اکثریت قضات مجلس اعیان انگلستان با این مسئله موافق بودند که هرچند رئیس فعلی کشور دارای مصونیت شغلی از صلاحیت محاکم کشورهای خارجی میباشد که در جهت تضمین انجام صحیح وظایف رسمی به وی اعطا گردیده اما چنین مصونیتی پیرامون جرایم کیفری بین المللی شامل حال رئیس سابق دولت نمی شود. زیرا عملی که طبق حقوق بین الملل، جرم بین المللی محسوب می شود نمیتواند به عنوان عمل رسمی انجام شده توسط رئیس کشور در مقام اجرای وظایفش تلقی گردد. عدم استناد به چنین مصونیتی به تبع رئیس کشور شامل سایر مقامات دولتی که از مصونیت شغلی برخوردارند نیز خواهد شد. در نتیجه این افراد تنها در دوران تصدی مقام در مواجهه با اتهام انجام جنایات بینالمللی قادر به استناد به مصونیت شغلی بوده و پس از ترک مقام چنین مصونیتی شامل حال آن ها نخواهد بود و دادگاه های داخلی هر کشوری که به موجب حقوق بینالملل و اصل صلاحیت جهانی[۱۹۵] قادر به پیگرد این افراد باشند میتواند به جرایم این افراد رسیدگی نماید.
فصل دوم: استناد به مصونیت در جنایات بینالمللی نزد محاکم بینالمللی
از اوایل قرن بیستم اندیشه تشکیل محکمهای بینالمللی جهت محاکمه و مجازات مرتکبین جنایات عمده بینالمللی به وجود آمد. هرچند در اولین گام، محاکمه ویلهلم دوم ناکام ماند اما پس از جنگ جهانی دوم بود که با تشکیل محاکم نورنبرگ و توکیو توسط متفقین، اولین گام جهت محاکمه مرتکبین چنین جنایاتی برداشته شد. پس از آن نیز اندیشه تشکیل یک نهاد بینالمللی با صلاحیت گسترده همواره وجود داشت اما توفیقی در این زمینه حاصل نشد. پس از پایان دوران موسوم به جنگ سرد بود که فجایع رخ داده در یوگوسلاوی و روآندا باعث شد تا جای خالی چنین محکمهای بیش از پیش احساس شود. هرچند شورای امنیت در راستای انجام وظیفه خویش در جهت حفظ و اعاده صلح و امنیت بینالمللی محاکمی را برای رسیدگی به این فجایع تشکیل داد اما در نهایت در اوایل قرن ۲۱ بود که کنفرانس دیپلماتیک رم منجر به تشکیل دیوان کیفری بینالمللی گردید و این آرزوی دیرین تحقق یافت.
در این فصل ضمن مطالعه قواعد مربوط به مصونیت مقامات دولتها نزد این محاکم بینالمللی، مبانی و توجیهات اعطا یا عدم اعطای مصونیت به این مقامات نزد محاکم کیفری بینالمللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.مبحث اول: محاکم تشکیل شده بعد از جنگ جهانی دوم و بحث مصونیت
پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان و متحدانش، متفقین تصمیم گرفتند تا با تشکیل دادگاه به جرایم مرتکبین جنایات جنگ رسیدگی نمایند. به نظر میرسد علاوه بر قصد مجازات سران نظامی و دولتی کشورهای شکست خورده و نیز پاسخ به نگرانی و وحشت افکار عمومی جهان از جنایات رخ داده در طی جنگ، از جمله هلوکاست، تشکیل چنین محکمهای با هدف اقناع افکار عمومی پیرامون محاکمه عادلانه متهمین و نیز اسطوره زدایی از نازیها صورت پذیرفت.
اهداف فوق باعث گردید که محاکمه سران نظامی یا دولتی در صدر وظایف این محاکم قرار گیرد. بدیهی است که این امر متضمن توجه به اصل مسئولیت در قبال جرایم کیفری و اصل مصونیت مقامات دولتهاست. زیرا مسئله مصونیت میتوانست مانعی در جهت رسیدگی این محاکم به جنایات رخ داده و عدم تحقق اهداف دول پیروز از تشکیل این دادگاهها گردد.
در این مبحث ابتدا به مقررات محاکم نورنبرگ و توکیو از منظر مسئولیت و مصونیت کیفری پرداخته میشود و پس از آن توجیه یا عدم توجیه قواعد حاکم بر مصونیت نزد این محاکم بررسی میگردد.
گفتار اول: مقررات منشور نورنبرگ و توکیو
پس از پایان جنگ جهانی اول، در اولین تلاش برای تشکیل یک نهاد کیفری بینالمللی، تشکیل دادگاهی بر اساس پیمان صلح ورسای که مجازات مقامات اصلی مسئول جرایم ارتکابی در جنگ را پیش بینی کرده بود مد نظر قرار گرفت. در ماده ۲۲۷ پیمان صلح پیشبینی شده بود که یک دیوان مرکب از ۵ قاضی برای محاکمه امپراطور آلمان ” ویلهلم دوم “[۱۹۶] تشکیل گردد. اما پس از آنکه امپراطور به هلند پناهنده شد و هلند نیز از استرداد وی سر باز زد[۱۹۷] تمامی امیدها برای تشکیل دادگاهی که متهمان جنگ جهانی اول را مورد محاکمه قرار دهد به یأس تبدیل شد.[۱۹۸] در نهایت این تلاش و سایر تلاشها برای تشکیل دادگاهی بینالمللی که به جرایم کیفری خلاف حقوق بینالملل رسیدگی نماید بینتیجه ماند.
الف) دادگاه نظامی نورنبرگ
پس از تسلیم آلمان و پایان جنگ دوم جهانی، کشورهای پیروز جنگ شامل آمریکا، شوروی، بریتانیا و فرانسه تصمیم به تشکیل دادگاهی بینالمللی جهت محاکمه جنایتکاران جنگ گرفتند و به همین منظور اعلامیه لندن را در ۱۸ اوت ۱۹۴۵ تدوین نمودند. اساسنامه دادگاه نظامی ضمیمه این اعلامیه بود. این دادگاه بر اساس منشور نورمبرگ در آلمان تشکیل گردید. اولین مسأله موجود در دادرسی دادگاه، پیرامون متهمین جنگ بود و مسأله آن بود که آیا اشخاص حقوقی مسئول جرایم جنگی رخ داده در طی جنگ دوم جهانی میباشند. یعنی دولت آلمان مسئول است یا اشخاص حقیقی که از طرف دولت عمل میکنند؟
» مطابق دکترین کلاسیک حقوق بینالملل عمومی، تنها دولت تابع حقوق بینالملل است و به لحاض اینکه طرف تعهدات بینالمللی واقع می شود در صورت عدم رعایت این تعهدات مسئول شناخته شده و ملزم به جبران ضرر و زیان میباشد. «[۱۹۹] اما اساسنامه دیوان نورنبرگ در ماده ۶ خود تصریح میدارد: » دادگاه برابر موافقتنامه مذکور در ماده ۱ این منشور، به منظور محاکمه و مجازات جنایتکاران بزرگ جنگی از کشورهای محور اروپایی تشکیل گردیده، اختیارات لازم را دارد تا اشخاصی را که خواه به صورت فردی و خواه به عنوان عضو یک سازمان، ضمن فعالیت در جهت منافع کشورهای محور اروپایی مرتکب جنایتهای زیر گردیدهاند محاکمه نموده، به مجازات برساند. «[۲۰۰]
بنابرین دادگاه نظامی نورنبرگ اصل مسئولیت کیفری شخصی را مورد شناسائی قرار داد. هرچند در کیفرخواست علاوه بر مسئولیت شخصی برای دولت آلمان نیز مسئولیت کیفری در نظر گرفته شده بود اما دادگاه، دولت آلمان را محکوم ننموده و تنها افراد و مقامات دولت آلمان را مسئول دانست.[۲۰۱]
مسئله دیگری که توسط دادگاه نورنبرگ مورد توجه قرار گرفت بحث مصونیت بود. از آنجایی که جنایاتی که موضوع صلاحیت دادگاه قرار داشت اغلب به دستور مقامات نظامی و سران دولتی یا توسط خود آن ها انجام گرفته بود ضرورت محاکمه این جنایتکاران در تقابل با اصل سنتی مصونیت سران بود. بنابرین دادگاه در ماده ۷ اساسنامه خود متذکر شد که »مقام و موقعیت رسمی متهم، چه به عنوان رئیس کشور و چه به عنوان مقام مسئول در رکنی از ارکان دولت موجب رهایی وی از مسئولیت یا تخفیف کیفر تلقی نمیگردد. [۲۰۲]«
در نتیجه، رسیدگیهای دادگاه نورنبرگ نشان داد که این دادگاه مرتکبین جنایات بینالمللی را فارغ از جایگاه و سمت آن ها مسئول و قابل مجازات دانسته و مصونیت ناشی از سمت رسمی را در چنین مواردی قابل اعمال ندانست.
ب) دادگاه نظامی توکیو
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 05:26:00 ب.ظ ]
|