پایان نامه رتبه بندی مدیریت دانش؛تعاریف مختلف مدیریت دانش |
با وجود آنکه دانش به آسانی قابل اندازه گیری نیست، سازمانها بایستی دانش را به منظور دستیابی به مزایایی که از مهارتها، تجارب و دانش ضمنی کارمندان در سیستم و ساختارشان، قابل اکتساب است، به طور مؤثر مدیریت کنند (Hung et al, 2005). بدلیل اینکه اغلب تعاریف ارائه شده از سوی پژوهشگران بیشتر بر پایه زمینهها و علایق شخصی آنان بوده است، لذا یکی از مهمترین چالشهای شناسایی شده، توانایی فهم مدیریت دانش و اهداف آن است (Pina et al, 2013). دیدگاههای متفاوت در مفهوم دانش می تواند به تعاریف متفاوت مدیریت دانش منجر شود و بنابراین جای تعجب نیست که نتایج مورد انتظار مدیریت دانش نیز، به صورت متفاوت تعریف شدهاند. در همین راستا، برخی از تعاریف مدیریت دانش برگرفته از مطالعات پیشین در جدول 2-1 نشان داده شده است.
جدول2- 1 تعاریف مدیریت دانش طی 15 سال اخیر (Wallace et al, 2011)
تعریف | پژوهشگر |
کسب دانش مناسب برای افراد مناسب در زمان مناسب جهت تصمیم گیری دقیق آن ها میباشد. | پتراش (1996) |
شامل تشخیص و تجزیه و تحلیل دانش مورد نیاز و در دسترس، و برنامه ریزی و کنترل فعالیتهایی جهت توسعه سرمایههای دانشی به منظور دستیابی به اهداف سازمان میباشد. |
مکینتاش (1996) |
هنر خلق ارزش بوسیله بکارگیری سرمایههای فکری است. | اسویبی (1998) |
بر دانش بعنوان عامل تعیین کننده تمرکز می کند و شامل فعالیتهایی است که استفاده بهینه و توسعه دانش را در حال حاضر و آینده هدفگذاری میکند. |
اسپک و اسپیکروت (1997) |
فرایند مدیریت سیستماتیک و فعالانه منابع دانش در سازمان است. | لائودون و لائودون (2002) |
رسمی کردن دسترسی به تجربیات، دانشها و مهارت ها به منظور خلق توانمندیهای جدید، توانمندسازی عملکرد بهتر و افزودن ارزش برای مشتری است |
باکمن (1999) |
نوعی تکنولوژی اطلاعاتی که بصورت یک سیستمی برای پشتیبانی از دانش و فعالیتهای مرتبط با کسب و کارها (سازمانها) طراحی شده، و می تواند مواردی نظیر سیستمهای پشتیبانی از تصمیم، بانکهای اطلاعاتی، ویدئو کنفرانسها، کارهای کامپیوتری، اینترنت، سیستمهای شایستگی و غیره را شامل شود. | باتلر (2003)، داونپورت و پروساک (1998)، لیندگرن (2002)، استنمارک (2002) |
رویکردی ساخت یافته است که رویههای را برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره و بکارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان بر قرار میسازد. |
داونپورت و پروساک (1998) |
فرایندهای ایجاد و خلق دانش ، اعتبار بخشیدن به دانش، شکل بخشیدن و توزیع دانش، و کاربرد عملی آن در سازمان میباشد. | بات (2000) |
فرایند انتقادی دانش در جهت برآورده کردن نیازهای موجود در جهت شناسایی و استخراج داراییهای دانشی موجود گردآوری شده و توسعه فرصتهای جدید میباشد | کوینتاس، لفر و جونز (1997) |
مجموعه ای از فعالیتهای منظم و سیستماتیک سازمانی که جهت دستیابی به ارزش بزرگتر از طریق دانش در دسترس (کلیه تجربیات و آموختههای افراد یک سازمان و کلیه اسناد و گزارشها در داخل یک سازمان)، صورت میپذیرید. | مرویک (2001) |
با کشف و ارتقاء دارایی دانش یک سازمان، با دیدگاهی که پیش برنده اهداف سازمان است مرتبط میشود. | داونپورت و پروساک (1998) |
فرایند خلق، ارزشگذاری، نشر، توزیع و کاربرد دانش است. | بات (2002) |
فعالیتی معطوف به اتخاذ استراتژی و راهی برای مدیریت سرمایههای فکری انسانمحور است. | آدام و مککریدی (1999) |
اساساً حول محور بهبود، نوآوری و نیل به اهداف دور میزند. | سالیس و جونز (2002) |
رویکردی منظم جهت کشف، فهم و استفاده از دانش، جهت ایجاد ارزش است. | اودل (1996) |
مدیریت دانش در سازمان، فرآیندی تخصصی، منظم و سازمان یافته برای ایجاد، سازمان دهی، حصول، به کار گیری، به اشتراک گذاردن و تجدید دانش صریح و ضمنی کارمندان در جهت افزایش عملکرد سازمانی و خلق ارزش است. |
آلی (1997)، اگبو، هاری و رنوکاپا (2005)، راگلز (1998)، ویگ (2000) |
ایجاد، تجدید و به کارگیری منظم، روشن و عمیق دانش، در جهت حداکثر نمودن مزایای سرمایه گذاری در دانش و بازده داراییهای آن است. |
ویگ (1997) |
فرایند تسخیر مجموعه از مهارتهای یک شرکت در هر قسمتی که می توان آنرا دریافت نمود و توزیع کردن آن در هر قسمتی از سازمان که می تواند عملکرد سازمانی را توسعه بخشد . |
هیبارد (1997) |
کنترل و مدیریت شفاف دانش درون یک سازمان، در جهت نائل شدن به اهداف سازمانی است. | اسپک و اسپیکروت (1997) |
رسمیسازی و دستیابی به تجارب، دانش و مهارتی که قابلیتهای جدید و عملکرد بالاتری را ایجاد نموده و مشوق نوآوری است و ارزش از دیدگاه مشتری را افزایش میبخشد. |
باکمن (1999) |
فرایند کمک به سازمانها برای کشف، انتخاب، سازماندهی، پخش و تبادل اطلاعات و تجارب به نحو موفقیت آمیز، برای فعالیتهایی همچون حل مسئله، یادگیری فعال، برنامه ریزی راهبردی و تصمیمگیری است. |
گوپتا، لیر و آرونسون (2009) |
ایجاد، استخراج، انتقال و ذخیرهسازی دانش و اطلاعات به منظور طراحی سیاست بهتر، تغییر فعالیت و هدفگیری نتایج است . |
هورویچ و آرماکاست (2010) |
مدیریت سیستماتیک دانش سازمانی که شامل فرایندهای خلق، گردآوری، سازمان دهی، ذخیره سازی، پخش و استفاده از دانش برای ایجاد ارزش تجاری و دستیابی به مزیت رقابتی می باشد . |
چانگ و چوی (2005) |
تغییر داده به اطلاعات و سپس اطلاعات به دانش است. |
هالت (2003)، ییم، کیم، کیم و کواک (2004)، جانسن، اولایسن و اولسن (2002)، گاتاسچالک (2010) |
تحلیل تعاریف ارائه شده نشان میدهد که بسیاری از آن ها در یک مورد دارای شباهت میباشند و آن اینکه مدیریت دانش منجر به بهبود عملکرد سازمانی میگردد. به عبارتی، از تعاریف جدول 2-1 یک چنین برمیآید که اگر کوششهای مدیریت دانش به صورت منظم و متفکرانه انجام، شود؛ سازمان را در برنامهریزی راهبردی خود توانا خواهد ساخت، کارایی و نوآوری را بهبود خواهد بخشید، فرایند تصمیم گیری و حل مسایل را بهبود میدهد، ارزش بهتری برای سازمان و مشتریان ایجاد کرده و عملکرد سازمانی را به صورت منظم، افزایش میدهد.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 03:57:00 ق.ظ ]
|