزرعه رشد نماید. در واقع عملکرد یک ژنوتیپ خاص تحت شرایط فراهم بودن آب و عناصر غذایی و محیطی عاری از هر گونه علفهرز، آفت یا بیماری است. تحت این شرایط رشد گیاه توسط عوامل محیطی یعنی میزان تشعشع خورشیدی، دما، غلظت CO2 و نیز خصوصیات گیاه یا واریته زراعی تعیین می شود. اما تحت شرایط دیم که آب آبیاری تحت کنترل زارع نیست، عملکرد تابع میزان بارندگی و خصوصیات خاک نیز است که به این عملکرد تحت چنین شرایطی پتانسیل عملکرد دیم با حداکثر عملکرد قابل دستیابی گفته می شود (اندرزیان و همکاران، 2008: لوبل و همکاران، 2009: وان آیترسام و همکاران، 2013: اولیور و روبرتسون[19] ، 2013).
تعیین پتانسیل عملکرد در هر منطقه از طریق اجرای آزمایشهای مزرعهای بلند مدت با مدیریت مطلوب امکان پذیر است (لوبل و همکاران، 2009؛ وان آیترسام و همکاران، 2013). اگر چه ممکن است خود با چالشهای متفاوتی مواجه باشد. با توجه به اینکه اجرای چنین آزمایشاتی برای هر منطقه، در دوره های بلند مدت که مبین اقلیم منطقه باشد مستلزم صرف نیروی انسانی، وقت و سرمایه فراوان است (اندرزیان و همکاران،2008؛ نصیری محلاتی و کوچکی، 1388؛ هاتچمن[20] و همکاران، 2012؛ وان آیترسام و همکاران، 2013)، یک روش جایگزین مناسب برای برآورد پتانسیل عملکرد، استفاده از مدلهای شبیهسازی فرایندگرای گیاهان زراعی است (لوبل و همکاران، 2009؛ وان آیترسام و همکاران، 2013؛ اندرزیان،1393). با تلفیق خروجی این مدلها در سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (GIS) میتوان بینش جزئی از پتانسیل عملکرد گیاه و پهنه بندی تولید آن ارائه نمود. یکی از مدلهایی که هم اکنون توسط فائو توسعه داده شده و دارای کاربردهای متنوعی در مدیریت مزرعه و پهنه بندی آگرواکولوژیکی و اگروکلیماتیکی است نرم افزارAquaCrop میباشد (آرایا[21] و همکاران، 2010؛ اندرزیان و همکاران، 2011). هدف پژوهش حاضر منطقهبندی مناطق دیمخیز استان خوزستان برای اولین بار بهمنظور مدیریت توزیع و مصرف بهینه منابع براساس پتانسیل اقلیمیزراعی هر منطقه، تعیین پتانسیل و ریسک تولید در دیمزارهای استان با بهره گرفتن از مدل AquaCrop، برای گیاه جدید کینوا است.
1-2 فرضیه ها
- گیاه کینوا می تواند گیاه مناسبی برای کشت در شرایط دیم استان خوزستان باشد.
- پتانسیل تولید کینوا در مناطق دیم استان خوزستان یکسان نیست.
1-3 اهداف
- تعیین تاریخ کاشت مناسب کینوا درمناطق دیم استان خوزستان
- تعیین طول دوره رشد کینوا در مناطق مختلف استان خوزستان
- تعیین پتانسیل تولید گیاه کینوا در شرایط دیم استان خوزستان
- پهنه بندی استان خوزستان برمبنای پتانسیل عملکردکینوا.
[1] FAO
[2]Lansingan
[3] Geographic Information System
[4] Fischer
[5]Chenopodium quinoa
[6]Food and Agriculture Organization
[7]Razzaghi
[8]Benlhabib
[9]Geerts
[10]Vacher
[11]Bois
[12]Jacobsen
[13]Hariadi
[14] Abeledo
[15] Singh
[16] Lobell
[17]Bhatia
[18]Van Ittersum
[19] Oliver and Robertson
[20]Hotchman
[21]Araya
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-10-19] [ 12:40:00 ب.ظ ]
|