رفاه و آسایش یک مفهوم چند بخشی است. مک گرگور و اسمیت (1998) رفاه را در بر گیرنده عوامل اقتصادی، جسمی، اجتماعی و عاطفی، محیطی، سیاسی و روحی می دانند. از نظر ون پراک (2003) رفاه از رضایتمندی فرد در 6 حوزه: شغل، مسائل مالی، خانه، فراغت و تفریح، سلامت و محیط زیست ایجاد می شود. یکی از جنبه های رفاه همانطور که ون پراگ و مک گریگور اشاره کرده اند رفاه اقتصادی یا به عبارت دیگر رفاه مادی افراد می باشد.

عکس مرتبط با محیط زیست

تحقیقات اخیر چند عامل را به عنوان عوامل محوری در حفظ رفاه مالی معرفی کرده اند که از آن جمله می توان به درآمد، مخارج و انباشت بدهی اشاره کرد. فرگوسن و همکاران (1981) رفاه مالی را سطوح درآمد مالی و دارایی ها توصیف می کند. ویلیامز (1983) رفاه مالی را تابعی از جنبه های مادی و غیرمادی وضعیت مالی فرد می داند و های هو (1990) رفاه مالی را احساس رضایت یک فرد نسبت به وضعیت مالی اش می داند. بر اساس نظر پورتر (1990) رفاه مالی دیدگاه فرد نسبت به وضعیت مالی خود است و بر اساس جنبه های عینی و ادراکاتی که از طریق قضاوت در مورد آنها نسبت به استانداردها به دست می آید ارزیابی می گردد.

از نظر استرامپل (1976) گرچه رفاه مالی در گذشته معنای سعادت یا رضایت عمومی فرد از موقعیت مالی یا دارایی خود را داشته است اما در موقعیت کنونی با بهبود سطح زندگی مردم به ادراک فرد از جنبه های مادی و غیر مادی وضعیت مالی خود تغییر کرده است. ادراکاتی شامل رضایت از درآمد و پس انداز، آگاهی از موقعیت ها، توانایی براورده ساختن نیازها، حس امنیت مادی و حس راحتی و رضایت نسبت به سیستم توزیع درآمد و پاداش.

جو (1998) نیز همانند استرامپل؛ آسایش مالی را سطح سلامت مالی می داند که شامل رضایت از جنبه های مادی و غیرمادی وضعیت مالی، احساس پایداری مالی شامل کافی بودن منابع مالی و مقدار عینی منابع مادی و غیر مادی که هر فرد دارد می باشد. شاید جامع ترین تعریف از نظر گولد اسمیت (2000) ارائه شده باشد. از نظر این تعریف، رفاه مالی میزان کفایت و امنیت اقتصادی فرد یا خانواده است که فرد را در برابر ریسک های اقتصادی روزمره مانند بیکار شدن، بیماری، ورشکستگی و فقر و تهیدستی محافظت می کند.

عکس مرتبط با اقتصاد

تحقیقات زیادی مبین آن است که زنان نسبت به مردان در زمان تصمیم گیری اقتصادی ریسک گریزتر هستند و نه تنها مصرف اطلاعات مالی را در نظر می گیرند بلکه اشتغال، سرمایه گذاری و برنامه ریزی بازنشستگی را هم در نظر می گیرند. گروه دوم تحقیقات، توان نسبی و تاثیری که زنان می توانند بر تصمیم گیری های مالی در روابط داخلی خود داشته باشند را ارزیابی می کند. اگرچه زنان در ازدواج، اکثریت تصمیمات خرید خانواده را کنترل می کنند اما بین زوجینی که درآمد بالاتری دارند سیستمی وجود دارد که مردان کنترل کننده هستند.

تحقیقات نشان می دهد که در مقایسه با مردان و زنان متاهل، زنان مجردی که دارای فرزند بوده اند کمترین ریسک مالی را پذیرا هستند. لی و همکاران (2007) دریافتند افرادی که هرگز ازدواج نکرده اند نسبت به آنهایی که متاهل هستند در سنین پیری بدهی های چشمگیری دارند. فرض می شود که زنان غیر متاهل و زنان فرزنددار سطوح رفاه مالی پایینتری نسبت به زنان متاهل و زنان بدون فرزند دارند. مثلا تصور می کنیم زنان متاهل محافظه کاری مالی کمتری نسبت به زنان غیرمتاهل دارند چون می توانند درآمد خود را با زوجشان شریک شوند (کاتلین، 2010).

سو (2008) نشان داد که زنان دارای تحصیلات بالا به احتمال بیشتری طرح های مالی و سلامت را طرح ریزی می کنند تا شرکای مردشان. تحصیلات رابطه مثبتی با رفتارهای مالی، تحمل ریسک مالی و رضایت مالی دارد و درآمد زنان را صرف نظر از وضعیت تاهل ارتقا می دهد.

تحقیقات اجتماعی نشان می دهد که چهار فاکتور سلامت، وضعیت اقتصادی، اشتغال و روابط خانوادگی؛ پیش بینی کننده رفاه در اکثر فرهنگ ها هستند. وقتی افراد سالم، شاغل، متاهل و یا درگیر یک رابطه متعهدانه باشند و از لحاظ مالی نیز امنیت داشته باشند؛ خوشحال تر هستند. سلامت و ثروت نیز در سطح کلان با هم در ارتباطند.کاهش در نرخ مرگ و میر و عوامل رایج تلفات مثل سرطان و حمله های قلبی؛ می تواند منجر به میلیاردها دلار صرفه جویی اقتصادی برای ملت ها شود. متاسفانه از هر هفت خانواده آمریکایی، یکی مشکل پرداخت هزینه های مرتبط با بهداشت خود را دارد که این امر می ­تواند منجر به تنگ دستی در هزینه های پزشکی نسبت به هزینه های اصلی زندگی و رفتارهای منفی بیماران گردد، مثل به تاخیر انداختن درمان های لازم پزشکی و استفاده از داروهای تجویز شده (باربارا، 2005).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

- Fergosen

-Williams

-Hayhoe

- Porter

-Strumpel

- Joo

-Goldsmith

- Lea

- Sue

- Barbara

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...