ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی، در جوامع مدرن امروز جایگاه خاصی در مطالعات اندیشمندان علوم مختلف پیدا کرده است. ابعاد گوناگون این پدیده، آن را از یک امر رقابت‌انگیز صرف خارج ساخته و دامنه آن را به اغلب موضوعات اجتماعی مرتبط کرده است. در میان رشته‌های مختلف ورزشی، رشته فوتبال به لحاظ برخورداری از جذابیت‌ها و هیجانات زیاد توجه آحاد افکار عمومی جوامع را به خود معطوف ساخته و جنبه‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی مترتب بر فوتبال، آن را به عنوان یک صنعت مطرح کرده است (حاج‌بیگی، 1385).

امروزه استفاده از علم روانشناسی در ورزش توسط تیم‌ها یک ضرورت به ‌شمار می‌رود. در واقع مربی برای انتخاب یک بازیکن جوان همان‌گونه که به توان و شرایط فیزیکی، تجربی و غیره می‌نگرد، به همان نسبت نیز می‌بایست به آمادگی ذهنی و روانی وی توجه کند. اطمینان از آمادگی ذهنی بازیکنان در تمرین و مسابقات و استفاده از حداکثر توان روانی آنان همانند توان جسمانی و توان تاکتیکی برای مربیان و تیم از اهمیت بالایی برخوردار است (حجت‌پور، 1390). بدون شک موفقیت و پیروزی در ورزش قهرمانی امروز، خواهان انتظارات بالاتری از آنچه پیش‌تر وجود داشته است، می‌باشد. لذا رفع این توقعات و نیازهای خاص، متخصصان ورزشی را بر آن داشته تا بیشتر به جنبه‌های وجودی ورزشکاران توجه کرده و در جهت ارتقاء و افزایش مهارت‌های آنها كوشش نمایند (سلحشوری، 1390).

فوتبال نیز همانند سایر رشته‌های ورزشی به سطح بالایی از تمرکز، توجه، دقت، آمادگی روانی و غیره نیازمند است. یک مسابقه فوتبال 90 دقیقه است، ولی ذهن بازیکنان و مربیان را گاهی چندین هزار دقیقه به خود مشغول نگه داشته و سایر فعالیت‌ها و حوزه‌های زندگی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و شکست یا پیروزی، تصمیمات و اشتباهات داوری، اخراج، حذف تیمی، از دست دادن پنالتی، سقوط به دسته پایین‌تر و غیره می‌تواند روزها و حتی هفته‌ها و بلکه سال‌های سال فکر، ذهن و روان بازیكنان را به خود مشغول سازد و اینجاست که نقش سازنده روانشناسی در فوتبال خود را بیش از پیش جلوه‌گر می‌سازد (حجت‌پور، 1390).

یک تیم فوتبال برای اینكه بتواند در یک دوره‌ی زمانی نسبتاً بلند (به اندازه‌ی یک فصل فوتبال) و حتی بیشتر كارآیی خود را حفظ كند، باید عوامل روانی را كه بر ذهن و روان بازیكنانش تأثیر می‌گذارند را مورد توجه قرار دهد. بنابراین، توجه به عوامل روانی باعث می‌شود تا عملكرد و كارآیی بازیكنان بهبود یافته و اثرات منفی كه ممكن است برخی عوامل بر عملكرد ورزشكاران داشته باشند، را به حداقل رساند.

در مطالعه‌ی حاضر از میان متغیرهای مرتبط با عملكرد ورزشكاران، متغیرهای ابهام نقش و پرخاشگری كه می‌تواند تأثیر منفی بر عملكرد داشته باشد، مورد بررسی قرار خواهند گرفت. ابهام نقش به طور مستقل پیش‌بینی‌کننده‌ی کارآیی و مؤثر بودن عملکرد فرد است (Beuchamp و همكاران، 2002) و عملکرد ورزشكار را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می‌دهد (ابوالقاسمی و همكاران، 1385). از طرفی پرخاشگری و رفتار منفی‌گرایانه موجب می‌شود كه ورزشكاران همیشه در حالت تدافعی

پایان نامه و مقاله

قرار گیرند، كه این امر به نوبه‌ی خود مانع رشد و شكوفایی ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنها می‌شود و ممكن است تأثیر منفی بر عملكرد ورزشكاران داشته باشد (طلایی، 1391).

در تحقیق حاضر سعی بر آن است كه ارتباط بین متغیرهای ابهام نقش و پرخاشگری در بازیكنان لیگ برتر فوتبال ایران شناسایی و پیامدهای ناخوشایند این متغیرها بر عملكرد بازیكنان، مورد بررسی قرار داده شود.

2-1- بیان مسأله

هدف تمام تیم‌های ورزشی به حداكثر رساندن توان جسمانی و روانی بازیكنان و حذف عوامل مخلی است كه ممكن است عملكرد ورزشی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. فوتبال نیز مانند دیگر فعالیت‌های انسانی با مفاهیم روانشناسی از جمله اضطراب، هیجان، فشار روانی، پرخاشگری و غیره گره خورده است، كه هر كدام از این متغیرها می‌توانند بر عملکرد ورزشکاران تأثیرگذار باشند. از جمله متغیرهایی که نقش تعیین‌کننده‌ای در ورزش‌های تیمی، به ویژه فوتبال دارند، ابهام نقش و پرخاشگری است.

نقش‌های فردی در محیط تیم‌ها بسیار بااهمیت است و این نقش‌ها هستند که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر باعث موفقیت تیم‌ها می‌شوند. بنابراین، مهم است که بدانیم آیا بازیکنان این نقش‌ها را پذیرفته‌اند یا نه و اینکه آیا از نقش خود رضایت دارند یا ناراضی‌اند (بهلكه و همكاران، 1392). درک و فهم مسئولیت های نقش فردی به عنوان یکی از مهمترین متغیرهای تیمی در ورزش تعریف شده است (Eys و همكاران، 2005). عدم شناخت در مورد این مسئولیت‌ها و انتظارات مربوط به یک موقعیت خاص به عنوان ابهام نقش معرفی شده است (Kahn و همكاران، 1964). در واقع ابهام نقش زمانی پدید می‌آید که روشن نباشد نقش فرد چیست، از جمله هنگامی که به روشنی معلوم نباشد که هدف از یک شغل معین یا پست بازی در ورزش چیست یا حدود مسئولیت‌های آن کدام است (درودیان و همکاران، 2013). تجربه‌‌ی ابهام نقش می‌تواند به واکنش‌های متناقض، احساس تنش، کاهش اعتماد به نفس، استرس و نارضایتی در فرد منجر شود (Kahn و همكاران، 1964). همچنین ابهام نقش با افزایش اضطراب جسمی و شناختی (Beuchamp و همكاران، 2003) و كاهش اثربخشی نقش (Beuchamp و همكاران، 2002) همراه است و می‌تواند تأثیر منفی بر عملكرد داشته باشد (ابوالقاسمی و همكاران، 1385).

فوتبال به عنوان یک بازی تیمی نیازمند هماهنگی افراد است. هر بازیكن در تیم مسئولیتی بر عهده دارد و باید مسئولیت خود را در فضایی مملوء از تماشاگر به بهترین نحو انجام دهد و اشتباه کوچکی می‌تواند لطمات جبران ناپذیری را به تیم وارد نماید. بنابراین عدم شناخت بازیكنان با نقش خود در شرایط مختلف، باعث می‌شود كه آنها وظیفه‌ی خود را ندانند. نامشخص بودن وظیفه، به نوبه‌ی خود عامل ناهماهنگی و احتمالاً صحیح انجام نشدن فعالیت‌های تیمی خواهد بود. عدم آشنایی كافی با نقش سایر هم‌تیمی‌ها و اختلاف بازیكنان با یكدیگر به دلیل تداخل كارها و ناراحتی‌های حاصل از آن، پیامدهای دیگر چنین وضعی خواهد بود (رجب‌زاده، 1385).

تحقیقات متعدد انجام شده در ادبیات سازمانی بیانگر این است كه ابهام نقش به عنوان یک عامل استرس‌آور در محیط‌های مختلف برای افراد در سطح رفتاری، روانی و فیزیولوژیكی پیامدهای محسوس و قابل توجهی را به بار می‌آورد كه به نوعی زمینه را برای تضعیف كارآیی و اثربخشی افراد فراهم می‌آورد. یكی از این پیامدها، رفتارهای انحرافی و پرخاشگرانه است. بر طبق ادبیات سازمانی و بر اساس مدل استرس-عدم‌تعادل-جبران می‌توان گفت كه استرس با ایجاد حالات هیجانی منفی نسبت به خود و وظایف كاری، با برهم زدن تعادل هیجانی، رفتاری و شناختی افراد، آنها را به سمت رفتارهای غیراخلاقی و انحرافی مثل پرخاشگری سوق می‌دهد (گل‌پرور، 1390). به علاوه پژوهش‌های انجام شده در محیط‌های کار به کرات نشان داده‌اند که ابهام نقش به عنوان یکی از ابعاد استرس دارای توان پیش‌بین معناداری برای خشم و پرخاشگری است (ادیبی و همکاران، 1391). پرخاشگری ناظر بر رفتاری است كه با نیت صدمه زدن به شخص دیگر انجام می‌شود و متضمن بی‌توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است. پیامدهای پرخاشگری ممكن است فیزیكی یا روان‌شناختی باشد (Coackly، 1988). در واقع، پرخاشگری موجب استفاده‌ی نامطلوب از انرژی روانی، مانع رسیدن به پیروزی و تجربه‌ی نشاط از ورزش می‌شود و ممكن است با ایجاد خشم و برانگیختگی، مانع تمركز بازیكن شود و عملكرد را كاهش دهد (طلایی، 1391). به موازات حركت و پیشرفت فوتبال در ایران، در سال‌های اخیر خشونت و پرخاشگری در مسابقات شیوع یافته و به حوادث تلخ و تأسف‌باری چه در عرصه ملی و چه در عرصه بین المللی تبدیل شده است. این موضوع نگرانی‌های فراوانی را برای دست‌اندركاران و علاقه‌مندان فوتبال به وجود آورده است (رمضانی‌نژاد و همكاران، 1388). اگر چه ما نمی‌توانیم طبیعت مسابقه را تغییر دهیم، با این حال تدابیر مطمئنی وجود دارد که به‌ وسیله‌ی آنها می‌توانیم عواملی را که باعث پرخاشگری می‌گردد، کاهش دهیم.

بنابراین، عدم آموزش و آشنایی كافی بازیكنان با نقش خود و سایر هم‌تیمی‌ها و عدم ایفای صحیح نقش خود در زمین بازی، علاوه بر اینكه باعث از بین رفتن انسجام و افت عملكرد تیمی می‌شود، می‌تواند آسیب‌های روانی برای خود ورزشكار به همراه داشته باشد،كه ممكن است یكی از این اثرات و پیامدهای منفی بروز رفتارهای غیراخلاقی و پرخاشگرانه در بازیكنان فوتبال باشد. با توجه به رابطه‌ی ابهام نقش و پرخاشگری با عملكرد ورزشی، به نظر می‌رسد كه ابهام نقش با پرخاشگری هم رابطه داشته باشد. لذا پژوهش حاضر به

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...