تغییر در شرایط سازمان های عصر حاضر، منجر به تغییر در نگرش به نیروی انسانی شده است. در این شرایط نیروی انسانی به عنوان سرمایه های اصلی سازمان و یک مزیت رقابتی منحصر به فرد معرفی می شود و به تبع آن كاركنان به گردانندگان اصلی جریان كار وشركای سازمان مبدل شده اند. بنابراین مدیران امروز علاوه بر مهارتهای رهبری، نیازمند برخورداری از كاركنانی با ویژگیهای مناسب می باشند و بر این اساس، همواره مدیران به دنبال بهره گیری حداكثری از مهم ترین سرمایه سازمانی خود،یعنی منابع انسانی هستند،  در واقع این نیروی انسانی است كه میتواند با توانایی های خود دیگر منابع را به خدمت گیرد.(یعقوبی، 1389:66)

شناسایی ابعاد مختلف ارتقاء منابع انسانی جهت بهره برداری بهتر از آن، به عنوان یكی از اصلی ترین عوامل موفقیت سازمان به حساب میآید.

آنچه مسلم است، انجام كار در شرایط سازمانی به خصوص روابط مدیران با كاركنان عاری از استحكاك، تعارض و كشمكش نیست. این موضوع در سازمان های دولتی كه ابعاد سیاسی رفتار در آن نقش پر رنگتری دارد، بیشتر دیده می شود. شكاف بین كاركنان و مدیران، اغلب منجر به شكاف در تصمیمات آن و به تبع آن مشكل های اجرایی می شود.(تللیس،23:2009)

به تبع آن اثرهای رفتاری چون شایعه پراكنی، تضاد، سیاسی كاری و كم كاری، میتواند انرژی بالایی از سازمان گرفته و هزینه هارا افزایش دهد. درچنین شرایطی توجه به موضو ع هایی، چون ارتقاء عملكرد، توانمندسازی نیروی انسانی، خودكنترلی، تعهد، وجدان كاری، تشریک مساعی، همكاری، بروز خلاقیت و . . . بی اهمیت خواهد بود و در نهایت عملكردهای سازمانی تحت تأثیر منفی قرار خواهد گرفت.(چاوشی،24:1386)

رفتار شهروندی سازمانی با مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و غیررسمی، باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش های سازمان می شوند .(آپمبوم ،19:2004)

 

1-1بیان مسئله

امروزه مفهوم شهروندی از ایمان آوردن به مسؤلیت های خود در مسائل اجتماعی و داشتن باورهای مثبت و ذاتا ارتباطی درباره همکاری با دیگران برای اداره زندگی، به سوی اصلی حقوقی که دربردارنده وظایف و تعهدات اجتماعی نیز هست، معطوف شده است.(جمشیدی،1387)

مفهوم شهروندی اولین بار توسط باتمان و ارگان در اوایل دهه‌ 1980 میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیه‌ای که در زمینه رفتار شهروندی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیت ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند، اما اغلب نادیده گرفته می‌‌شد. این رفتارها با وجود اینکه در ارزیابی های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری می‌‌شدند و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می‌‌گرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند.(بینستوک و همکاران، 2003 ؛360)

شهروندی منعکس کننده آرمان جهانی عدالت و جامعه ای است که در آن هر انسانی بتواند از زندگی شرافتمندانه ی همراه با صلح، امنیت و رفاه برخوردار گردد. و این حقوق همزاد با پیدایش انسان بوده و با وجود او به وجود آمده است چرا که انسان موجودی است که کرامت ذاتی را از آفریدگار خویش به ارمغان گرفته است. (موحد،1381)

 هر چند رفتارهای شهروندی به طور مستقیم قابل تقویت نیست و از سوی سازمان به آن پاداش داده نمی شود،اما مطالعات نشان میدهد از جمله عوامل تأثیرگذار بر آن فرهنگ سازمانی می باشد .(كركماز و آرپاسی،2008:682)

فرهنگ سازمانی با توان بالقوه خود، می تواند تأثیر زیادی بر شكل گیری و ابعاد رفتارهای شهروندی سازمانی كاركنان داشته باشد،زیرا فرهنگ، هنجارهایی را برای افراد ایجاد می كند كه این هنجارها منجر به رفتار در آنها  می شود (ناور و دیگران،2005:185)

رفتارشهروندی كاركنان سازمان نیز، چیزی جزء هنجارها و اصول اعتقادی افراد آن سازمان نمی باشد.

این نگرش در حالی وجود دارد كه دین مبین اسلام در فضای جامعه و فرهنگ اجتماعی كشور، تأثیر فراوانی دارد.  افراد جامعه نیز تحت این تأثیر خود را ملزم به رعایت ارزش ها، آداب و اصول اخلاق اسلامی می دانند. فرهنگ غنی و اصیل اسلام آموزش دهنده مكارم اخلاق بوده و توصیه های فراوانی برای اصلاح و بهبود رفتار انسان دارد . ازسوی دیگر، با توجه به اینكه خود فرهنگ سازمانی، تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی می باشد،بنابراین افراد و كاركنان تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی خود (فرهنگ اسلامی) آن را درقالب نگرش ها و رفتارهای خود به درون سازمان میآورند .

بدون تردید باورهای دینی، اخلاقی و اعتقادی اسلام، از عناصر مؤثر در شكل گیری رفتارهای شایسته  و در نتیجه بهبود و ارتقاء رفتاركاركنان سازمان و همچنین ابعاد رفتار شهروندی سازمانی است.  چرا كه از سویی موجب هدایت افكار و اندیشه ها بوده و از سوی دیگر، مشوق رفتار و كردار صحیح در سازمان است. از این رو شناخت آموزه های دینی در فرهنگ و رفتار سازمانی ،به عنوان یک مفهوم كاملاً بومی و تأثیر آن بر رفتار شهروندی سازمانی، میتواند موضوعی باشد كه خلاء آن در مطالعات اخیر دیده می شود.(کرمی یا،1389:11)

از سوی دیگر شهرداری به عنوان یكی از كانو نهای اصلی تأمین كننده آسایش ورفاه مردم است.

بر این اساس، برخی از محدودیتهای موجود در ارائه خدمات، را میتوان با تأكید بر مفاهیمی چون فرهنگ و رفتار شهروندی كاركنان با بهره گرفتن از آموزه های دینی به راحتی مرتفع نمود .

در حال حاضر حقوق شهروندی از مباحث مهم حقوقی، چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی، است .به این ترتیب مطالعه و تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به سوال زیر می باشد:

آیا آموزه های دینی بر رفتار شهروندسازمانی تاثیرگذار است؟

پایان نامه

1-2ضرورت واهمیت موضوع

مفهوم شهروندی هم برای سیاستمداران و هم برای اندیشمندان اجتماعی و مجریان طرحهای فرهنگی، دارای اهمیت است، زیرا همه آنها بر مسئولیت هایی تاکید می کنند که زمینه بقای جوامع سیاسی با توجه به این که هرجامعه ای با عنایت به زمینه های فرهنگی و ارزشی خود شهروندان خاص با خصوصیات ویژه پرورش می دهد:و این امر ضامن بقا و تداوم حیات اجتماعی و میزان توسعه هر کشور ی می باشد(حسینی،21:1381).

تربیت و آموزش شهروندی و شهروندمداری در واقع در بر گیرنده یادگیری دانش ، مهارت ها و ارزش هایی است که با ماهیت و شیوه های اداری یک نظام مردم سالار و مشارکتی همخوانی و ارتباط دارد و عملا به عنوان وسیله ای برای پرورش احساس تعلق به جامعه و داشتن هدفی در زندگی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.چنین تربیتی از همان آغاز طفولیت نوعی اعتماد به نفس و رفتارهای مسئولانه را از نظر اجتماعی و اخلاقی به وجود می آورد.در واقع هدف از چنین تعلیماتی ،پرورش مسئولیت اجتماعی و اخلاقی،فعالیت گرایی اجتماعی و سواد سیاسی می باشد.(بیتام،نقل از دلفروز،1383)

از نظر بولینو و تورنلی،” او سی بی” شامل انواع رفتارهای كاركنان از قبیل انجام وظایف اضافی، كمك داوطلبانه به افراد در محل كار، پیشرفت در حرفه خود و حفظ آن،پیروی از قوانین  حتی وقتی كه هیچ كس از آن پیروی نمی كند ، حمایت از كاركنان، حفظ نگرش مثبت و تحمل ناراحتی در محل كار می باشد(كوركماز و آرپاسی ،2009)

اجرای یادگیری و تربیت شهروندی در واقع سطح حداقل حقوق ساختاری و سیاسی فرد را در جامعه مشخص می کند، از سوی دیگر آگاهی نسبت به حقوق فردی سیاسی و اجتماعی افراد را تقویت می کند.مردم سالاری و مشارکت در عرصه های سیاسی – اجتماعی – اقتصادی- دینی را بسط می دهد.به نوعی این آموزشها رعایت عدم اعمال تبعیض ،برابری و مساوات طلبی در بهره مندی از عرصه های زندگی را در بین شهروندان را ترویج می دهد. (بینستوک و همکاران، 2003 ؛361)

در آئین اسلام، و حقوق شهروندی آن ،که در تمامی عرصه ها اثر خود را می گذارد، اندیشه ناب و کامل توحید است. از دیدگاه اسلام، نه تنها خداوند متعال خالق هستی است (توحید در خالقیت) بلکه همو به تنهایی و بدون هیچ شریکی جهان را تدبیر می کند (توحید در ربوبیت تکوینی) و نیز قوانین حاکم بر شهروندان و جوامع بشری را وضع می کند(توحید در ربوبیت تشریعی) و شهروند مکلف است که تنها از دستورات و قوانین او اطاعت کند (توحید در عبودیت) . تا بتواند شهروندی نمونه برای باری تعالی بوده و با عمل به حقوق شهروندی که از طرف شارع مقدس وضع شده سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین نماید.(مصباح یزدی،1388)

تکامل شایسته انسان هنگامی کاملاً تحقق پیدا می کند که در درون جامعه ای سالم و متناسب با کرامت  و شخصیت خود زندگی کند.حقوق شهروندی به منظور ایجاد توازن در شخصیت، آسایش خاطر و اجتناب از مورد سوء استفاده قرار گرفتن  و نادیده گرفته شدن انسانی توسط دیگران، بسیار حیاتی می باشد. و انتخابها، رفتار، ارزشها و نیازهای مشروع و به حق انسانها را روشن می گرداند. هیچ اهمیتی ندارد که انسانها در چه سن و سال و موقعیتی باشند، همه افراد ارزشمند و قابل احترام می باشند. آگاهی یافتن از حقوق شهروندی کمک می کند تا ما از عقاید کهنه و باز دارنده  و غیر سازنده پیشینیان رهایی یافته و زندگی را پربارتر، منطقی تر، و هدفمندتر پیش ببریم. (شریفی،1378)

فرد با تعهدهایی كه نسبت به هنجارهای خود(رفتار شهروند سازمانی) احساس می كند، رفتارهایی فراتر از نقش و وظایف رسمی خویش انجام میدهد. این رفتارها بدون انتظار نسبت به پاداش های سازمانی شكل می گیرد (تقوی،1389:119)

 رفتار شهروندی سازمانی منجر به كاهش تنش بین افراد شده و زمینه ارتقای اثربخشی و كارایی عملكرد افراد را فراهم می كند.(هال،2009:318)

رفتار شهروندی سازمانی با ایجاد تعهداتی چون رعایت آداب اجتماعی، نوع دوستی، وجدان كاری، جوانمردی و نزاكت، به طور مستقیم بر روابط سازمانی افراد اثر مثبت می گذارد.(زین،2004:3)

شهروندی به فرهنگ همكاری و عملكردهای موفقیت آمیز كاركنان در سازمان كمك میكند (كاشف و دیگران،2011:19)

مفهوم شهروندی، علاوه بر حقوق، دربردارنده وظایف و تعهدات نیز می باشد که شخص در قبال ملت و دولت دارد. حقوق شهروندی از ارکان اساسی زندگی اجتماعی عصر حاضراست و در جوامع صنعتی از طریق برنامه ریزی های متنوع به آموزش مهارتهای زندگی می پردازد.این مولفه در جهت استحکام دموکراسی و مشارکت مدنی شهروندان نقش بارزی دارد.این آموزه ها در برگیرنده یادگیری دانش,مهارتها و ارزش هایی است که با ماهیت و شیوه های اداری یک نظام مردم سالار و مشارکتی همخوانی دارد و از همان دوران کودکی به گونه ای است که را درگیر مشارکت با اجتماع و محیط پیرامون خود می کند .(صرافی،32:1387)

امروزه در کشورهای بزرگ جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع مصروف کشف این حقیقت می شود که شهروند مطلوب باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه می توان این ویژگی ها را در اقشار مختلف جامعه توسعه داد. در مطالعه ای که با مشارکت بیش از بیست کشور جهان تحت عنوان «مطالعات شهروندی» انجام گرفته است. اهمیت تخصیص موارد فوق آشکار می شود. و این در حالی است که متأسفانه اکنون توجه چندانی به آموزش بنیادین شهروند خوب نمی شود. (موحد،1381)

شهروندی امروزه نقش مهمی در تقویت روح جمعی و وجدان جمعی دارد.در یک جامعه باعث این شده که سه عنصر اصلی شهروندی چون نظام حقوقی،حس عضویت ملی و حس تعلق و وابستگی اجتماعی در وضعیت ارتباطات بین فرهنگی هر جامعه ای اثرگذار باشد، چنین آموزشهایی با مسائل جمعی و رفتارهای نوع دوستانه ، جوانمردانه همراه با ادب و مهربانی و حس وظیفه شناسی ارتباط دارد.یادگیری پارامترهای شهروندی به افزایش کیفیت زندگی جمعی و تقویت سرمایه اجتماعی می انجامد.این آموزه ها به تقویت اخلاق اجتماعی و بسط همبستگی اجتماعی یک جامعه در سطح محلی – ملی و جهانی منجر شده است.در واقع نقش چنین آموزه هایی رابطه تنگاتنگی با رفتارهای اخلاقی دارد.” (شیانی،21:1381)

اهمیت رفتار شهروندی تا جایی است كه رسیدن به یک حكومت مردم سالار و دموكرات مستلزم وجود جامعه‌ای است كه مردم آن علاوه بر بلوغ دموكراتیک به حقوق و تكالیف شهروندی خود واقف باشند. حقوق شهروندی آن بخش از حقوق اساسی است كه رنگ تعلق و وابستگی ملی به خود گرفته است.

شهروندی در گسترش جامعه مدنی از جمله توسعه هویت های فرهنگی و فردی نقش بارزی می تواند داشته باشد،آموزش حقوق انسانی و جنسیتی، سطح حداکثر ادغام، حداقل درآمد، ایجاد امنیت فیزیکی – اجتماعی، سواد سیاسی و غیره همگی از موارد اجرایی تربیت و آموزش رفتار شهروندی سازمانی است.(تمنایی،34:1387)

امروزه شهرداری، متولی آموزش شهروندان است و ادامه مستمر آموزش ها در جامعه ضرورت دارد؛ چراکه در نهایت اثرات منفی ناآگاهی مردم از فرهنگ شهرنشینی و شهروندی و ضررهای آن مستقیما به شهرداری بر می گردد و از طرفی دیگر ضرروی است که شهروندان نیز در مورد نحوه تعامل با حوزه شهری مطالبی را فرا بگیرند تا بتوانند شهری بهنجار داشته باشند، چراکه کلیه تعاملات شهری در فضای شهر صورت می گیرد و پیامدهای مثبت و منفی به نوعی دامنگیر شهروندان نیز می شود. بنابراین متولی آموزش های شهری و شهروندی، شهرداری بوده و در این میان با تعامل درون سازمانی و برون سازمانی می تواند در حوزه خدمات رسانی خود به شهروندان، آموزش دهد و در زمینه های برنامه ریزی با نظام اطلاع رسانی صحیح، شهروندان را به مشارکت سوق دهد. در کنار اینها بهبود وضعیت اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی جامعه شهرنشینی، حفظ محیط سبز در شهر، همکاری حوزه خدمات شهری و گسترش مشارکت آنان در جهت پیشبرد اهداف شهری، به وجود آمدن حس مشارکت فرهنگی و اجتماعی در بستر جامعه، اعتلای طرح های توسعه شهری به روش گروهی، مردمی و مشارکت، تقویت نقش شهرداری در ابعاد آن با شهروندان، استفاده بهینه از منابع موجود، اعتلا و ارتقای هویت مشارکتی در مناطق و محلات و توانمندسازی جامعه برای پذیرفتن مسئولیت از دیگر عوامل مهم جهت بررسی و تحقیق می باشد.

1-3 اهداف تحقیق

تعیین ابعاد رفتار شهروندی سازمانی مدل اورگان در قلمرو تحقیق

تعیین رفتار شهروندی مبتنی بر آموزه های دینی در قلمرو تحقیق

تعیین تاثیر ابعاد آموزه های دینی بر رفتارشهروندی سازمانی

  • سؤالات تحقیق
    • آیا آموزه های دینی بر رفتارشهروندی سازمانی تاثیر دارد؟
    • آیا بعد اعتقادی آموزه های دینی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذار است؟
  • آیا بعد رفتاری آموزه های دینی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذاراست؟
  • فرضیه های تحقیق
  • آموزه های دینی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذاراست.

2-بعد اعتقادی آموزه های دینی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذار است.

3-بعد رفتاری آموزه های دینی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیرگذاراست.

1-6 مدل مفهومی تحقیق

در این بخش، به كمك نظریه های موجود تلاش شده است تا متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش به اختصار معرفی و ابعاد مختلف آن مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس پس از تعریف ابعاد، تعاریف و حوزه های مطالعاتی آموزه های دینی، مفاهیم رفتار شهروندی سازمانی مورد توجه قرار می گیرد. پنج بعد در سطوح مختلف آموزه های دینی پراكنده بوده وبا توجه به سطح مطالعاتی مورد توجه در این پژوهش، ایجاد هماهنگی بین آنها و مفاهیم سازمانی دشوار است. در بین این ابعاد، دو بعد اعتقادی و رفتاری ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم سازمانی دارندكه به عنوان مفاهیم اصلی مورد پژوهش در شناسایی ابعاد آموزه های دینی كه با پیشینه معنوی و الهی خود راه سعادت و نجات بشر را معرفی می كند( با الگوی كلاكهان و استرادبك )تلفیق گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...