پایان نامه بازاریابی اینترنتی:ابعاد ساختاری زنجیره تأمین |
ابعاد ساختاری شبکه تأمین
درک و شناخت ابعاد ساختاری زنجیره تأمین پیش نیاز تحلیل و مدل سازی ارتباطات زنجیره است.به طور کلی دو نوع بعد ساختاری می توان در نظر گرفت:ساختار عمودی و افقی.منظور از ساختار افقی تعداد لایه هایی است که در طول زنجیره قرار دارند و منظور از ساختار عمودی تعداد مشتری ها یا عرضه کنندگانی که در سطح یک لایه قرار دارند(شکل2-6)
بنابراین افزایش یا کاهش تعداد مشتریان یا عرضه کنندگان ابعاد زنجیره تأمین را تغییر خواهد داد .به عنوان مثال زمانیکه بعضی از شرکت ها حرکت به سمت استراتژی “کاهش تعداد تأمین کننده ها” یا ” انتخاب مشتری” را بر می گزینند.ابعاد زنجیره عرضه محدودتر می شود.استفاده از برونسپاری نیز باعث افزایش طول و عرض زنجیره تأمین می شود.اگرچه ابعاد زنجیره تأمین تا حدی اختیاری است اما برای طراحان زنجیره تأمین از جهت تعیین محدوده ها و مرزهای شبکه زنجیره تأمین و تعیین وجوهی که در طراحی بایستی لحاظ شود مهم است(ساولی،1383،ص55).
1-1-2- مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیره تأمین هماهنگ کننده همه فعالیت های یک شرکت با فعالیت های تأمین کنندگان و مشتری ها است.مدیریت زنجیره تأمین مؤثر ترجیح می دهد که عرضه کننده ها و مشتری ها با هم در یک سبک هماهنگ،با سهیم شدن در جریان آزاد اطلاعات،به وسیله صحبت کردن با یکدیگر کار کنند.جریان سریع اطلاعات بین مشتریان،عرضه کنندگان،مراکز عرضه و سیستم های حمل و نقل، شرکت ها را برای توسعه زنجیره تأمین توانا می سازد(جعفرنژاد،1385،ص525).
در ادامه برخی از تعاریف مدیریت زنجیره تأمین را بیان می کنیم.
- مدیریت زنجیره تأمین به هماهنگی مواداولیه،تولیدات و گردش اطلاعات بین تأمین کنندگان،تولیدکنندگان،توزیع کنندگان،خرده فروشان و مشتریان مربوط می شود.مدیریت زنجیره تأمین اغلب به یکپارچگی ارتباطات میان و درون سازمانی و هماهنگی بین انواع مختلف ارتباطات در زنجیره نیاز دارد(Min yu&et al,2009,p2).
- مدیریت زنجیره تأمین مجموعه ای از نگرش هاست که عرضه کننده،تولیدکننده،انبار و فروشگاه ها را منسجم می کند تا کالا ها در کمیت و مکان صحیح،تولید و توزیع شوند به منظور این که هزینه ها در حالی که سطح خدمت مشتریان را برآورده می کنند کمینه شوند(Jianxun& et al,2005,p442).
1-1-3- اهمیت مدیریت زنجیره تأمین
افزایش روز افزون رقابت بین کارخانجات و شرکت ها برای تولید محصولات با کیفیت و مطابق سلایق نیاز به یک دیدگاه جدید را در بین تمامی سازندگان و تولید کنندگان به وجود آورده است.در گذشته هر مرکز تولیدی با اهمیت دادن به تعداد محصول تولید شده،سعی در افزایش سهم خود در بازار داشت.پس از گذشت چند دهه مراکز تولیدی در ارائه کالای با کیفیت برای جذب مشتریان گام برداشتند.در دهه های اخیر پیشگامان صنعت،اصلی ترین شرط را برای رسیدن به سهم بیشتری از بازار فروش،برآوردن نیازهای مشتریان می دانند.با بررسی خط مشی های موجود از گذشته تا به حال،تغییر توجه صنعت گران را از تولید کننده به مصرف کننده شاهد خواهیم بود.در گذشته تولید کننده نقش اصلی و تعیین کننده را در بازار فروش ایفا می کرد و مصرف کننده می بایست نیازها و سلایق خود را با محصول تولید شده وفق می داد.اما امروز اهمیت بیشتری به مصرف کننده داده می شود و کارخانجات سعی در تولید محصولی منطبق با نیاز های مشتریان دارند.در دهه 1960 ،شرکت هایی با ساختار وظیفه ای تیلور،ساختار داخلی سازمان بر اساس تولید محصولی مشخص طراحی شده بود و سهولت در انجام فرآیندها و عملیات تولیدی نقش مهمتری نسبت به نیازهای مشتری ایفا می کرد.در شرکت های بازرگرا ساختار سازمانی تغییر نکرده ولی سعی شده که محصول بر اساس نیازهای بازار انتخاب و فرآیندها و عملیات مناسب برای تولید محصول بر اساس نیازهای بازار انتخاب و فرآیندها و عملیات مناسب برای تولید محصول،طراحی شود.تا این مرحله از زمان چیدمان مراکز تولیدی بیشتر به صورت خط تولید محصولی بوده و کمتر از چیدن تکنولوژی گروهی و کارگاهی استفاده می شد.در شرکت های ژاپنی فرایندگرا، با تکیه بر چیدمان کارگاهی و تکنولوژی گروهی،تولیدات محصولات متنوع امکان پذیر شد.اما در این دوران برای کاهش قیمت محصولات به وسیله بالا بردن حجم تولید،بیشتر شرکت های سازنده چندین محصول را تولید کرده و تنوع چندانی در محصولات تولیدی وجود نداشت.در سال 80 تا 90 موفقیت از آن شرکت هایی بود که محصولات متنوع را با قیمت مناسب،کیفیت بالا و در حداقل زمان ممکن به مشتری تأمین می کردند.لازمه این امر داشتن ساختار داخلی فرایند گرا بود.
اما در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمندی های تولید،مدیران صنایع درک کردند که مواد و خدمات دریافتی از تأمین کنندگان مختلف،تأثیر بسزایی در افزایش توانمندی های سازمان به منظور برخورد با نیازمندی های مشتریان دارد که این امر به نوبه خود،تأثیر مضاعفی در تمرکز سازمان بر پایگاه های تأمین و استراتژ های منبع یابی بر جای نهاد.همچنین مدیران دریافتندکه صرفاً تولید یک محصول با کیفیت کافی نیست.در واقع تأمین محصولات با معیارهای مورد نظر مشتری(چه موقع،کجا وچگونه) و با کیفیت و هزینه مورد نظر آنها،چالش های جدیدی را به وجود آورد(بیات،1387،صص24-25).
-layout
-Group Technology
-Production
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 04:57:00 ق.ظ ]
|