پایان نامه درمورد اخلاق حرفه ای:نظامهای اخلاق حرفه ای |
نظامهای عمده اخلاق حرفه ای
اخلاق حرفهای در تفکر سنتی طی زمان های مختلف تغییر یافته و به طور کلی بیش از پنج نظام عمده اخلاقی، امروزه در بیان اخلاق حرفهای استفاده میشود.
ملاک مقبولیت این پنج نظام در میان ده ها نظریه و نظام اخلاقی، توانایی آنها در بیان سیستماتیک فضائل و رذایل اخلاقی، ارائه نظام سازگار ، فراگیر و کارآست. این پنج نظام اخلاقی عمده عبارتند از:
1- نظام فایده گرا 2- نظام وظیفه گرا 3- نظام عدالت گرا 4- نظام آزادی گرا 5- نظام خیرگرا (زیباگرا، نظام دینی)
چهار نظریه نخست در واقع اصول راهبردی اخلاق را ملاک نهایی میانگارند، اما در نظریه آخر خداوند متعال برترین زیبایی و مشخص کننده ملاک نهایی اخلاق است.
1- نظام فایده گرا (سود انگاری) : در این نظام بالاترین سود برای بیشترین افراد همراه با کمترین زیان مورد نظر است. مطلوبیت یعنی خوب و بد بودن براساس نتیجه و آثار (حسن فعلی) و نه نیت اشخاص (حسن فاعلی). این نظام از تئوریهای غایت گــــرایانه (نتیجه گرا) است که توسط “جان استوارت میل ” ارائه شده است. در این مدل انسان و هر موجود زنده با محیط، بده بستان دارد. پس اشیاء و حوادث در غالب سرمایه دیده می شود این است که انسان، بی دغدغه هزینه فراوان انجام نمی دهد که سودی نداشته باشد. بر این اساس موسسه ای که اعتماد محیط را سرمایه بزرگ تلقی میکند، هرگز آنرا به راحتی از دست نمیدهد. فایدهگرایی از نظر مفهومی به بهرهوری نزدیک است. بالاترین سود با کمترین هزینه برای بیشترین مردم. اما در هر حال این ملاک نمیتواند ملاکی فراگیر برای همه اقدام های اخلاقی باشد زیرا ممکن است امکان استثمار را فراهم نماید.
2- نظام وظیفهگرا: نظام وظیفهگرا را “امانوئل کانت” مطرح ساخت. او منتقد جدیِ فایدهگرایی بود. کانت فلسفه اخلاق محض را کاملاً منزه از هر چیز تجربی میدانست و معتقد بود هنجارهای اخلاقی را نمیتوان بر تجربه بنیان نهاد. کانت بر این باور بود که نباید فقط به آثار افعال (نتیجه گرایی) نگاه کرد. او معتقد بود فعل اخلاقی مستلزم انتخاب وظیفه است که با مقاومت درونی ما در برابر خواستهها و تمایلات طبیعی و نفسانی همراه است. کانت وظیفه و تکلیف را ملاک اخلاقی بودن میدانست.
3- نظام عدالتگرا: نظریهپردازان عدالت فراگیر معتقدند کانت اخلاق را بصورت کاربردی بیروح از عقل درآورده است. اینان از ملاکهای فردگرایانه در اخلاق دوری جستهاند و بر نقش بنیادین و اساسی عدالت اجتماعی تأکید کردهاند. علامت فراگیر که بر بهرهمندی عادلانه تکیه میکند بیتردید از مهمترین اصول راهبردی اخلاق است و در آموزههای دینی نیز آمده است، اما ملاک نهایی اخلاق نیست، زیرا همه احکام اخلاقی مثل ایثار، عشق و تفضل را پاسخ نمیدهد.
4- نظام آزادی گرا: طرفداران این نظریه نخستین نیاز آدمی را آزادی میدانند نه عدالت، پس ملاک نهایی ارزشها را آزادی میدانند. اما تعریف دقیق آزادی مشکل است. به تعبیر “اسپینوزا” آزادی در گرو انگیزههای فعال و درونی برخاسته از بصیرت آدمی نسبت به هستی است.
5- نظام خیرگرا (زیباگرا ـ نظام دینی): در نظام اخلاقی دینی ملاک نهایی اخلاق، خدا و تقرب به او و رضایت اوست. تمام ادیان آسمانی خداوند را ملاک نهایی اخلاق دانستهاند. خدا زیبای محض است و معنا بخش زیبایی و خیر مطلق است و نیز آفریننده هر امر خیر.
با خدا میتوان تکالیف انسان را معنادار کرد، چون خدا مطلق و نامشروط است. لذا محتاج ملاک دیگری برای ارزش یافتن نیستیم. پس شاخص خوب، رفتار نزدیک کننده به خدا و شاخص بد، رفتار دور کننده از خداست.
در نظام اخلاقی دینی رضایت خدا همه ملاکهای عدالت و آزادی و رساندن بیشترین سود را در برمیگیرد. رضایت و عدم رضایت خدا هر دو بعد نیات و مقاصد (حسن فاعلی) و آثار و نتایج (حسن فعلی) را فرا میگیرد و علاوه بر تعریف بایدها، به آنها قداست هم میبخشد. قدسی بودن ارزشها ضامن اجرائی اخلاق است.( بهاری فر و جواهری ، 1389 ) .
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 07:31:00 ق.ظ ]
|