هنر گرایش ادبیات نمایشی نقدو بررسی روانکاوانه(فروید،لکان) بر روی آثارهنریک ایبسن با نگاهی ویژه بر(هداگابلر، بانوی دریایی، مرغابی وحشی، خانه عروسک و ایولف کوچولو) |
وحشی، خانه عروسک و ایولف کوچولو)
:
تاریخچه ی تئاتر به روزهای آغازین زندگی بشر باز می گردد. روزهایی که بشر از آیین برای جلب حمایت نیروهای مافوق طبیعی و جادویی یهره می جست. به مرور زمان از دل این آیینها که به صورت نمایش به اجرا در می آمدند اسطوره ها به صورت نمادین نمایان شدند و به عنوان سنت شفاهی قبیله حفظ گردیدند. با گذشت زمان، اساطیر راهی شدند برای درام نویسان تا بر اساس آنان درامی تشکیل شود و تئاتر شکل رسمی خود را پیدا کند. رفته رفته اساطیر جای خود را به موجودات خیالی نزدیک به انسان بخشیدند ونهایتاً انسان جایگاه خود را در تئاتر پیدا کرد. به وجود آمدن این تحول سالیان سال به طول انجامید تا اولین بار ارسطو(322-384ق.م) مسئله ای را مطرح کرد که تا آن زمان سخنی از آن به میان نیامده بود و این مسأله که در فن شعر خودنمایی کرد همان عنصر نقد بود. شاید در فن شعر به طور مستقیم از این واژه استفاده نشده باشد اما زمانی که ارسطو محاکات(تقلید) را مطرح کرد از واژه ی «وِری سیمیلایز»[1] به معنای مثل حقیقت، شبیه به واقع، استفاده کرد که بحث تخیل هنرمند را با خود به همراه داشت. زمانی که پای تخیل به میان می آید کندن کوه بیستون توسط فرهاد که نظامی گنجوی آن را تصویر کرده به طور واقع کندن کوه نیست بلکه تصویری خیالی برای زحمت فرهاد در راه رسیدن به شیرین است، بنابراین واژه ها در معنای خود به کار نرفته اند و تفسیری در ورای خود می پذیرند که به نقد می انجامد.نقد از همان سالیان پا به عرصه ی وجود نهاد و جایگاه رفیعی را در عرصه های گوناگون از جمله تئاتر کسب کرد و آنچه امروزه تئاتر را همچون پیله ای در بر گرفته و آن را تا پروانگی رهنمون می سازد چیزی نیست جز نقد. از آن زمان تا کنون نقد به شاخه های مختلفی تقسیم شد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:: نقدتأثری(احساسی)، نقد فتوایی، نقد محاکاتی، نقد کاربردی، نقد روانکاوانه و … .
این پژوهش تنها شاخه ی نقد روانکاوانه را در نظر گرفته و به تفسیر آن در راستای هدف تحقیق می پردازد. نقد روانکاوانه با طرح مسائلی در باب ناخودآگاه مسیر ورود منتقد را به ذهن آدمی باز می کند. از این رو عقیده ی منتقدان از جمله دکتر سیروس شمیسا بر آنست که: ” نقد روانکاوانه گرایشهای مختلفی دارد مثلاً گاهی به مطالعه ی آفریننده ی اثر هنری می پردازد و گاهی به مطالعه ی خود اثر توجه دارد و گاهی تأثیر اثر ادبی بر خواننده را در نظر دارد و گاهی نیز از کیفیت و چگونگی آفرینش اثر ادبی و تکوین آن بحث می کند.” در این پژوهش سعی برآن است از نقد روانکاوانه در بررسی برخی از آثار ایبسن استفاده گردد. در همین راستا و به جهت آشنایی بیشتربا آثار ایبسن در این پژوهش نمایشنامه های او را می توان به چهار بخش تقسیم کرد:
· نمایشنامه های ملی، عاشقانه و درامهای تاریخی. از کاتلینا(1850) تا مدعیان تاج وتخت(1863).
· درامهایی از ایده ها. کمدی عشق(1863)، پیرگنت(1867)و امپراتوروجلیلی(1873).
· نمایشنامه های واقع گرای معاصر. ستون های جامعه(1877)، خانه ی عروسک(1879)، اشباح(1881) و دشمن مردم(1882).
· نمایشنامه های نمادین و وابسته به روانشناسی. مرغابی وحشی(1884)، روسمرسهولم(1886)، بانوی دریایی(1888)، هداگابلر(1890)، ایولف کوچک(1894)، جان گابریل بورکمان(1896) و وقتی ما مردگان بر می خیزیم(1899).
ازایبسن 26 نمایشنامه و یک دفتر شعر به چاپ رسیده است که در این پژوهش پنج اثر او مورد بررسی قرار می گیرد و سعی برآنست، آثاری که مورد نقد و بررسی قرار میگیرند این سخن ایبسن را نیز در دل به همراه داشته باشند: “من بیش از هر چیز یک خودشناسی سالم را آرزو میکنم. خودشناسی ای که انسان را وادار کند برای آن چیزهایی که متعلق به او است، ارزش و اهمیت قایل شود و بقیهی چیزها را منتفی بداند.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-10-19] [ 05:57:00 ب.ظ ]
|