رفاه ذهنی

مفهوم و محتوای رفاه اجتماعی در طول چند دهه گذشته تحولات گسترده ای یافته است. در دهه های 1970 تا 1980، رفاه اجتماعی به مجموعه اقدامات و خدمات گوناگون اجتماعی که هدف آن تامین حداقل نیازهای اساسی افراد و گروه های جامعه است، محدود بود. همچنین به بعد عینی رفاه (درآمد و اشتغال و مسکن) توجه می شد؛ اما امروزه علاوه بر بعد عینی به بعد ذهنی رفاه نیز توجه می شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

رفاه ذهنی را می توان چنین تعریف کرد: انواع مختلفی از ارزیابی های مثبت و منفی که افراد از زندگی شان می سازند. این ارزیابی ها شامل ارزیابی های شناختی (مقیاس های) از قبیل رضایت از زندگی، رضایت شغلی، بهره وری، اشتغال و واکنش­های احساسی به وقایع زندگی مثل لذت و ناراحتی است؛ بنابراین رفاه ذهنی اصطلاحی چترمانند است که برای ارزیابی های مختلفی که مردم در برابر زندگی شان و وقایعی که برایشان اتفاق می افتد، فکر و بدنشان و چگونگی تفصیل آنها از زندگی می سازد. همچنین به ساختاری اشاره می کند که شامل واکنش های احساسی مردم و رضایت حوزه ای می شود. احساس بهزیستی یا بیچارگی مفاهیمی ذهنی اند؛ اما در اعمال افراد ظاهر می شود. رفاه ذهنی و احساس بیچارگی ممکن است به طور عینی در رفتار شفاهی یا غیر شفاهی، واکنشها، زیست، توجه و حافظه افراد آشکار شود. اصطلاح بهزیستی اغلب به جای رفاه ذهنی استفاده می شود؛ زیرا از هر مفهوم قراردادی یا ناشناخته درباره مشمولیت این مفهوم اجتناب می کند. رفاه ذهنی از 4چهار بعد شادکامی، کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و رضایت محیطی تشکیل شده است.

 

2-6-2-1- شادکامی

از جمله مظاهر شادی، شادکامی است و بر نوعی مسرو بودن دلالت دارد. اینکه زندگی برای یک فرد تا چه اندازه اهمیت دارد؛ و آیا می تواند کارهای دلخواه خود را انجام دهد می تواند بیانگر میزان شادکامی فرد باشد. از جمله عوامل موثر در افزایش شادکامی افراد درآمد است. در مقایسه بین کشوری درآمد رابطه مثبتی با شادکامی دارد. به طور میانگین کشورهای ثروتمندتر در مقایسه با کشورهای فقیرتر شادتر هستند (گراهام، 2009؛ فری، 2008؛ بلنچفلاور، 2007). اگرچه در این بین استثناهایی نیز وجود دارد. از طرفی ازدواج در افزایش شادکامی موثر است؛ بیکاری باعث کاهش و سلامت فردی باعث افزایش شدید شادکامی می شود. اما تاثیر متغیرهایی نظیر جنسیت، آموزش و نیز اثر انواع مختلف مشاغل بر شادکامی افراد بین جوامع مختلف، متفاوت است. احتمالا این تفاوت ها ناشی از تفاوت زیرساخت های اجتماعی جوامع مختلف است. تفاوت حقوق زن و مرد در جوامع مختلف، تفاوت بازدهی آموزشی و نیز تفاوت در پایداری مشاغل در کشورهای مختلف از عوامل تاثیر گذار بر چگونگی اثر این عوامل بر شادکامی مردم آن کشورهاست (بابازاده، 1390).

 

2-6-2-2-کیفیت زندگی و تحقیقات مرتبط

طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی یعنی درک و آگاهی فرد از جایگاهش در زندگی که در قالب فرهنگ و نظام ارزش های محل زندگی وی شکل می گیرد. کیفیت زندگی را می توان در دو سطح خرد (فردی ذهنی) و کلان (اجتماعی عینی) تعریف کرد. سطح خرد شامل این شاخص ها می شود: ادراک کیفیت زندگی، تجارب، ارزش های فرد، معرف های مرتبط مانند رفاه و خوشبختی و رضایت از زندگی، میزان درآمد، اشتغال، مسکن، آموزش و پرورش و سایر شرایط زندگی و محیط. در مفهوم کلی کیفیت زندگی تمام ابعاد زیستی شامل رضایت مادی و نیازهای حیاتی و همچنین جنبه های انتقالی زندگی نظیر توسعه فردی و خود شناسی و بهداشت اکوسیستم را پوشش می دهد.

مالکون (2011) در مطالعه خود به بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و رفاه ذهنی دانشجویان پرداخت. هدف این مطالعه بررسی این مسئله بود که آیا کیفیت زندگی و چهار مولفه آن (سلامت جسمی، سلامت روانی، روابط اجتماعی و محیط) پیش بینی کننده های قابل ملاحظه ای برای رفاه ذهنی هستند؟. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان مقطع کارشناسی زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی و همچنین دانشجویان رشته آموزش ابتدایی بودند. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی و ابعاد سلامت روانی، روابط اجتماعی و محیط به طور مثبت رفاه ذهنی را پیش بینی می کنند در حالیکه سلامت جسمی رفاه ذهنی را پیش بینی نمی کند؛ همچنین تفاوت قابل ملاحظه ای بین کیفیت زندگی دو گروه یعنی دانشجویان زبان و دانشجویان آموزش ابتدایی وجود نداشت.

بخشی پور و همکاران (1384) به بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان پرداختند. کلیه دانشجویان پذیرفته شده در کنکور سال 1382 دانشگاه تهران که تعداد 3261 نفر بودند جامعه آماری این تحقیق را تشکیل دادند. یافته ها نشان داد که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روان را پیش بینی می کند و همچنین تاهل هم به شکل معناداری با بهداشت روانی، رضایت از زندگی و احساس اجتماعی بیشتر؛ همبستگی دارد. نتایج همچنین نشان داد که دانشجویان دختر از احساس حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند و رضایت کلی آنها از زندگی نسبت به دانشجویان پسر بیشتر است.

- Graham

-Frey

-Blanchflaver

-Malkoan

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...