نقد ساختارگرایانۀ فیلمنامه های علی حاتمی |
ای که هم پسند و علاقۀ مرا جلب کند و هم برای جامعۀ ادبی و ادبدوست کارآمد باشد، مشغولیت خاطرم بود. از این رو، با حساسیت ویژهای به بررسی موضوعات پایان نامه های گوناگون و موضوعات پیشنهادی اساتید فرهیختهام پرداختم. در همین بررسیها، بسیاری از پایان نامه ها را یافتم که با وجود زحمت و تلاش نگارندههایشان، سالها است که در کنج کتابخانه، در انزوایی دریغآور، متروک ماندهاند و تنها هر از چند گاه، مورد توجه دانشجویانی قرار میگیرند که از سر اجبار و نیاز، نه اشتیاق و برای تحقیقی نمرهآور، به آنها رجوع می کنند. مسئلۀ دیگر، اعتقادم به این مطلب بود که ادبیات، از آنجایی که ریشه در سرشت هر ایرانی دارد، نباید صرفاً به عنوان رشتهای تخصصی در دایرۀ اجتماع دانشآموختگانش محدود شود و باید به جایگاه اصلیاش، مردم، بازگردانده شود؛ از این رو، در پی یافتن دریچهای برای این انتقال، به جستجو پرداختم. از میان موضوعات فراوانی که ادبیات را به رشتههای دیگر مرتبط میساخت، یک موضوع بیشتر از همه با علاقه و خواستهام متناسب آمد و آن نقد فیلمنامههای نویسنده و فیلمساز هنرمندی است که از میان مردم برخاست و برای مردم آفرید و هنوز هم پس از سالها، مورد علاقه و در یادهای مردم مانده است.
برای بررسی آثار زنده یاد «علی حاتمی» شیوۀ نقد ساختارگرایانه را انتخاب کردم، چراکه این نوع نقد، گنجایش پرداختن به همۀ جنبه های پرقدرت نوشتههایش اعم از عناصر داستانی، معانی، بیان، بدیع، آهنگ، محتوا و… و همچنین بررسی انسجام میان آنها در ارتباط با ساختار کلی اثر را در خود داشت. برای نگارندۀ علاقمند که با هر بار خواندن نوشتههایش نکاتی زیباتر و درخور ِ توجهتر را کشف میکرد، نقد ساختارگرایانه، وسیلهای بود تا جنبه های ادبی گوناگون موجود در متن فیلمنامهها را در رسالهاش به ن
مایش
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-10-19] [ 02:22:00 ب.ظ ]
|