2-1-9-6-کارل راجرز (1987-1902) 24

2-1-9-7-هینز کو‏هات (1981-1913) 25

2-1-9-8-دیوید پ. آزوبل (2008-1918) 26

2-1-9-9-بوبان چاندرا ماهاپاترا (معاصر) 26

2-1-10-مقایسه زیرساخت‏‏‏های خود به عنوان موضوع و خود به عنوان کارگزار یا عامل_ 26

2-1-11-ارتباط‏های همسو و غیرهمسو مفهوم “خود” با “من” 28

2-1-12-تفاوت‏‏‏های “روان‏شناسی خود” با “روان‏شناسی من” 28

2-1-13-بررسی پایه روان‏شناسی-عصبی خود 30

2-2-بخش دوم – مشاور و مشاوره 31

2-2-1-مقدمه 31

2-2-2-تعریف مشاوره 32

2-2-3-خصوصیات و ویژگی ‏‏های مشاور_ 32

2-2-4-مشاور در فرایند مشاوره 35

2-2-5-خصوصیات مشاور موفق_ 35

2-2-6-رشد فردی مشاور_ 36

2-3-بخش سوم – خانه سلامت وابسته به شهرداری_ 40

2-4-بخش چهارم – آزمون‏های مرتبط با موضوع_ 40

2-5-بخش پنجم – آزمون سازی_ 41

2-5-1-مقدمه 41

2-5-2-تعریف اندازه‏گیری_ 41

2-5-3-آزمون_ 41

2-5-4-پایایی_ 41

2-5-5-روش‏های تعیین پایایی_ 42

2-5-5-1-روش بازآزمایی_ 42

2-5-5-2-همسانی درونی_ 42

2-5-6-روایی_ 42

2-5-6-1-روایی محتوایی_ 43

2-5-6-2-روایی محتوایی منطقی_ 43

2-5-6-3-روایی سازه 43

2-5-7-تجزیه و تحلیل سوال‏ها آزمون_ 43

2-5-8-تحلیل عاملی_ 44

2-5-9-هنجاریابی_ 44

2-5-10-نکات اساسی در اجرا و نمره‏گذاری آزمون‏ها 44

2-6-پیشینه‏های پژوهش_ 45

2-6-1-پیشینه‏های پژوهش در داخل کشور_ 45

2-6-2پیشینه‏های پژوهش در خارج از کشور_ 45

3-فصل سوم – روش پژوهش_ 49

3-1-مقدمه 50

3-2-جامعه آماری_ 50

3-3-روش نمونه‏گیری_ 50

3-4-ابزار پژوهش_ 50

3-5-روش نمره‏گذاری_ 51

3-6-شیوه ساخت پرسشنامه 51

3-6-1-تدوین پرسشنامه مقدماتی_ 51

3-6-2-گام اول (روایی محتوایی منطقی) 51

3-6-3-گام دوم (روایی محتوایی صوری) 51

3-6-4-گام سوم (پایایی اولیه) 52

3-6-5-گام چهارم (روش تحلیل عاملی لوپ) 52

3-6-6-گام پنجم (پایایی به روش بازآزمایی) 52

3-6-7-گام ششم (روایی ملاک) 52

3-7-روش‏های تجزیه و تحلیل داده ‏‏‏ها 53

3-7-1آمار توصیفی_ 53

3-7-2-آمار استنباطی_ 53

4-فصل چهارم – یافته‏‏‏‏های پژوهش_ 54

4-2-آزمودن پرسشنامه (101 سوالی) 55

4-2-1-بررسی توصیفی داده‏ها 55

4-2-2-بررسی استنباطی و تحلیل روان‏سنجی داده‏ها 57

4-2-2-1-روایی ملاکی_ 57

پایان نامه و مقاله

4-2-2-2-همسانی درونی_ 58

4-2-2-3-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 59

4-2-2-4-ساختار عاملی_ 59

4-3-سنجش فرم نهایی پرسشنامه (72 سوالی) 65

4-3-2-ضریب پایایی پرسشنامه نهایی_ 65

4-3-3-ضریب پایایی پرسشنامه به تفکیک عامل‏‏‏ها 66

4-3-4-پایایی به روش دو نیمه کردن_ 66

4-3-6-جدول هنجاری برای هر دو جنس_ 71

5-فصل پنجم – بحث و نتیجه‏گیری_ 72

5-1-خلاصه یافته‏های پژوهش_ 73

5-1-1-سوال اول_ 73

5-1-2-سوال دوم 74

5-1-3-سوال سوم 74

5-1-4-سوال چهارم 75

5-1-5-سوال پنجم 76

5-1-6-سوال ششم 76

5-2-محدودیت ‏‏‏های پژوهش_ 77

5-3-پیشنهاد ‏‏‏های پژوهش_ 77

5-3-1-پیشنهاد ‏‏‏های کاربردی_ 77

5-3-2-پیشنهاد ‏‏‏های پژوهشی_ 78

6-منابع_ 80

6-1-منابع فارسی_ 81

6-2منابع لاتین_ 84

7-پیوست‏ها 87

7-1-ویژگی‏های جامعه شناختی_ 88

7-2-نمونه پرسشنامه نهایی_ 89

7-3-روش تحلیل لوپ در مرحله مقدماتی شیوه ساخت پرسشنامه 90

7-4- شاخص‏های آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفه‏های اصلی و پس از چرخش واریماکس واریماکس_ 95

8-Abstract_ 99
فهرست جدول‏‏‏ها

جدول2- 1-ساخت های خود به عنوان موضوع و عامل. 27

جدول2- 2-دیدگاه‏های نظریه‏های شغلی درباره “رشد و عملکرد مشاور”. 38

جدول3- 1-ضریب‏های پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم اولیه 165 سوالی) 52

جدول4- 1-خلاصه‏ای از تدوین پرسشنامه مقدماتی (165 سوالی) 55

جدول4- 2-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب جنسیت.. 55

جدول4- 3-توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی گروه نمونه بر حسب رشته تحصیلی. 56

جدول4- 4-ماتریس همبستگی بین مولفه‏ها 57

جدول4- 5-میزان اشتراک مولفه‏های اصلی. 58

جدول4- 6-خلاصه توصیفی سوال‏ها 59

جدول4- 7-پایایی از روش دو نیمه کردن. 59

جدول4- 8-اندازه شاخص KMO و آزمون کرویت بارتلت ماتریس همبستگی سوال‏ها 60

جدول4- 9-شاخص‏های آماری اولیه با اجرای تحلیل مولفه‏های اصلی و پس از چرخش واریماکس.. 61

جدول4- 10-میزان درصد تبیین شده توسط هر عامل. 62

جدول4- 11-تشخیص عامل‏ها به وسیله چرخش واریماکس.. 62

جدول4- 12-نام و شماره سوال مولفه‏ها 65

جدول4- 13-ضریب‏های پایایی پرسشنامه “رشد خود” (فرم نهایی 72 سوالی) 65

جدول4- 14-ضریب‏های پایایی پرسشنامه به تفکیک مولفه‏ها 66

جدول4- 15-خلاصه توصیفی سوال‏ها 66

جدول4- 16-پایایی از روش دو نیمه کردن. 67

جدول4- 17-مقایسه میانگین و انحراف استاندارد نمره های عامل‏های هفت گانه پرسشنامه “رشد خود”. 68

جدول4- 18-آزمون آماری t مستقل برای دو گروه بر حسب جنسیت.. 69

چکیده
پژوهش حاضر یک پژوهش توسعه‏ای است که به منظور تدوین و هنجاریابی پرسشنامه سنجش “رشد خود” و تعیین ویژگی ‏‏‏های روان‏ سنجی آن انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روان‏شناسان استان تهران می‏‏باشند که با روش تصادفی ساده بدون جایگذاری از میان شرکت‏‏ها، سازمان‏‏ها، و نهادهای دولتی و یا غیر دولتی که درون مجموعه خود مشاور و روان‏شناس دارند، به صورت قرعه کشی انتخاب شد و نمونه مورد مطالعه کلیه مشاوران و روان‏شناسان خانه‏های سلامت وابسته به شهرداری استان تهران (مناطق 22 گانه) و حجم نمونه برابر با 273 نفر در زمان پژوهش بوده است. ‏این پرسشنامه دارای 101 سوال به صورت مقیاس لیکرت 7 تایی شامل مولفه‏های “نگرش، حس جسمانی، سبک هویت، فضیلت و نیروهای منش، ارزش‏‏ها، احساسات و افکار” می‏‏باشد. پس از اجرای پرسشنامه و حذف پاسخنامه‏‏‏‏های ناقص، اطلاعات 258 نفر (214 نفر مونث و 31 نفر مذکر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و هنجار‏‏‏های لازم به دست آمد. از روایی سازه، روایی محتوایی منطقی، روایی محتوایی صوری، روش تحلیل لوپ، دو نیمه سازی پرسشنامه و تحلیل عاملی با روش تحلیل مولفه‏‏‏‏های اصلی و چرخش واریماکس به منظور دسترسی به روایی، پایایی پرسشنامه استفاده شد که در نتیجه هفت عامل از پرسشنامه استخراج گردید. از مجموع روش‏هایی که برای روایی و پایایی پرسشنامه استفاده شد نتیجه می‏شود که ضریب پایایی در حد مطلوب و قابل قبول بود. همچنین روایی آزمون نیز اثبات شد. بین گروه زنان و مردان در این پرسشنامه تفاوت معناداری مشاهده نشد.همچنین بر اساس نتایج پژوهش مشخص گردید که وضعیت مسلط بین گروه نمونه پژوهش عامل افکار است.

1-1-مقدمه
در طول تاریخ بشر شناخت انسان همواره یکی از بحث برانگیزترین مسایل بوده است. هر نظریه‏ای شخصیت انسان را به دلیل پیچیده بودنش به گونه‏ای خاص بررسی کرده است.

“شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علاقه‏ها، استعداد‏ها، توانایی‏ها، گرایش‏‏‏ها و صفات دیگر اوست. بدین ترتیب، می‏توان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است” (مان[1]، 1961، ترجمه ساعتچی، 1356 به نقل از کریمی، 1388).

در این میان دیدگاه روان‏کاوی نه تنها به نظریه پردازی درباره انسان و جامعه پرداخت بلکه در عمق آن فلسفه‏ای نیز برای زندگی نهفته است. ‏این دیدگاه تلاش بسیاری نموده تا کلیت انسان را مورد بررسی قرار دهد. مبدع نظریه روان‏کاوی “زیگموند فروید[2]“ می‏‏باشد.

فروید کسی بود که توانست افکار متقدمان خود را که به صورت پراکند‏های اظهار داشته بودند در نظمی هماهنگ و جامع ارایه دهد و از آن استفاده‏‏های نظری و عملی ببرد. ریشه افکار فروید را می‏توان در برخی از عقاید کلی که درطی چندین هزار سال مبنای همه افکار غربی بوده است یافت و هم می‏توان آن را در برخی از اکتشافات خاص قرن نوزدهم جستجو کرد (شفیع‏آبادی، 1388).

این نظریه به منظور شناخت انگیزه‏‏های درونی و عمیق رفتار و اختلال‏‏های روانی است که پس از تجزیه و تحلیل، انسان را برای غلبه بر این اختلال‏ها یاری می‏دهد و یا ‏این که رفتار انسان را به نحو شایسته‏ای تبیین می‏‏کند (شفیلد[3]، 1964، به نقل از شفیع‏آبادی، 1388).

نظریه ساختاری[4] فروید شخصیت را به سه قسمت نهاد[5]، من[6] و فرامن[7] تقسیم بندی می‏کند. او معتقد بود اگر سه بخش شخصیت به گونه‏ای هماهنگ با یکدیگر عمل ننمایند و در صورتی که میان آنها تعارض و کشمکش پدید آید، نتیجه‏ای جزاختلال شخصیتو ناراحتی روانی نخواهد داشت (برنر[8]، 2006).

پس از فروید برخی از روان‏شناسان بر روی اصطلاحات فروید کار کرده و آنها را شرح و بسط دادند. اولین حاصل این شرح و بسط پدیدآیی نظریه‏ای به نام “روان‏شناسی من” شد.

روان‏شناسی خود از دل قسمتی از روان‏تحلیل‏گری که علاقه به جمع‏آوری سخت‏گیرانه اختلال‏‏های شخصیت و دیگر اشکال مقاومت‏‏های درمانی در آسیب‏شناسی روانی بود، بیرون آمد (گلدبرگ[9]، 1990؛ کو‏هات[10]، 1971 به نقل از میلون[11]، لرنر[12] و وینر[13]، 2003). اولین فردی که وسیع‏ترین چارچوب شناخته شده از روان‏شناسی خود را توصیف کرد هینز کو‏هات (1971، 1977) بود (میلون، لرنر و وینر، 2003).

پس از فروید (1933)، کو‏هات به افراد با عنوان موضوع‏های مجزا اشاره می‏‏کرد، اگر چه او تا حد زیادی نظریه فروید را تغییر داد از جمله عدم تاکید بر تمایز‏های جنسیتی و سلطه‏جویانه (بانای[14] و همکاران و 2005).

براساس گفته کو‏هات (1971، 1977، 1984)، “خود[15] (که با عنوان یک فرایند[16] یا مجموعه[17] ‏‏در نظر گرفته می‏‏شود که تجربه ذهنی را سازماندهی می‏‏کند) ماهیت اصلی وجود روان‏شناسی خود را تشکیل می‏دهد و شامل حس‏‏ها[18]، احساسات[19]، افکار[20] و نگرش‏‏های[21] فرد نسبت به خودش و دنیای پیرامونش می‏‏شود”. در حالیکه فروید ضمیر فرد را به عنوان قسمتی از وجود افراد در نظر می‏‏گیرد (تا حدی همانند دیدگاه ویلیام جونز در مورد “من”) اما کو‏هات مفهوم فرد را به عنوان محور اصلی شخصیت (ایگل[22]، 1984) مانند نظریه جیمز[23] در مورد “من” در نظر می‏‏گیرد. به عبارت دیگر کو‏هات “خود” را به عنوان یک نیروی روان‏شناسی در نظر می‏‏گرفت که به توصیف پیشرفت شخصیت بالغ و سالم و همچنین شکل‏گیری بیماری‏‏های شخصیتی می‏‏پردازد. کو‏هات (1966 و b1978) به ارایه یک خط پیشبردی سالم عشق و علاقه به خود پرداخت که به سمت ایجاد ساختار منسجم فردی، ایجاد حس هویت، ارزش، معنا و عملکرد اجرایی حرکت می‏‏کند و به‏ ترویج ایجاد شخصیت واقعی افراد می‏‏پردازد (استعداد‏های اصلی و مهارت‏‏های اکتسابی). این فرضیه تاکید بیش از‏ انداز‏ه‏ای بر انسجام و پیوستگی فردی و خلاقیت و ایجاد شخصیت واقعی فرد دارد. بر اساس گفته کو‏هات (1971)، عشق و علاقه به خود از اول زندگی فعال می‏‏باشد و شرط لازم برای عملکرد مناسب شخصیت می‏‏باشد (بانای و همکاران، 2005).

ویژگی‏های زیر مجموعه “خود” در افراد متفاوت فرق می‏کند و بنابراین افراد به لحاظ شخصیتی دارای تفاوت‏‏های فردی هستند. این تفاوت‏ها می‏توانند نه تنها مسیر تحصیلی، شغلی، عاطفی و دیگر زمینه‏‏های زندگی انسانها را تحت‏الشعاع قرار دهند بلکه می‏توانند سبب انتخاب زمینه‏ای خاص در هر کدام از این مسیر‏ها شوند. به عنوان مثال در زمینه انتخاب شغل یکی از نظریه‏پردازانی که به اهمیت تیپ‏های شخصیتی در انتخاب شغل اشاره می‏کند، ‏‏هالند است (شفیع‏آبادی، 1387).

‏هالند نظریه‏ی خود را بر مبنای دو اصل مهم استوار نموده است؛ 1)انتخاب شغل و حرفه به نوع شخصیت فرد بستگی دارد و راهی برای ابراز وجو فرد به حساب می‏ آید، 2)انتخاب شغل و حرفه رابطه‏ی مستقیمی با طرز تلقی و گرایش فرد دارد. هالند به این نكته نیز معتقد است كه افرادی كه خودشناسی بیشتری دارند در مقایسه با كسانی كه خودشناسی كمتری دارند انتخاب‏‏های بهتری را انجام می‏دهند. وی خودشناسی را، توانایی فرد برای شناسایی استعداد‏های بالقوه در محیط اجتماعی، می‏داند. او تاثیر تجربیات دوران كودكی، نحوه‏ی تربیت كودك و فشار‏های اجتماعی را نیز در تعیین ترجیح‏‏های شغلی، نوع شخصیت و خودشناسی مهم ارزیابی می‏نماید (شفیع‏آبادی، 1387).

با شناخت این مطلب می‏توانیم بگوییم که هر فردی در هر شغلی که قرار دارد، دارای ویژگی‏‏های شخصیتی خاصی می‏باشد. به عبارت دیگر به زبانی ساده‏تر “خود” اشخاص در هر زمینه شغلی و حتی در همان زمینه نیز با یکدیگر متفاوت است.

به عنوان مثال تمرین‏‏های روان‏درمانی مدل خاصی از شیوه زندگی را بنا می‏کند که در شخصیت و نقش حرفه‏ای فرد به صورت مکمل ایفای نقش می‏کنند. تعداد کمی از حرفه‏‏ها هستند که بین شغل و نقش فرد یا به عبارتی بین زندگی شخصی و زندگی حرفه‏ای حد و مرزی قایل نیستند. تمامی توانایی‏‏ها در مشاهده، درک، حس و تشخیص به طور همزمان می‏توانند در ارتباط با مراجعین، خانواده و دوستان مفید باشند (کاتلر[24]، 2010).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...