امکان شناسایی تحمل به تنش خشکی در ژنوتیپ های حساس و متحمل نخود زراعی Cicer arietinum L. با بهره گرفتن از مارکر مولکولی ISSR |
ISSR
نخود (Cicer arietinum L.) با 2n=2x=16 کروموزوم و ژنومی به اندازه Mbp750 یکی از مهمترین نوع حبوبات در کشورهای در حال توسعه بوده و همچنین حائز رتبه سوم در بین تمامی حبوبات است (فائو[1]، 2012). نخود یکی از مهمترین محصولات حبوبات در هند و کشورهای مجاور آن است که 90% تولید جهانی را به خود اختصاص داده است (گوپتا و همکاران، 2011). به طور کلی، نخود زراعی در میان کلیه محصولات دانهای جهان، رتبه پانزدهم را به خود اختصاص داده است (گائور و همکاران، 2007). این گیاه در دامنه وسیعی از شرایط آب و هوایی، از نواحی نیمه گرمسیری شبه قاره هند و استرالیا تا مناطق مدیترانهای حوزه مدیترانه، غرب آسیا، شمال آفریقا، جنوب و جنوب غربی اروپا کشت می شود (سیدیک و همکاران، 2000). علاوه بر اهمیت این گیاه به عنوان یک منبع مهم برای تغذیه انسان و دام، در مدیریت حاصلخیزی خاك به ویژه در مناطق خشك نیز می تواند بسیار مؤثر باشد (کلارک و همکاران، 2004؛ وارشنی و همکاران، 2009). بذر نخود حاوی 20 تا 30% پروتئین، 40% کربوهیدرات و فقط 3 تا 6% روغن است. همچنین، سرشار از عناصر معدنی نظیر Ca، Mg، K، S، Fe، Mn وZn میباشد. تولید کارتنوئیدهای سودمندی مانند بتاکاروتن و همین طور قابلیت تثبیت نیتروژن از دلایل دیگر اهمیت این گیاه به شمار می آید (میلان و همکاران، 2006). نخود از نظر مقدار پروتئین بسیار غنی بوده و از این لحاظ، برای افراد گیاهخوار و آنهایی که قدرت خرید گوشت را ندارند نقش مهمی در تأمین پروتئین رژیم غذایی ایفا مینماید. این گیاه به دلیل تثبیت نیتروژن اتمسفر در کاهش مصرف کود نیتروژنه نقش بسزایی بر عهده دارد. توانایی رشد و محصولدهی نخود در مناطق و شرایط مختلف آب و هوایی حکایت از پتانسیل بالا در این گیاه دارد. با این حال شرایط نامساعد محیطی نظیر خشکی و درجه حرارت بالا در طول دوره رشد به مقدار قابل ملاحظهای از عملکرد آن میکاهد (کوپر، 1998).
تنش خشکی بیشترین تأثیر را در کاهش عملکرد گیاهان دارد. این تنش سبب ایجاد اثرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی متعددی در گیاهان میگردد. بیشتر فرایندهای فیزیولوژیکی وابسته به رشد محصولات زراعی متأثراز کمبود آب یا خشکی است که در مطالعات جهانی، خشکی به همراه دمای زیاد و تابش آفتاب از مهمترین عوامل محدود کننده غیر زیستی محصولات زراعی در جهان است (آراس و همکاران، 2002؛ بویر، 1982). به طور کلی خشکی به دو دسته متناوب و انتهای فصل تقسیم می شود. در طول خشکی انتهای فصل، آب قابل دسترس گیاه کاهش مییابد و به طور سریع منجر به خشکی می شود و رشد محصولات زراعی کاهش مییابد ولی خشکی متناوب در نتیجه باران ناکافی یا آبیاری ناکافی اتفاق میافتد که لزوما کشنده نیست. بررسیها نشان داده است که از بین تنشهای مختلف زیستی و غیر زیستی، تنش خشکی به تنهایی علت کاهش 50 درصد عملکرد نخود است (آنبسا و بجیگا، 2002؛ سکسینا، 2003). همچنین به این علت که نخود زراعی، اغلب در مناطق خشک و نیمه خشک، تحت شرایط دیم کشت میگردد و از آن جایی که تقریبا 90% محصول جهانی آن، در شرایط دیم تولید می شود، بنابراین تنش خشکی مهمترین عامل محدود کننده آن به شمار میرود (میلان و همکاران، 2006).
کشاورزی در اکثر مناطق جهان با استفاده زیاد آب همراه است که با افزایش روز افزون جمعیت و افزایش خشکسالیهای مکرر میزان آب در دسترس برای تولیدات کشاورزی در حال کاهش است. لذا خشکی به عنوان یکی از تنشهای محیطی محدود کننده عملکرد محصولات زراعی مطرح میباشد که یکی از راههای مطمئن بر فائق آمدن بر این مشکل اصلاح برای تحمل به تنش خشکی است. در عین حال واریتههای زودرس نخود با قابلیت فرار از خشکی انتهای فصل توسعه یافتهاند، اما بلوغ زودرس روی سقف عملکرد محصول اثر میگذارد و توانایی محصول زراعی برای بهره برداری از دوره رشد را کاهش میدهد (جانسون و همکاران، 1997).
نشانگرهای مولکولیDNA[2] به طور وسیع در بررسی تنوع ژنتیکی حاصل از موتاسیونها یا اشتباهات در همانندسازی DNA و یا تفاوتهای ذاتی و فردی مورد استفاده قرار میگیرند و بر خلاف نشانگرهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی، تحت تأثیر محیط قرار نگرفته و از لحاظ تعداد نامحدود و در تمام مراحل رشد گیاه قابل استفاده بوده و تغییری نمی کنند. علاوه بر کاربرد آنها در تهیه نقشه ژنتیکی، در اصلاح نباتات برای تشخیص تنوع ژرم پلاسم و محصولات زراعی بکار میروند. نشانگرهای مولکولی یکی از بهترین راهها برای بررسی تنوع ژنتیکی و زیستی در میان گونه ها بوده و به دلیل دارا بودن ویژگیهایی چون تشخیص آسان افراد هتروزیگوت و هموزیگوت، نداشتن اپیستازی، قابلیت وراثت، تشخیص در مراحل مختلف حیات گیاه، عدم محدودیت به مواد بیولوژی، دقت بسیار بالا و آسان بودن اندازه گیری، در سالهای اخیر در امور اصلاح گیاهان زراعی بسیار رایج شده است (ملشینگر، 1990؛ میلان و همکاران، 2006).
گذشته از بروز دوره های خشکسالی و کاهش بارندگیها طی سالیان اخیر، تغییرات اقلیمی ناشی از اثرات گلخانهای، تشدید پدیده خشکی را در پی داشته است که به عنوان چالشی اساسی برای عملکرد و تولید گیاهان زراعی مطرح میباشد. قسمت اعظم وقوع و شدت تنش خشکی خارج از کنترل است و تنها مسیر مطمئن برای کاهش پیامدهای آن تولید گیاهان متحمل و یا ایجاد صفات دیگری چون فرار از خشکی است. بررسیهای انجام شده توسط متخصصان اصلاح نباتات و زیست شناسان مولکولی حاکی از آن است که پاسخ گیاهان به تنشهای محیطی (غیر زیستی) عموماً بصورت چند ژنی و در قالب اثرات افزایشی و غیر افزایشی ژنها کنترل می شود (پنجابی- سابهاروال و همکاران، 2009). بدلیل طبیعت متغیر تنشها و حساسیت فنوتیپ گیاه و نیز مشکلات انتقال صفت تحمل به تنش در ژنوتیپهای منتخب، روشهای سنتی اصلاح نباتات با موانع جدی روبرو است. لذا ترکیبی از شیوه های جدید مولکولی نظیر گزینش بوسیله نشانگرهای DNA وQTL[3] می تواند تسریع این فرایندها را در پی داشته باشد (رن و همکاران، 2005). بنابراین در تحقیق حاضر از ژنوتیپهای متحمل و حساس استفاده شد که در گذشته مطالعات اولیه فیزیولوژیکی تنش خشکی در دانشگاه فردوسی مشهد بر روی آنها انجام شده است. ضمناً نشانگر مورد استفاده در این تحقیق ISSR[4] بود که به دلیل داشتن آغازگرهایی با طول 16 تا 25 جفت باز از طول بیشتری نسبت به آغازگرهایی مانند RAPD[5] (10 جفت باز) برخوردار بوده و بنابراین امکان تکرار پذیری آنها بالاتر بود.
در این تحقیق برای بررسی تفاوت احتمالی بین ژنوتیپهای متحمل و حساس از 13 آغازگر استفاده شد. هدف از این کار سهولت تشخیص تحمل به تنش خشکی با کمک نشانگرهای مولکولی و همچنین کسب اطمینان بیشتر نسبت به روش تشخیص فیزیولوژیک بود. نشانگرهای مولکولی در این تحقیق به عنوان راهی برای تشخیص تحمل به تنش خشکی فارغ از شرایط محیطی تأثیرگذار بکار برده میشوند.
فصل دوم
بررسی منابع
2-1- نخود و اهمیت آن
در حال حاضر حبوبات یکی از مهمترین منابع پروتئینی در رژیم غذایی بسیاری از مردم کشورهای در حال توسعه است. رژیم غذایی در این کشورها عمدتاً نشاسته است که از گیاهانی مثل برنج، گندم، ذرت، ارزن و گیاهان غدهای مثل سیب زمینی بدست میآید. آنچه مسلم است مقدار پروتئین در این محصولات کم بوده و سوء تغذیه میلیونها انسان ساکن در این کشورها یکی از مشکلات حاد این مناطق میباشد. لذا در این مناطق مصرف پروتئینهای گیاهی نظیر حبوبات که سرشار از پروتئین هستند، اهمیت قابل توجهی دارد (باقری و همکاران، 1379). نخود (Cicer arietinum L.)از جمله حبوبات و یکی از قدیمیترین گیاهان زراعی است که توسط بشر کشت شده است. نخود عمدتاً در جیره غذایی انسان به خصوص در برنامه غذایی طبقات کم درآمد جامعه نقش اساسی داشته و در مقایسه با غلات از تولید پروتئین قابل توجهی در واحد سطح برخوردار است (باقری و همکاران، 1379). به احتمال زیاد نخود از نواحی جنوب شرقی ترکیه و مناطق مجاور آن در سوریه منشأ گرفته است (سینگ، 1997).
تنشهای مختلفی باعث کاهش عملکرد در نخود می شود. این تنشها به دو گروه زیستی و غیر زیستی قابل تقسیم میباشند. هرچند نخود گیاهی مقاوم به خشکی است و دمای پایین را نیز تا حدی به خوبی تحمل می کند ولی دمای مطلوب رشد آن بین 20 تا 30 درجه سانتیگراد است. این گیاه در زمان گلدهی به گرما و تنش خشکی حساس میباشد که این دو عامل بیشترین تأثیر را در کاهش محصول در کشتهای بهاره و دیم اعمال می کنند (باقری و همکاران، 1386).
2-2- تنشهای مؤثر بر عملکرد نخود زراعی
نخود یکی از مهمترین گیاهان خانواده حبوبات است که عمدتاً در مناطق خشک و نیمه خشک دنیا، جایی که اغلب با کمبود نزولات و آب آبیاری مواجه هستند، کشت می شود. بنابراین همه ساله بخش قابل توجهی از مزارع نخود با تنش خشکی مواجه میشوند (آنبسا و بجیگا، 2002). تنشهای زیستی و غیر زیستی سالانه منجر به افت شدید عملکرد محصولات کشاورزی در سرتاسر دنیا میگردند. در این میان، نقش تنشهای غیر زیستی حدودا 70% و میزان تأثیرگذاری تنشهای زیستی حدودا 30% برآورد شده است (حسین، 2006).
در میان تنشهای غیر زیستی مؤثر بر کاهش عملکرد نخود زراعی، نقش تنش خشکی و در مورد تنشهای زیستی کاهنده عملکرد این محصول، نقش بیماری برقزدگی و فوزاریوم پراهمیتتر از سایر موارد گزارش شده است (باقری و همکاران، 1376). نقش تنش خشکی به تنهایی علت کاهش 50% عملکرد نخود است (سکسینا، 2003). این مشکل در ایران جدیتر است، چرا که اغلب نخود به صورت سنتی در انتهای فصل بارندگی (اسفند یا فروردین) بر اساس رطوبت ذخیره شده در خاک کشت می شود و رشد سریع گیاه نیز همزمان با مرحله ای است که رطوبت خاک به طور فزاینده با گذشت زمان کاهش مییابد (گنجعلی و همکاران، 1388).
2-2-1- تنشهای زیستی
همان طور که اشاره شد برآورد میزان کاهش عملکرد ناشی از تنشهای زیستی در گیاهان حدود 30% گزارش شده است که از این میان، سهم هریک از محرکهای تنش زا به تفکیک، به صورت کاهش عملکرد 14 درصدی در اثر هجوم آفات، 28 درصدی به واسطه تأثیر بیماریها و رشد علفهای هرز و 58 درصدی به دلیل تأثیر سایر عوامل تنشزای زیستی عنوان شده است (حسین، 2006).
2-2-2- تنشهای غیر زیستی
عوامل تنشزای محیطی شامل خشکی، شوری و سرما هستند که به علت تأثیر چند جانبه و بسیار گسترده بر گیاهان، باعث وارد آمدن خسارتهای اقتصادی زیادی به محصولات کشاورزی میشوند. تأثیر هریک از این محرکهای غیر زیستی، از طریق تأثیرگذاری بر میزان آب گیاه و دسترسی گیاه به آن، چه در سطح سلول و چه در سطح کل گیاه میباشد که واکنشهای تخصصی و غیر تخصصی، آسیبها و تأثیرگذاری بر سازگاری گیاه را در پی دارد.
از دیدگاه زراعی، خشکی مهمترین تنش غیر زیستی محدود کننده عملکرد محصولات زراعی در بخشهای مختلف جهان است. این تنش، رشد گیاه را از طریق ایجاد تغییرات مورفولوژیک در ساختار گیاه و همچنین از طریق تأثیر بر فرایندهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی متعدد مانند فتوسنتز، تنفس، متابولیسم عناصر غذایی و جذب، تراوایی غشایی سلولی و پایداری آنها، روابط آبی و غیره تحت تأثیرقرار میدهد. شدت آن به عواملی نظیر میزان کمبود رطوبت، طول دوره کمبود و زمان اعمال آن بستگی دارد (ملهوترا و سکسینا، 2002). وقوع تنش خشکی در همه مراحل رشد رویشی و زایشی محتمل است (کاشیواگی، 2006). تنش خشکی متناوب در اثر قطع متناوب بارندگیهای پاییزه حادث می شود و تنش خشکی انتهایی به سبب توقف زود هنگام بارندگیهای بهاره به وقوع میپیوندد. در نواحی مدیترانهای، گیاهان کشت شده در پاییز یا زمستان در دوره رشد رویشی خود تحت تأثیر خشکی متناوب قرار گرفته و در مرحله رشد زایشی با تنش خشکی انتهایی مواجه میشوند. وقوع این تنشها کاهش عملکرد نخود را در پی دارد (گنجعلی و همکاران، 1388). وضعیت تنش خشکی، ممکن است در اثر سوء مدیریت زمین زراعی و منابع آب زیر زمینی نیز ایجاد شود (ملهوترا و سکسینا، 2002). به غیر از کاهش میزان آب، این تنش ممکن است در اثر افزایش درجه حرارت نیز روی دهد (کومار، 2007). میزان افت عملکرد محصول نخود زراعی در نتیجه تنش خشکی بین 14 تا 50% (سکسینا و همکاران، 2005) و به طور عمده بین 20 تا 25% گزارش شده است (توبرازو و سالوی، 2004).
2-3- پدیده بروز خشکی در کشور
در بیشتر نقاط کشور از جمله در منطقه خراسان، نخود اغلب به صورت سنتی در انتهای فصل باران (اسفند یا فروردین)، بر اساس رطوبت ذخیره شده در خاک کشت می شود. در این مناطق، رشد سریع گیاه همزمان با مرحله ای است که رطوبت خاک به طور فزایندهای با گذشت زمان کاهش مییابد. از طرف دیگر، مقدار و پراکنش بارندگی در طول فصل رشد، بسیار نامناسب بوده و گیاهان معمولا در دوره های رشد رویشی و زایشی با تنش خشکی و گرما به صورت توأم مواجه میشوند (گنجعلی و نظامی، 1387). هر چند که مقاومت نخود به خشکی بیشتر از سایر حبوبات سرما دوست است (گاردنر و همکاران، 1999؛ لپورت و همکاران، 1999) ولی تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل کاهش عملکرد در این گیاه محسوب می شود (کاشیواگی، 2006).
[1]- Food and Agricultural Organization of United Nations
[2]-Deoxy Ribonucleic Acid
[3]-Quantetive Trait Loci
[4]- Inter Simple Sequence Repeat
[5]- Random Amplified Polymorphism DNA
ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-10-19] [ 01:34:00 ب.ظ ]
|