جنبش­های شكل­گرفته در ایران پس از اسلام با انگیزه­ها و اهداف مختلفی پدید آمده­اند. رهبران برخی از این جنبش­ها كه علاقه­ای به دین اسلام نداشتند، درصدد بودند تا ادیان، عقاید و اندیشه­ های كهن ایرانی را دوباره در ایران رواج دهند. در واقع، با غلبة اسلام بر ایران، اگر چه عدة زیادی از ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند و از عقاید كهن خود دست كشیدند، اما بودند كسانی كه اعتقادات كهن خود را از دست نداده و منتظر فرصتی برای ترویج مجدد آن­ها بودند. این افراد كه هر كدام عقاید و دعاوی خاص خود را داشتند، برای رسیدن به اهداف خود، بر ضد دستگاه خلافت اسلامی شوریدند و در مدت كمی موفق ­­شدند افراد زیادی را به جنبش خود جذب كنند. آنان پس از جذب گروه زیادی از مردم، اندیشه­ های ایرانی مدّنظر خود را تبلیغ ­نموده و افكار و اذهان مردم را به شدت تحت تأثیر قرار ­دادند. جنبش­های دینی مختلفی كه توسط این افراد پایه­گذاری شد، با وجود پذیرش دسته­ای از اعتقادات اسلامی، محل تجلی و تبلور برخی از عقاید و باورهای ایران باستان بودند.
از میان جنبش­های دینی مختلفی كه در قرون اولیة اسلامی رخ داد، ما در این جستار برآنیم تا جنبش­هایی را بررسی كنیم كه نه تنها اندیشه­ های ایرانی در آن­ها وجود داشته باشد، بلكه خاستگاه آن­ها ایران بوده و در دو قرن اول هجری رخ داده باشند. با این توصیف، فرقی چون میمونیه – از خوارج – و منصوریه – از فرق غلات – كه اعتقاداتی همچون ازدواج با محارم در بین آن­ها به چشم می­خورد،[1] چون خارج از مرزهای ایران شكل گرفتند و خاستگاه اولیة آن­ها در ایران نبوده، مورد بررسی قرار نمی­گیرند و شورش افرادی چون ابوعیسی اصفهانی،[2] شُرَیْك­بن­شیخ مهری[3] و یوسف البرم[4] نیز با اینكه شورش­هایی دینی بوده و در ایران شكل گرفته­اند، اما چون اندیشه­ های ایرانی در عقاید آنان وجود ندارد، بررسی نخواهند شد.[5] از این­رو، در پژوهش حاضر جنبش­های سیاه­جامگان، به­آفرید، سنباد، اسحاق­ترك، استادسیس، راوندیه، سفیدجامگان و خرّمدینان، كه جنبش­هایی التقاطی بودند و تا حدی می­توان گفت بر پایه­ آمیختگی اندیشه­ های ایرانی و اسلامی شکل گرفتند، مورد نظر خواهند بود.

سؤالاتی كه در این پژوهش درصدد پاسخگویی به آن­ها هستیم، عبارتند از: آیا میان جنبش­های دینی شكل­گرفته در دوران اولیة ایران و اندیشه­ های موجود در ایران پیش از اسلام ارتباطی وجود دارد؟ میزان تأثیرپذیری این جنبش­ها از اندیشه­ های ایران پیش از اسلام تا چه حد بوده است؟ کدام یک از ادیان ایرانی بیشترین تأثیر را بر این جنبش­ها گذاشته­اند؟

بر این اساس پایان­نامة حاضر به چهار فصل تقسیم شده است:

در كلیات به ارائه­ گزارشی کلی درباره باورها و عقاید ایران باستان در ادوار مختلف تاریخی و بررسی وضعیت ادیان مختلف در ایران پس از اسلام پرداخته و سپس جنبش­های دینی موردنظر در ایران پس از اسلام معرفی شده ­اند.

در فصل اول به معرفی جنبش­ سیاه­جامگان و جنبش­های به­آفرید، سنباد، اسحاق ترك و استادسیس پرداخته شد و سیر تاریخی و عقیدتی هر یک از آن­ها به تصویر کشیده ­شد. در نهایت اندیشه­ های ایرانی موجود در آن­ها مورد بررسی قرار گرفته است.

پایان نامه و مقاله

محتوای فصل دوم، جنبش راوندیه است که پس از بررسی سیر تاریخی و عقیدتی آن، اندیشه­ های ایرانی موجود در آن معرفی شده است.

در فصل سوم و چهارم به ترتیب جنبش سفیدجامگان و خرمدینان، تاریخ و عقاید آن­ها را مورد كنكاش قرار دادیم و در پایان با معرفی افکار و اندیشه­ های ایرانی مطرح در این جنبش­ها، به بررسی میزان تأثیرپذیری آن­ها از اندیشه­ های ایرانی پرداخته­ایم.

بخش آخر این پایان نامه نیز مشتمل بر نتیجه و کتابنامه­ است که دربردارندة منابع مورد استفاده در این تحقیق است.

در مورد تاریخ جنبش­های مذکور پژوهش­های مختلفی صورت گرفته است. بهترین این پژوهش­ها را صدّیقی در كتاب جنبش­های دینی ایرانی در قرن­های دوم و سوم هجری به انجام رسانده است. وی در این كتاب ضمن بررسی تاریخ هر كدام از این جنبش­ها، به عقاید دینی آن­ها نیز اشاره می­نماید. در كنار این اثر كه جامع­ترین اثر در این زمینه محسوب می­ شود، محققان دیگری چون مهرداد بهار در ادیان آسیایی؛ ادوارد براون در تاریخ ادبی ایران؛ زرین­كوب در سه اثر خود به نام­های دو قرن سكوت، روزگاران ایران و تاریخ ایران بعد از اسلام؛ ذبیح­الله صفا در تاریخ ادبیات ایران؛ سعید نفیسی در بابك خرّمدین؛ غلامحسین یوسفی در ابومسلم سردار خراسان؛ رضا رضازادة لنگرودی در جنبش­های اجتماعی در ایران پس از اسلام؛ احسان یارشاطر در مقاله­ای به نام دین مزدكی و… بدین موضوع پرداخته­اند.

ویژگی مشترك اغلب این آثار تكیة آن­ها بر جنبة تاریخی این جنبش­هاست و آثاری كه عقاید آن­ها را مورد توجه قرار داده­اند، به شرحی كلی در مورد عقاید ایشان اكتفا كرده­اند. برای نمونه، مهرداد بهار عقاید موجود در بین خرمدینان را برمی­شمارد و آن­ها را مزدكی می­داند. صدّیقی نیز به وجود اندیشه­ های مزدكی به ویژه در بین خرمدینان اشاره می­كند، اما اغلب اندیشه­ های رایج در بین این جنبش­ها را متأثر از محیط اجتماعی و برگرفته از اندیشه­ های غلات می­داند. ادوارد براون[6] نیز وجود اندیشه­ های غیر اسلامی و برگرفته از غلات را در بین ایشان تأیید می­كند.

از بین آثاری كه به عقاید این جنبش­ها پرداخته­اند حسن ابراهیم حسن، فاروق عمر و براون به نقل از دوزی،[7] عقیدة راوندیان به الوهیت خلفا را متأثر از اندیشه­ های ایرانی می­دانند و ویدن گرن[8] به تأثیر اندیشه­ های ایرانی و هندوایرانی در برخی از اعمال مقنع اشاره می­كند. ریچارد فرای[9] نیز در كتاب عصر زرین فرهنگ ایران به وجود عقاید كهن ایرانی در بین سفیدجامگان  اذعان كرده، اما این اندیشه­ها را نام نبرده است. وی همچنین در كنار ایران­شناسانی چون اشپولر[10] و دوشن گیمن[11] برخی از اعتقادات خرمدینان را زردشتی می­داند.

هر چند این محققان به وجود این شباهت­ها اشاره كرده­اند، اما این اشارات گاهی بسیار مختصر و گاهی بسیار پراكنده بوده است. در این پژوهش علاوه بر این كه اشارات این بزرگان با توضیح و شرح بیشتری بیان شده است، موارد دیگری نیز مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است.

علاوه بر این، ضمن بررسی عقاید این جنبش­ها، با نكته­های جدیدی برخوردیم كه پیش از این هیچ محققی به آن­ها دست نیافته بود. با توجه با اینکه در این زمینه به طور جامع و کامل اثری به رشته تحریر درنیامده است، اثر حاضر به دلیل پرداختن به این موضوع، اثری نو و جدید می­باشد.

شایان ذكر است كه این تحقیق با سختی­هایی مواجه بود. شناخت اندیشه­ های ایرانی موجود در این جنبش­ها جز با مراجعه به كتب متعدد تاریخی امكان­پذیر نبود. منابع تاریخی فقط به ذكر عقاید آن­ها به صورت كاملاً موجز اكتفا كرده­اند و توضیحی در مورد چگونگی آن­ها نداده­اند. در واقع، اگرچه گاهی در منابع به طور ضمنی به

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...