قاعده فراش از منظر فقه امامیه و حقوق ایران |
خود نمایى كرده و راه حلهاى مناسب خویش را مىطلببند از آنجا كه دانش حقوق یگانه علمى است كه متكفل ارائه راه حل هاى مناسب براى این قبیل مشكلات و مسائل خاص مىباشد ناگزیر است كه همراه با این مسائل نو ظهور گام بر دارد و براى این گونه پرسشها، پاسخهاى مناسب ارائه دهد. خوشبختانه دانش حقوق در قواعد و مقررات موضوعه خلاصه نمىشود بلكه حقوق دانشى است با قواعد و ضوابط كلى و اصول عامهاى كه به مثابه اهرمهاى استنباط در اختیار حقوقدانان قرار مىگیرد، لذا با تكیه بر این اصول عمومى، حقوقدانان قادر خواهند بود كه با هر گونه مسائل جدید حقوقى كه در رویاروى ایشان قرار مىگیرد و شاید در قوانین موضوعه هم سخنى از آن نرفته باشد، بر خورد مناسب نموده و جوابهاى صحیح و راه حل هاى شایسته ارائه دهند.
از آنجا كه تشخیص دقیق باردارى زن به وسیله شوهر كار بسیار دشوارى است و حتى علوم پزشكى با پیشرفت چشمگیرى كه در قرون اخیر داشته است، در بعضى موارد نتوانسته است مشخص كند كه طفل از اسپرم شوهر بوجود آمده است؛ از این رو قانونگذاران براى اثبات نسب و حفظ آرامش خانوادهها، امارات مختلفى را به عنوان راههاى ثبوت نسب مشروع بیان كردهاند، یکی از این راه ها قاعده فراش است که از حدیث نبوی معروف «الولد للفراش و للعاهر الحجر»گرفته شده است که به موجب آن چنانچه انتساب طفلی به پدر مورد شک و تردید قرار گیرد با شرایطی، نسب آن طفل به پدر اثبات میگردد، این قاعده در حقوق از این جهت که یکی از ادله اثبات نسبت قانونی طفل به حساب میآید و مطابق آن کودک متولد شده ملحق به شوهر میشود، معروف به اماره فراش است و دو ماده 1158 و 1159 قانون مدنی ایران نیز مبتنی بر این قاعده بوده و ماده 1322 ق.م نیز صراحتا آن را از امارات قانونی به حساب آورده است.
1-1- طرح تحقیق
1-1-1- بیان مسأله
قانونگذار براى حفظ عفت خانوادگى و رعایت آرامش زندگانى زناشوئى و تعیین وضعیت اطفال، هر طفلى را كه از زن شوهر دار متولد شود و بتوان آنرا به شوهر قانونى او منسوب كرد ملحق به شوهر مىداند. این اماره قانونى در حقوق امامیه، قاعده فراش نامیده مىشود. قانون مدنى نیز به تبعیّت از فقه امامیه، این اماره قانونى را در مواد 1158 و 1159 ق. م بیان نموده است مطابق ماده 1158 قانون مدنى:
«طفل متولد در زمان زوجیّت ملحق به شوهر است مشروط بر اینكه از تاریخ نزدیكى تا زمان تولّد كمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد».
بنابر مفاد ماده فوق براى اجراى اماره فراش در مورد طفلى كه در زمان زوجیّت متولّد شده است سه شرط ضرورى است:
اول: وقوع نزدیكى.
دوم: تولد بعد از گذشتن ششماه از تاریخ نزدیكى.
سوم: نگذشتن بیش از ده ماه از زمان نزدیكى تا زمان ولادت طفل.
ماده 1159 قانونى مدنى در این مورد مىگوید:
«هر طفلى كه بعد از انحلال نكاح متولد شود ملحق به شوهر است مشروط بر اینكه مادر هنوز شوهر نكرده و از تاریخ انحلال تا روز ولادت طفل بیش از ده ماه نگذشته باشد مگر اینكه ثابت شود كه از تاریخ نزدیكى تا زمان ولادت كمتر از شش ماه و بیش از ده ماه گذشته باشد».
مطابق مدلول ماده فوق براى الحاق طفل بشوهر دو شرط لازم است:
اول: عدم ازدواج مجدد مادر.
دوم: وضع حمل زوجه سابق در ظرف مدت ده ماه از تاریخ انحلال نكاح.
در این پایان نامه بر آنیم تا مستندات فقهی قاعده فراش، کابرد قاعده فراش، بررسی شرایط قتل در فراش را مورد بحث و بررسی قرار دهیم
1-1-2- پرسش تحقیق
- قاعده فراش از منظر فقهی و حقوقی دارای چه تفاوتها و شباهتهایی است؟
- قاعده فراش چه کاربردهایی دارد؟
1-1-3- فرضیههای تحقیق
1. قاعده فراش در فقه امامیه و حقوق ایران طفل را منسوب به شوهر زنی که بچه را به دنیا آورده می داند اما در مدت زمان دوره بارداری فقه امامیه با حقوق ایران دیدگاه متفاوتی دارند.
2. کابرد قاعده فراش جهت تعیین نسب طفل است.
1-1-4- اهداف تحقیق
- بررسی قاعده فراش در فقه امامیه.
- بررسی قاعده فراش در حقوق ایران.
- بررسی کاربردهای قاعده فراش.
- بررسی وضعیت قتل در فراش.
1-1-5- سوابق تحقیق
تا کنون کتابی مستقل در این خصوص به نگارش در نیامده است. تنها یک مقاله با عنوان «قاعده فراش» توسط اسد الله لطفی در مجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا به نگارش در آمده که به طور مختصر اشاره ای به این قاعده فقهی داشته است، در قانون مدنی ایران نیز ماده 1158 و 1159 به این موضوع اشاره دارد. در کتاب مطالعه تطبیقی نسب در حقوق ایران و فرانسه، به قلم اسد اللّه امامی (1349ق) و کتاب ادله اثبات دعوی نوشته حسینینژاد، حسینقلی (1374) به موضوع تا حدودی اشاره دارد. در کتب فقهی نیز فقهای امامیه در لابلای مباحث خود به بحث فراش پرداخته اند.
1-1-6- جنبه نوآوری تحقیق
از آنجا كه این تحقیق قاعده فراش را به صورت تطبیقی میان فقه امامیه و حقوق ایران مورد بحث قرار داده با سایر كارهای انجام گرفته متفاوت است. چرا كه سایر تحقیقات انجام شده در خصوص فراش از منظر حقوق ایران بوده است. بنابراین این تحقیق كاری نو و جدید میباشد.
1-1-7- روش تحقیق
روش استدلالی و تحلیل منطقی و عقلانی كه از ویژگی تحقیقات نظری میباشد كه در این تحقیق با بهره گرفتن از منابع و مطالعات كتابخانهای از جمله كتب، مقالات، پایاننامهها، كتابخانه الكترونیک و … مطالب جمع آوری و مورد استفاده واقع گردید.
1-1-8- محدودیتها و مشكلات
با توجه به كمبود كتب مرجع و مهم در خصوص مباحث فقهی، برای تهیه منابع سفرهایی را به شهر قم و اصفهان انجام داده و برای تهیه منابع مورد نظر با سختیهایی مواجه شدیم.
1-2- مفهوم فراش
1-2-1- معنای لغوی
الفراش از فَرش یعنی گستردن در آیه قرآن کریم است که: الّذی جَعلَ لکم الارضَ فِراشا (بقره/22)؛ خدایی که زمین را برای شما گسترده گردانید. فراش گاهی در معنای «مفروش» به کار میرود یعنی آنچه که برای نشستن یا خوابیدن بر روی آن، روی زمین پهن میشود (لطفی، 1381، ص253).
فراش در لغت به معنی گستردنی، آنچه گسترده می شود و برآن میخوابند و جامه خواب آمده است (دهخدا، 1341، ص102)، همچنین از آن به معنای زن یا مرد یا هریک از دو همسر یاد شده است و زوج و زوجه فراش یکدیگر خوانده میشوند (معین، 1362 ص 2053).
از نظر لغوی معنی کلمه فراش عبارت است از چیزی که برای خوابیدن یا غیر آن روی زمین میگسترانند و در اینجا کنایه از شوهر قانونی و شرعی است به ملاحظه اینکه زوج حق مضاجعه و استمتاع نسبت به همسر خود را دارد. و این قبیل کنایات در لغت عرب و قرآن کریم فراوان است (بجنوردی، ج4، ص24).
فراش به معنی آنچه گسترده میشود و بر آن میخوابند و نیز هر یک از زوجین فراش یکدیگر خوانده میشوند همانطوری که لباس یکدیگر نامیده شدهاند (مفری الفیومی، 1380، ج2، ص77).
و قول دیگر آن است که غرض مالک و صاحب فراش است یعنی زوج یا مولی (ابن اثیر، بیتا، ماده فرش؛ طریحی، 1388، ج9، ص258).
در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است: فراش متعین بودن زن است برای ولادت و ثبوت نسبت فرزندان که از او متولد شوند (تهانوی، بیتا، ج2، ص1124).
1-2-2- معنای اصطلاحی
در اصطلاح منظور از فراش “زن” می باشد از آن جهت که شوهر حق دارد با او بخوابد و نیز به خود شوهر هم که زوج شرعی و صاحب فراش(همسر) میباشد اطلاق میگردد (لطفی، 1381، ص253 به نقل از طاهری، 1403ق، ج3، ص300). با توجه کثرت استعمال فراش در نزدیکی و مقاربت میتوان گفت فراش کنایه از همان نزدیکی و مواقعه است.
اماره فراش منسوب به پیامبر اکرم (ص) که فرموده: «الولد للفراش و للعاهر الحجر» (شیخ حرعاملی، 1104ق، ج14، ص568) یعنی فرزندی که از زن شوهردار به دنیا میآید ملحق به شوهر میشود و کیفر بدکار سنگ است.
1-2-3- مفهوم حقوقی
اصطلاح «فراش» بالصراحه در ماده 630 قانون مجازات اسلامی نیامده لیکن چون این کلمه در ماده 179 قانون مجازات عمومی سابق ذکر شده بود و هم اکنون نیز از قتلی که به هنگام مشاهده زنا توسط شوهر به وقوع میپیوندد تحت عنوان قتل در فراش یاد می کنند. این قاعده در حقوق از این جهت که یکی از ادلۀ اثبات نسبت قانونی طفل به حساب میآید و مطابق آن کودک متولد شده ملحق به شوهر میشود، معروف به اماره فراش است و دو ماده 1158 و 1159 قانون مدنی ایران نیز مبتنی بر این قاعده بوده و ماده 1322 ق.م نیز صراحتاً آن را از امارات قانونی به حساب آورده است (لطفی، 1381، ص247).
به موجب ماده 1158 قانون مدنی که از زمره امارات قانونی بوده و به اماره فراش معروف است: « طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است…»[1]
در ماده 179 قانون مجازات عمومی سال 1304 آمده بود: هرگاه شوهری زن خود را با مرد اجنبی در یک فراش یا در حالیکه به منزله وجود در یک فراش است مشاهده کند و مرتکب قتل یا جرح یا ضرب یکی از آنها یا هر دو شود معاف از مجازات است.
همانگونه که برخی حقوقدانان گفتهاند مقصود از « حالتیکه به منزله وجود در یک فراش» است حالتی است که ابتدا بیننده را به اشتباه وادارد که آن دو مشغول نزدیکی هستند در صورتیکه واقعاً چنان نباشد مثل اینکه مرد اجنبی و زن لخت بر روی هم قرار گرفته باشند مشاهده چنین صحنهای موجب توهم انجام مواقعه می شود (علی آبادی، 1368 ج 2، ص 240).
– سایر مفاهیم
1-3-1- الولد
مقصود از «ولد» نطفهای است که در رحم زن منعقد میشود و رشد میکند تا این که قابلیت زنده شدن پیدا کرده و خلقت فیزیکی آن کامل می شود وبه محض این که روح در آن وارد میشود ولد خوانده میشود چه این که زنده به دنیا بیاید یا مرده (بجنوردی، 1413ق، ص4، ص22).
اولاد که جمع ولد باشد یک مفهوم عام دارد و یک مفهوم خاص. اولاد در مفهوم عام شامل تمام کسانی است که از نسل شخصی به طور مستقیم متولد شده باشند، خواه بیواسطه و خواه با واسطه. مطابق این مفهوم از ولد، نبیره و نوادههای شخصی هر اندازه که پائین روند در زمره اولاد او به حساب میآیند؛ اما اولاد به معنای خاص تنها به کسانی گفته میشود که بیواسطه از شخص متولد میشوند. در کتاب هشتم قانون مدنی منظور از کلمه اولاد به معنای خاص آن میباشد زیرا مقصود از تنظیم مواد قانون مدنی در یان بخش، اثبات نسب و تنظیم روابط خانواده است و همچنین مقصود از ولد در حدیث «الولد للفراش » همین معنی است (طاهری، 1403ق، ج3، ص300).
1-3-2- العاهر
به معنای فرد زناکار است از عهر به معنای زنا و فسق و فجور میباشد (لطفی، 1381، ص253).
1-3-3- الحجر
در لغت سنگ است، احتمال دارد کنایه از این باشد که زنی هیچ حقی ندارد و همچون سنگ بیارزش است. در اصطلاح عرب کسی را که بخواهند تحقیر کنند و وحقی برایش قائل نباشند میگویند: “ملّهٌ الا التُراب أو الحجر” و نیز احتمال دارد مراد از حجر در روایت “الولد للفراش و للعاهر الحجر” کنایه از رجم و سنگسار شدن زانی باشد که چنان چه در انتساب طفل به صاحب فراش و فرد زانی شک و تردید وجود داشته باشد به موجب حدیث فراش، کودک ملحق به شوهر میشود و مرد زانی هم به وسیله سنگ، رجم میگردد. لیکن به نظر می رسد احتمال اول بهتر و مناسب محل بحث باشد؛ زیرا مجازات زانی همیشه سنگسار کردن نیست، بلکه این نوع مجازات به زانی محصن اختصاص دارد و غیر محصن مجازاتش تازیانه است و دیگر این که دلیل بودن قاعده فراش صرفا در قبال زانی نیست، بلکه در هر موردی است که در مقابل شوهر، وطی کنندۀ دیگری باشد، چه زانی و جه غیر زانی که آن گاه براساس أماره فراش انتساب کودک به شوهر اثبات میشود (همان، ص254).
1-3-4- معنای اماره
اماره از نظر لغوی به معنای علامت می باشد و از لحاظ قانون اوضاع و احوالی است كه از نظر قانون یا قاضی دلیل بر امری شناخته می شود. اماره جزء دلایل محسوب می گردد، اماره دو تفاوت عمده دارد (کاتوزیان، 1381، ج5، ص395).
1-4- بررسی پیشینۀ تاریخی و تقنینی قتل در فراش
در مواجهه با غریزه جنسی همواره اقوام و اجتماعات بشری به یک طریق مشی نکرده اند، برخی آیینها علاقه جنسی را ذاتا پلید و آمیزش جنسی را ولو با همسر قانونی و مشروع خود تباهی و سقوط میدانند. در نقاطی که مسیحیت و یا بودا در آنجا پیروز شد. عقیده مزبور نیز تفوق یافت (مطهری، 1386، ص10) ، ظاهرا علت این امر ناشی از تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی (ع) صورت گرفت، گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیون و مقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و پاپ از میان این چنین افرادی انتخاب می شود. کلیسا ازدواج را به نیت تولید نسل جایز میشمارد اما این ضرورت پلیدی ذاتی این کار را از نظر کلیسا از میان نمیبرد، علت جواز ازدواج دفع افسد به فاسد است یعنی باین وسیله از آمیزشهای بیقید و بند مردان و زنان جلوگیری می کند[2] در مقابل برخی از ادیان نظیر اسلام یا کنفوسیوس (اگر بتوان مسلک او را مذهب نامید) نه تنها علاقه دو جنس مرد و زن به یکدیگر مذموم نبوده بلکه آنرا از نشانه های بارز وجود خدا و نکاح را «سنت» و تجرد را یک نوع «شر» حساب می کنند[3] به هر تقدیر چه ارضا میل جنسی را ذاتا عمل پلید و صرفا برای حفظ نسل و دفع افسد به فاسد تلقی یا یک امر مقدس موافق طبع آدمی قلمداد گردد برای ارضاء و اشباح این میل آداب و مقرراتی وجود داشته و تحت عنوان اخلاق جنسی از آن یاد شده است اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوقالعادۀ غریزه همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار رفته است ویل دورانت در کتاب «تاریخ تمدن» میگوید:«]سرو سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شماره میرفته، زیرا غریزه تولید مثل نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد و در نتیجۀ شدت وحدت همین غریزه و نافرمان بودن آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا می کند بینظمی و اغتشاش در سازمان های اجتماعی تولید میشد» (ویل دورانت، 1385، ج1، ص69).
پس کم و بیش در میان تمام اقوام و جوامع گذشته خروج از راه های مشروع و قانونی در ارضاء امیال جنسی مذموم و با اینگونه منحرفین برخوردهایی میشده است که این برخوردها گاهی سخت و شدید و زمانی سبک و خفیف بوده مثلا در آیین یهود مجازات زنا بسیار سخت بوده در حالیکه در دین مسیح با ملایمت
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-10-19] [ 03:58:00 ب.ظ ]
|