دانلود پایان نامه ارشد : سیمای زن در سروده های زنانه ی معاصر |
4-1-9- نگاه به زن از بُعد اجتماعی در اشعار ژاله قائم مقامی فراهانی 66
4-2- سیمای زن در مجموعه اشعار پروین دولت آبادی 74
4-2-1- نگاهی به زندگی و شعر پروین دولت آبادی 74
4-2-2- نگاه پروین دولت آبادی به زن 75
4-3- سیمای زن در دیوان توران شهریاری ( بهرامی ) 82
4-3-1- نگاهی به زندگی و شعر توران شهریاری( بهرامی ) 82
4-3-2- نگاه به بعد طبیعی زن در دیوان توران شهریاری ( بهرامی ) 84
4-3-3- نگاه به زن از بُعد خانواده در دیوان توران شهریاری ( بهرامی ) 89
4-3-5- نگاه به زن از بُعد اجتماعی در دیوان توران شهریاری ( بهرامی ) 110
4-4- سیمای زن در دیوان ژاله اصفهانی 114
4-4-1- نگاهی به زندگی و شعر ژاله اصفهانی 114
4-4-2- نگاه به بعد طبیعی زن در اشعار ژاله اصفهانی 116
4-4-3- نگاه به زن از بُعد خانواده در اشعار ژاله اصفهانی 125
4-4-4- نگاه به زن از بُعد اجتماعی در اشعار ژاله اصفهانی 130
4-5- سیمای زن در آثار برگزیده پروانه نجاتی 135
4-5-1- نگاهی به زندگی و شعر پروانه نجاتی 135
4-5-2- نگاه به بعد طبیعی زن در اشعار پروانه نجاتی 136
4-5-3- نگاه به زن از بُعد خانواده در اشعار پروانه نجاتی 142
4-5-4- نگاه به زن از بُعد اجتماعی در اشعار پروانه نجاتی : 146
4-6- نتیجه گیری 148
4-7- پیشنهادها 151
فهرست منابع 152
چکیده
در این تحقیق سعی شده است که دیدگاه زنان شاعر ( معاصر ) عالم تاج ( ژاله ) قائم مقامی فراهانی، پروین دولت آبادی، توران شهریاری، ژاله اصفهانی و پروانه نجاتی در مورد جنس زن، شخصیّت و نقش او درخانواده و اجتماع بیان گردد. این شاعران بر اساس تجربه های تلخ و شیرین شان، نسبت به زن و نقش او شعر هایی سروده اند كه گاهی برای زنان مقامی ارجمند كه بسی بالا تر از فرشتگان بوده و گاهی هم آن چنان پست و حقیر، كه تنها وسیله ای برای لذت، عیش و كامرانی نا مردان بوده، سخن به میان آورده اند. در عین حال هیچ یك از آن ها از نقش اساسی و خطیر یك زن كه همان نقش مادری اوست،چشم پوشی نكرده و در واقع دید گاهی نسبتاً یكسان در این زمینه، نسبت به زن داشته اند كه در این تحقیق، به آن پرداخته شده است.
واژه های کلیدی:: سیمای زن ، شعر معاصر، عالم تاج ( ژاله ) قائم مقامی فرهانی، پروین دولت آبادی، توران شهریاری، ژاله اصفهانی و پروانه نجاتی.
.1- کلیات
1-1- مقدمه
گفتگو در مورد زن و دیدگاه هایی که در باره ی او وجود دارد، کاری بس سخت است و احتیاج به مطالعه ی عمیق دارد.
برای شناخت زن و موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی او، باید تمام تاریخ را از نظر گذراند و برای این شناخت، نمی توان یک دین یا مذهب خاصی را مورد نقد و بررسی قرار داد و بعد حکمی کلی در این باره داد. اما در بررسی هایی که پژوهش گران در چند دیـن مثـل« یهودیت و مسیحیت » در باره ی زن انجام داده اند، دیده شده که بی توجهی و بی اعتنایی به زن از همان ابتدای خلقت، آشکار بوده است.
« در مسیحیت گناه اولیه ( (pehe0riginaگناه زن بود و – مرد به عنوان فرزند آدم- هر گاه به سوی زنی رود، حتی اگر آن زن همسرش باشد، چنان که حوا همسر شرعی آدم بود، باز گناه نخستین و گناه اصلی را تکرار کرده است و گناه و عصیان آدم را در خاطره ی خداوند، تداعی کرده است. »(شریعتی، 1376 : 78)
این دیدگاه در دین مسیحیت، شاید بر گرفته از همان داستان چگونگی خلقت آدم و حوا و رانده شدن آنان از بهشت باشد. داستانی که بدین گونه در این دین و مذهب بیان شده است و پژوهش گران نیز آن را در کتاب ها و آثار خود آورده اند و گفته اند که خداوند ابتدا آدم و حوا را در بهشت آفرید و بعد به آن ها حکم کرد که شما مختارید از این بهشت و تمام امکاناتش استفاده کنید مگر این درخت، که بنا به بعضی از تفاسیر، گندم بوده و بعضی دیگر آن را سیب دانسته اند اما در این میان شیطان بر آنان غلبه نمود و آن ها را وادار کرد که از آن درخت ممنوعه، تناول کنند و در پی این سرکشی و گناه بود که از بهشت رانده شدند اما، گویا در این میان، مسیحیان یک طرفه به قاضی رفته اند و طبق استدلال های خود شان، زن یا حوا را مسؤول این خطا و باعث تشویق و ترغیب آدم، دانسته اند و شاید با این گونه استدلال ها، باعث شده اند چنین حکمی در باره ی همه ی زنان، در دین آن ها ریشه دواند.
جلال ستاری در یکی از کتاب های خود به نام سیمای زن در فرهنگ ایران، با توجه به تصور کهنی که در شرق پا گرفته بود، مبنی بر زاییده شدن زن یا حوا از پهلوی مرد یا آدم و با توجه به طرز تفکر آن ها، از منظر و دیدگاه دو گروه عمده، به تبیین و بیان این نظریه پرداخته است.
او در این کتاب در باره ی گروه اول که به ظاهر بینان معروفند، آورده: « مرد و زن از نظر این گروه، بسیار با هم تفاوت دارند. از نظر اینان، آدم پسر خداست و خداوند او را بدون واسطه آفریده و تمام خصوصیات خود را به او انتقال داده است. پس آدم (مرد) می تواند عروج روحانی داشته باشد و تا خدا پیش برود. از نظر آن ها، حوا، دختر آدم و زاییده ی اوست. بنا بر این حوا (زن) نمی تواند به مانند آدم (مرد) به عروج و تکامل دست یابد. در واقع، زن فاصله ای است بین خدا و آدم. از نظر این گروه، آدم، حوا را در خواب زایید، بی درد و رنج و این زایمانی رویا وش است. زایمان در حوا در حکم نفرین و لعنتی ابدی است….آدم، نقش اساسی بر عهده دارد. نقشی معنوی و روحانی، چون شبیه به خداست. اما حوا، نقش مشروط و مادی است. آدم، پیامبر زندگی است و حوا پیک مرگ»(ستاری،1373: 60)
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 01:23:00 ب.ظ ]
|