کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



3-1 مقدمه…………………………………………………………………………………………………………..66

3-2 روش تحقیق………………………………………………………………………………………………. 66

3-3 جامعه آماری ………………………………………………………………………………………………..66

3-4 روش نمونه گیری وتعیین حجم نمونه آماری تحقیق……………………………………………66

3-5 : ابزارگردآوری اطلاعات و اندازه گیری …………………………………………………………. 67

3-6 تعیین پایایی و روایی ابزارگیری………………………………………………………………….. 67

3-7 روش تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………… 70

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها………………………………………………………………… 71

4-1 مقدمه ……………………………………………………………………………………………….. 72

4-2 توصیف داده های جمعیت شناختی (دموگرافیک)…………………………………………… 72

پایان نامه

4-3 تحلیل داده های مربوط به فرضیه های پژوهش……………………………………………… 79

فصل پنجم: جمع بندی و نتیجه گیری………………………………………………………………. 92

5 -1 مقدمه…………………………………………………………………………………………………. 93

5-2 نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………..96

منابع و مأخذ……………………………………………………………………………………………. 100

پیوستها و ضمایم ……………………………………………………………………………………. 110

چکیده:

امروزه سازمان ها برای زنده ماندن و پویا بودن در دنیای پر رقابت، بهبود و اصلاح در همه زوایای سازمان را مورد توجه قرار می دهند. مدیریت کیفیت جامع و مدیریت دانش ابزارهای مفید و اساسی در بهبود عملکرد و اصلاح سازمان ها در عصر دانش و رقابت می باشد. هدف مدیریت کیفیت جامع، بهبود مستمر کیفیت کالاها و خدمات با مشارکت همه کارکنان و مدیران می باشد تا رضایت مشتریان را جلب نموده و نیازهای آنان تامین گردد. مدیریت دانش بر چگونگی مدیریت دانش آشکار و ضمنی کارکنان تاکید دارد تا از این طریق بتوان از تجربیات آنان در بهبود عملکرد سازمان استفاده بهینه را بُرد. هر دوی اینها در افزایش سطح بهره وری نیروی انسانی تاثیر بسزایی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدیریت کیفیت جامع و مدیریت دانش دربهبود بهره ورینیروی انسانی می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی بوده و از نظر روش جمع آوری داده ها، همبستگی ـ توصیفی می باشد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. روش نمونه گیری دراین پژوهش، طبقه ای تصادفی بوده و حجم نمونه آماری به تعداد ١٧٠ نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نشان می دهد که، بین مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع با بهره وری رابطه معنادار وجود دارد و نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که، مدیریت دانش ٦٠ درصد از تغییرات بهره وری نیروی انسانی را تبیین می کند. همچنین مدیریت کیفیت جامع توان تبیین تغییرات بهره وری نیروی انسانی را به میزان ٧٣ درصد را دارد. از سوی دیگر مدیریت دانش به میزان ٨٣ درصد از تغییرات مدیریت کیفیت جامع را توضیح می دهد. نتایج تحلیل داده ها نشان دادند که، مولفه های مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع پیش بینی کننده های خوبی برای تغییرات بهره وری نیروی انسانی می باشند.

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

فعالیت های هر سازمانی به مجموعه ای از عوامل بستگی دارد. شناخت و بررسی این عوامل می تواند در بهینه سازی فعالیت ها و تحقق اهداف سازمانی کمک کند. یکی از هدف های مهم هر سازمان بالا بردن کیفیت است که در شرایط رقابتی امروز، سازمان ها باید آن را با افزایش بهره وری مد نظر قرار دهند. اهمیت بهره وری در افزایش رفاه ملی، اکنون به طور عام پذیرفته شده است. افزایش بهره وری بر تمام فعالیتهای انسانی اثر مثبت دارد زیرا افزایش بهره وری بیش از آن که در به کارگیری و سرمایه به وجود آید، درتولید ناخالص ملیبر اثر بهینه سازی در اثربخشی و کیفیت نیروی انسانی به وجود می آید. بنابراین تغییر در بهره وری نیروی انسانی تاثیر شگرفی بر بسیاری از پدیده های اقتصادی واجتماعی مانند رشد سریع اقتصادی، سطح زندگی، بهبود در موازنه پرداخت ها، تورم و حتی مقدار و کیفیت اوقات فراغت دارد (ابراهیمی مهر،1372).

از سوی دیگر اهمیت و نقش برجسته نیروی انسانی در هر سازمان و پرداختن به موضوعاتی که موجب افزایش عملکرد کارکنان، کاهش غیبت و ترک خدمت آنها و در نهایت افزایش بهره وری گردد، مورد توجه محققان و صاحب نظران می باشد. از دغدغه های مهم سازمان ها و مدیران، مسئله افزایش بهره وری می باشد به طوری که بسیاری از کشورها عمده برنامه های توسعه ای خود را بر مبنای افزایش بهره وری قرار داده اند؛ به نحوی که طی 15 سال اخیر، افزایش بهره وری در سطح جهان 45 برابر شده است (فرجی،1385). از بین عوامل تاثیر گذار بر بهره وری نیروی انسانی در سازمان ها می توان به مسئله مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع اشاره نمود.

سازمان ها برای افزایش بهره وری نیروی انسانی و بهبود عملکرد سازمانی خویش اقدام به بکارگیری اصول مدیریت کیفیت جامع یا فراگیر نموده اند.مدیریت کیفیت فراگیرروشی مدیریتی است که به سازمان کمک می کند تا به عملکرد بهبود یافته سازمانی بر اساس تقویت حل مساله بر مبنای کیفیت دست یابد.

مدیریت کیفیت جامع یک سیستم مبتنی بر نیروی انسانی است که تلاش می کند با افزایش رضایت مشتریان و کاهش هزینه های عملیات به بقای سازمان کمک نماید. یکی از اصول بنیادی مدیریت کیفیت جامع، بهبود مستمر در تمام فرایند ها، بهبود کیفیت خدمات مد نظر مشتری، تولیدی بودن ضایعات (قابلیت بازیافت ضایعات)، تمرکز بر بهبود فرایندها به جای انتقاد از افراد و تصمیم گیری مبتنی بر داده ها می باشد (فلاین و همکاران،1995).

از سوی دیگر مدیریت دانش یکی دیگر از مولفه های بسیار تاثیرگذار بر بهبود و افزایش بهره وری نیروی انسانی در سازمان ها بشمار می رود. دانش و کسب آن در دنیای امروزی جایگاه بس رفیع برای پویایی سازمان ها دارد. یادگیری و نیاز به کسب دانش در عرصه های مختلف در سازمان های امروزی رو به افزایش می باشد. اگر سازمانی در مقایسه با سایر رقبا و محیط خویش دیرتر یاد بگیرد از بین خواهد رفت و سازمانهایی باقی می مانند که یاد گیرنده باشند و سریع تر از رقبای خود بیاموزند (رمضانیان و همکاران،1391).

به عبارتی مدیریت دانش به هر نوع فعالیتی که به تجربه و دانش ذهنی افراد توجه کرده، به گونه ای که بتواند با آشکارسازی و به اشتراک گذاری آن به هم افزایی دانش کمک کند، گفته می شود. هم افزایی دانش می تواند به دانش آفرینی مشترک نسبت داده شود. این اشتراک در خلق دانش، همکاری مستقیم در خلق دانش نیست، بلکه به خلق دانش بر مبنای دانسته ها که به اشتراک گذاشته شده اشاره دارد. بنابراین مدیریت دانش فرایندی می باشد که مراحلی چون کسب آگاهی نسبت به دانش نهان، عیان سازی، به اشتراک گذاری، گسترش و درک و بهره گیری از آن در خلق دانش جدید را طی می کند که با تسهیم آن بین افراد یک سازمان می توان توانمندی و افزایش تجربه و تخصص را در سایه بهره مندی از دانش دیگران شاهد بوده و نتیجه آن افزایش سطح کارآئی و اثربخشی نیروی کار در سازمان می باشد (نوناکا و تاکوچی،1995).

1-2 بیان مساله پژوهش

در عصر حاضرکه به عصر سازمان های دانش محور، عصر انفجار اطلاعاتی و دیجیتال معروف گشته، بهره وری و ارتقای آن یکی از اهداف عمده سازمان های فعال و زنده است. در نظام متحول و پیشرو، اولین کوشش برای شناخت بهره وری و متعاقب آن تعیین عوامل تاثیرگذار بر افزایش آن می باشد که از شرایط لازم و ضروری تحقق رشد و توسعه به شمار می آید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 06:29:00 ب.ظ ]




2-8-2 رویکرد تعداد اقلام مورد نیاز………………….. 27

2-8-3 رویکرد تعداد دوره های مورد نظر برای تصمیم گیری…………………… 27

2-8-4 رویکرد تعداد اهداف و معیار های مورد نیاز برای تصمیم گیری………… 28

2-9ادبیات انتخاب تامین کننده…………………. 29

2-10ادبیات مدیریت موجودی توسط فروشنده…………………. 41

فصل سوم روش تحقیق………………….. 62

3-1 مقدمه………………….. 63

3-2 روش تحقیق………………….. 63

3-2-1 مسئله 1………………….. 63

3-2-1-1 مفروضات مسئله 1………………….. 63

3-2-2مسئله 2………………….. 64

3-2-2-1 مفروضات مسئله 2………………….. 64

3-2-3 نمادها ………………….64

3-2-3-1پارامترها…………………. 64

3-2-3-2 متغیرهای تصمیم گیری…………………… 66

3-3 انواع توابع تقاضا ………………….67

3-3-1 تعریف تابع تقاضا…………………. 67

3-3-1-1 تابع تقاضای هیکس……………………. 67

3-3-2تابع تقاضای مارشال………………….. 68

3-4 ساختار ریاضی مسئله 1………………….. 693-4-1 ساختار ریاضی مدل سنتی…………………… 69

3-4-2 ساختار ریاضی مدلVMI………………….

3-5 ساختار ریاضی مسئله 2………………….. 74

3-5-1 شرحمدل ریاضیمسئله ………………….2. 75

3-6 الگوریتم جستجوی هارمونی…………………… 77

3-7 تنظیم پارامتر الگوریتم حل………………….. 83

3-7-1 طراحی آزمایشات كامل…………………. 83

3-7-2 طراحی آزمایشات تاگوچی…………………. 83

پایان نامه

فصل چهارم حل مدل………………….. 86

4-1 مقدمه………………….. 87

4-2 حل مسئله 1………………….. 87

4-2-1 مثال عددی:…………………. 87

4-3 حل مسئله ………………….2. 92

4-3-1 تنظیم پارامترهای الگوریتم حل………………….. 92

4-4 تست کارایی…………………… 95

4-4 تعمیم مثال عددی مسئله 2………………….. 97

فصل پنجم نتایج وپیشنهادات…………………… 101

5-1 نتایج…………………… 102

5-2 پیشنهادات…………………… 103

ضمایم و پیوست ها…………………. 104

ضمیمه1-1………………….. 105

مراجع و منابع ………………….107

چکیده:

مدیریت موجودی توسط فروشنده[1] یکی از مکانیزم های هماهنگی بین فروشنده و خرده فروش، برای بهبود کارایی زنجیره تامین[2] می باشد. در حقیقت تحت این سیستم، فروشنده به عنوان تامین کننده، سطح کالای مورد نظر را در انبار خرده فروش مدیریت می نماید، و خرده فروش، تامین کننده را با اطلاعات ضروری جهت در نظر گرفتن کالای کافی برای رفع نیاز و تقاضای مشتری تغذیه می کند.

این تحقیق به ادغام مسائل کنترل موجودی توسط فروشنده، انتخاب تامین کننده و قیمت گذاری می پردازد. زنجیره تامین در نظر گرفته شده به صورت سه سطحی، متشکل از تامین کننده (ها)، یک خرده فروش و مشتری (ها)، برای یک نوع کالا می باشد. همچنین با در نظر گرفتن چندین معیار برای انتخاب تامین کننده، مساله را به واقعیت های صنعت نزدیک تر می نماید. هدف انتخاب تامین کننده و تعیین سیاستهای مدیریت موجودی بهینه و قیمت گذاری[4] خرده فروش با در نظر گرفتن تابع تقاضای وابسته به قیمت در دو مدل به شرح زیر می باشد.

1- انتخاب فقط یک تامین کننده و مقایسه آن با حالت اجرای مدیریت موجودی سنتی[5] و حالت اجرای مدیریت موجودی توسط فروشنده.

2- انتخاب یک یا چندین تامین کننده در حالت کمبود کالا، تحت سیستم مدیریت موجودی توسط فروشنده.

مسئله اول به صورت یک مدل ریاضی، غیر خطی است؛ که با ارائه مثال عددی، برتری اجرای سیستم VMIبه حالت سنتی در مسئله انتخاب تامین کننده، را نشان می دهد. مسئله دوم به صورت یک برنامه ریزی غیر خطی آمیخته با عدد صحیح[6] بیان و توسط الگوریتم فراابتکاری جستجوی هارمونی[7] حل می نماییم. و در نهایت با ارائه مثال عددی، تامین کننده یا تامین کنندهایی که با اجرای قیمت گذاری بهینه توسط خرده فروش در سیستم VMIبیشترین سود را برای آن فراهم نماید، انتخاب می شوند.

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

زنجیره تامین، سیستم پویایی است که شامل کلیه فعالیت ها از مرحله ی تامین مواد خام تا رسیدن محصول نهایی به دست مشتری می شود. هدف مدیریت زنجیره تامین، یک پارچه سازی این فعالیت ها به صورت یک فرآیند بدون وقفه، به منطوره حداقل نمودن هزینه های سیستم و افزایش سطح رضایت مشتری است. در دنیای پر رقابت و پر سرعت امروز که بر پایه انتظارات بالای مصرف کنندگان برای کیفیت بالای محصولات و زمان تحویل کم استوار است، سازمانها در فشارند که از هر فرصتی برای بهینه کردن امتیازات رقابتی و فرآیند های تجاری خود استفاده کنند. برای رسیدن به این منظور مدیران و محققان به یک نتیجه واحدی رسیده اند، به منظوره آنکه یک سازمان در محیط رقابتی باقی بماند، باید با شرکاء زنجیره تامین کار کنند و بدین وسیله عملکرد کل زنجیره را بهبود دهند. در این میان تامین کنندگان می توانند به عنوان یکی از مهمترین شرکاء در زنجیره تامین محسوب شوند و تصمیم گیری برای انتخاب این شرکاء از اهمیت بالایی برخوردار است. در حقیقت انتخاب مجموعه مناسبی از تامین کنندگان برای کار با آنها در جهت موفقیت یک سازمان امری مهم و حیاتی می باشد. بیشتر محققین و مدیران پی برده اند که انتخاب مناسب تامین کننده و مدیریت آن وسیله ایی است که از آن می توان برای افزایش رقابت پذیری زنجیره تامین استفاده کرد.

زنجیره تامین سنتی، یک سیستم شامل تامین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان می باشد که این اعضا از طریق جریان رو به جلو[1] مواد و جریان رو به عقب[2] اطلاعات به یکدیگر متصل هستند. در زنجیره تامین سنتی هر عضو تنها مسئولیت کنترل موجودی خودش را بر عهده دارد. چالش اصلی که کلیه اعضا اعم از خرده فروش، توزیع کننده، تولید کننده و تامین کننده با آن روبرو هستند این است که برای مرتفع ساختن تقاضای مشتریان، چه میزان سفارش به سیستم تولیدی باید داد. در واقع این مساله، مهمترین سوال در کنترل موجودی کلاسیک می باشد. زنجیره تامین سنتی به این صورت شناسایی می شود که در آن، هر عضو، تنها تولید خود را بر اساس شرایط خودش یعنی تقاضای مشتریان، سطوح موجودی و میزان کار در جریان ساخت[3]، پایه گذاری می کند و به طور خلاصه در صدور سفارشات، هر سطح مراقب مدیریت شرایط خاص خودش است. در این نوع زنجیره عرضه، هر سطح، تنها راجع به مشتریان بلاواسطه و مستقیم خود اطلاع دارد. این وضعیت باعث می شود که تامین کنندگان، نسبت به آنچه که مشتریانشان برای پوشش سطح انتظار مشتریان خود سفارش خواهند داد؛ دیدی ناکافی داشته باشند که این خود باعث بروز مشکلاتی خواهد شد. همین امر سبب شد تا شکل جدیدی از مدیریت زنجیره تامین ایجاد گردد که کنترل موجودی توسط فروشنده نام گرفت. این روش مدیریت، نگرشی کلی به زنجیره و به صورت واحد داشته و سعی در ایجاد تعامل هر چه نزدیک تر و هماهنگی هر چه بیشتر میان اعضای زنجیره تامین دارد.

یک برنامه کنترل موجودی توسط فروشنده، تفاهم نامه ای است که در آن تامین کننده، سطح موجودی مشتریانش را کنترل کرده و در مورد تکمیل موجودی آنها احساس مسئولیت می کند. بدین ترتیب تامین کننده عهده دار انجام سفارشات و کنترل موجودی مشتریانش می شود. این سیستم برای پاسخ گویی سریع تامین کننده به تقاضای بازار، و کاهش هزینه های موجودی و کارایی تسهیلات تولید را به همراه دارد. در سال های اخیر استقبال نسبتا خوبی از این سیستم نگهداری موجودی شده است. استقبالی که متاثر از پیشرفت فناوری اطلاعات، افزایش رقابت و عوامل دیگر بوده است و می توان گفت در حال حاضر کنترل موجودی توسط فروشنده بستر مناسبی برای حرکت از دنیای سنتی به دنیای مدرن در علم موجودی به شمار می رود.

1-2 بیان مسئله و ضرورت تحقیق

در این تحقیق به ادغام مسائل انتخاب تامین کتتده، مدیریت موجودی توسط فروشنده، و قیمت گذاری پرداخته شده است. که با توجه به ماهیت مسائل فوق، در این تحقیق دو نوع مسئله در نظر گرفته شده است.

1- انتخاب فقط یک تامین کننده

2- امکان انتخاب چندین تامین کننده

در نوع اول، مسئله در نظر گرفته شده در این تحقیق به صورت یک زنجیره تامین سه سطحی متشکل از یک تامین کننده – یک خرده فروش و چندین مشتری نهایی می باشد. در این تحقیق به دلیل نامحدود بودن ظرفیت هریک از تامین کننده ها فقط یک تامین کننده انتخاب می شود و از تابع تقاضای هیکس[4] با نوع خطی، که تابعی از قیمت خرده فروشی می باشد، به منظور تابع تقاضای مشتریان، مد نظر قرار گرفته شده است. خرده فروش برای برآورده نمودن تقاضای مشتریان، باید تامین کننده مناسب در دو حالت مدیریت موجودی سنتی و مدیریت موجودی VMI با معیار های مختلفی که عبارتند از: نوع سیاست VMI، از نظر مقدار انباشته ارسالی، تعداد دفعات باز پرسازی و هزینه دریافتی از خرده فروش بابت اجرای سیستم VMI و قیمت عمده فروشی و در حالت سنتی معیار های، قیمت عمده فروشی و مقدار سفارش خرده فروش و تعداد دفعات سفارش دهی آن، به گونه ایی انتخاب نماید، که خرده فروش با تعیین سیاست قیمت گذاری که انجام می دهد، بیشترین سود، برای آن فراهم شود. در این مسئله، خرده فروش، کالاها را در بازار مختلف و مستقل از یکدیگر به فروش می رساند به گونه ایی که همه کالاهای دریافتی از تامین کننده منتخب، کاملا به فروش برسد و حالت کمبودی برای هیچ یک از اعضای زنجیره تامین ایجاد نشود. در نهایت اجرای مدیریت موجودی VMIرا با حالت اجرای مدیریت موجودی سنتی در مسئله انتخاب تامین کننده، مقایسه می شود و مقدار قیمت بهینه خرده فروشی و مقدار انباشته ارسالی و تعداد دفعات باز پرسازی بهینه در هر دو نوع مدیریت موجودی بدست می آید. شکل (1-1) به صورت مفهومی، تفاوت حالت اجرای مدیریت موجودی سنتی و مدیریت موجودی VMI ارائه شده در مسئله اول این تحقیق را نشان می دهد.

در ادامه، مدل نوع اول را تعمیم داده، و به این صورت که در نوع دوم، مسئله در نظر گرفته شده به صورت، یک زنجیره تامین سه سطحی مانند نوع اول است، با این تفاوت که در این حالت به دلیل محدود بودن ظرفیت تولید هریک از تامین کننده ها، می توان چندین تامین کننده انتخاب نمود. در این مسئله، از تابع تقاضای هیکس با نوع کاب داگلاس، که تابعی از قیمت خرده فروشی می باشد، به منظوره تابع تقاضای مشتریان مد نظر قرار گرفته شده است.

خرده فروش با دریافت تقاضای مشتریان، تامین کننده یا تامین کننده های مناسب را در سیستم مدیریت موجودی VMI با توجه به معیارهای متفاوتی که عبارتند از: نوع سیاستVMI ، از نظر مقدار انباشته ارسالی و تعداد دفعات باز پر سازی و هزینه دریافتی از خرده فروش بابت اجرای سیستم VMI و همچنین نرخ خرابی کالاهای ارسالی تامین کننده، قیمت عمده فروشی و هزینه پرداخت شده به خرده فروش به ازای هر واحد کمبود کالا در نظر گرفته می شود. این مسئله به صورت یک مدل تک هدفه غیر خطی آمیخته با عدد صحیح مدل سازی شده است. بنابراین تامین کننده/ تامین کننده هایی با توجه به سیستم VMI که اجرا می کنند، بتوانند با تعیین سیاست قیمت گذاری که خرده فروش اجرا می کند، بیشترین مقدار سود را برای آن به همراه داشته باشند، برای پیاده سازی سیستم VMI انتخاب خواهند شد. شکل (1-2)، بیان مفهومی روابط بین اعضای زنجیره تامین و سیاست های به کار گرفته شده در این تحقیق را نشان می دهد.

[1] Feed-Forward

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:29:00 ب.ظ ]




فصل سه: روش تحقیق

1.3. مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………39

2.3. نااطمینانی …………………………………………………………………………………………………………39

1.2.3. الگو های آرچ و گارچ ……………………………………………………………………………………40

1.1.2.3.مفهوم گارچ………………………………………………………………………………………………….41

2.1.2.3.انواع الگوی های گارچ…………………………………………………………………………………..46

3.2.3.3. الگو آپارچ…………………………………………………………………………………………………..47

4.1.2.3. الگو گارچ هم­انباشته…………………………………………………………………………………….47

5.1.2.3. الگو گارچ چند متغیره………………………………………………………………………………….48

6.1.2.3. الگو داده­های تابلویی با رویکرد گارچ…………………………………………………………….48

4.3.الگوی داده های تابلویی ……………………………………………………………………………………..49

1.4.3. مزایای استفاده از داده های تابلویی ……………………………………………………………………49

2.4.3. فرم كلی داده های تابلویی……………………………………………………………………………….51

3.4.3. الگو اثرات ثابت و تصادفی………………………………………………………………………………53

4.4.4. آزمون F (حداکثر درست نمایی)………………………………………………………………………55

5.4.3 آزمون هاسمن: انتخاب بین اثرات ثابت یا تصادفی……………………………………………….57

6.4.3 .آزمون ریشه واحد برای پایایی………………………………………………………………………….58

1.6.4.3.آزمون دیکی فولر…………………………………………………………………………………………58

2.6.4.3.آزمون ریشه واحد برای داده های تابلویی………………………………………………………….59

پایان نامه

5.3.توصیف داده ها……………………………………………………………………………………………………60

1.5.3. کشورهای منتخب……………………………………………………………………………………………60

6.3. متغیرهای موجود در الگو…………………………………………………………………………………….61

فصل چهار: محاسبات و یافته های تحقیق

1.4. مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………65

2.4.الگوی پژوهش…………………………………………………………………………………………………….65

3.4. آزمون ریشه واحد……………………………………………………………………………………………….66

4.4. آزمون نسبت درست­نمایی …………………………………………………………………………………..68

5.4. آزمون هاسمن ……………………………………………………………………………………………………68

6.4. براورد الگو ………………………………………………………………………………………………………..68

فصل پنج: نتیجه­گیری و پیشنهادات

1.5. خلاصه پژوهش ………………………………………………………………………………………………….72

2.5. نتیجه­گیری …………………………………………………………………………………………………………72

3.5. پیشنهادات ………………………………………………………………………………………………………….73

منابع………………………………………………………………………………………………………………………….74

پیوست­ها…………………………………………………………………………………………………………………..80

چکیده:

اندازه دولت همواره به عنوان یکی از متغیر مهم اقتصاد کلان در هر کشوری مورد نظر بوده است. ارتباط این متغیر با رشد اقتصادی، که یکی از اهداف اصلی هر اقتصادی است، اهمیت آن را بیش از پیش افزایش می دهد. از یک طرف دولت ها تلاش می کنند با افزایش مخارج خود رشد اقتصادی را به حرکت در آورند و از طرف دیگر ایجاد فضای امن اقتصادی برای سرمایه گذاران نیازمند کاهش دخالت­های دولت می باشد. عوامل مختلفی بر اندازه دولت تاثیر گذار است که نوسانات متغیر های اقتصادی یکی از آنها می­باشد. در این پژوهش تلاش شده است تا اثر نااطمینانیبازده سهامبه عنوان یکی از متغیر های مهم اقتصادی بر اندازه دولت مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور از داده های 37 کشور در حال توسعه برای دوره زمانی 1996 تا 2012 استفاده شده است. برای بررسی اقتصادسنجی الگو های گارچ (GARCH) و داده های تابلویی (Panel Data)بکار گیری شده است.

نتایج این پژوهش نشان می دهند که نااطمینانی بازده سهام اثر مثبت و معناداری بر اندازه دولت در کشور های درحال توسعه دارد.

فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

تعیین حدود دخالت دولت در حوزه فعالیت های اقتصادی مهمترین مسئله ای است که از بدو شکل گیری اندیشه اقتصادی مدرن پیش روی نظریه پردازان اقتصادی قرار داشته است. تجربه 50 سال گذشته فوائد و محدودیت­های عملکرد دولت را به ویژه در ارتقاء توسعه به روشنی نشان داده است. دولت ها برای دستیابی به پیشرفت های مهم در بخش آموزش و بهداشت و کاهش نابرابری­های اجتماعی بسیار کوشیده­اند. البته برخی از عملکردهای دولت نتایج ضعیفی داشته است. سیاست هایی اقتصادی و در برخی مواقع غیراقتصادی دولت ها یکی از مهم­ترین عوامل ایجاد کننده نااطمینانی در اقتصاد هستند. درواقع منظور از دخالت دولت در عرصه اقتصاد، هرگونه فعالیت دولت است که مستلزم هزینه برای، تامین درآمد، انجام فعالیت اقتصادی خالص، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی و مشابه آن باشد. بنابراین از تامین امنیت داخلی و خارجی گرفته تا سرمایه گذاری مستقیم و تولید کالای عمومی، در زمره فعالیت های دولت قرار می گیرد. درواقع این سیاست ها، به همراه تغییرات منابع، ترجیحات و فناوری باعث مبهم بودن نتیجه تصمیمات کارگزاران اقتصادی می شود. نوسانات بازار سرمایه سبب تغییر در رفتار سرمایه گذاران می شود که نقش اصلی را در پشتیبانی مالی تولید دارند. از این رو دولت مجبور می شود برای حفظ و افزایش تولید سیاست هایی را اتخاذ کند که سبب تغییر در مخارج دولت می شود. ازین رو مطالعه اثر نوساناتبازدهی سهامبر اندازه دولت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

2-1- بیان مسأله

امروزه با توجه به کمبود منابع سرمایه گذاری و ضرورت تخصیص بهینه این منابع جهت تحریک رشد اقتصادی، شناخت مزیت های نسبی یک کشور در تخصیص منابع و هدایت این منابع به سمت مولدترین و کار آمدترین بخش ها، یکی از مهم ترین مسائل پیش روی سیاست مداران و اقتصاد دانان می باشد. در اینجا مخارج دولت همواره به عنوان بخشی که توانایی تخصیص کارا نداشته و از بازدهی پایینی برخوردار است، مورد توجه بوده است. دولت ها همواره در تلاش بوده اند تا جایی که می توانند سهم کمتری را از اقتصاد برای خود داشته باشند و به اصطلاح دولت را کوچک کنند. برای این هدف ابتدا باید به شناخت مولفه های موثر بر اندازه دولت پرداخت. بسیاری از متغیر های اقتصاد کلان به طور مستقیم و غیر مستقیم بر اندازه دولت اثر گذارند. از این رو، این متغیر دارای نوسانات زیادی می­باشد. یکی از مولفه های تاثیر گذار بر اندازه دولت، بازار سرمایه می باشد. بازار سرمایه به طور مستقیم بر روی تولید و رشد اقتصادی تاثیرگذار است. نوسانات این بازار سبب کاهش اطمینان سرمایه گذار و خروج او از بازار می شود. در اینجا دولت برای بازگرداندن ثبات به بازار سرمایه وادار به عکس العمل و اتخاذسیاست های پولیو مالی می شود. از این رو بررسی ارتباط نوسانات بازده سهام و اندازه دولت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

از زمانی که کنت آررو[1] (1971) اولین کتاب علمی دقیق‏ و جامع خود را در زمینه مفاهیم ریسک‏ و نااطمینانی در فعالیت‏های اقتصادی به رشته تحریر درآورد، بیش از چهار دهه می‏گذرد. مولف در این کتاب صرف نظر از روش علمی- ریاضی دقیقی که برای اولین بار در زمینه مفهوم ریسک در فعالیت‏های اقتصادی به‏ صورت جامع مطرح و تدوین کرد، یک پیام کلی را نیز برای اقتصاددانان و متخصصان ا‍مور مالی دهه‏‍های آتی‏ مطرح ساخت و آن اینکه ریسک و نااطمینانی امر ذاتی‏ فعالیت‏های اقتصادی در نظام تولیدی متکی بر نیروهای‏ بازار آزاد است. آررو بسیار پیش‏تر از بسیاری مکاتب‏ اقتصادی کلان جدید به اهمیت اطلاعات، نامتقارنی‏ آن، و رفتارها و ویژگی‏های شخصی افراد در تصمیمات‏ اقتصادی در نظام اقتصادی بازار در اثر معروف خود توجه‏ داشت و چارچوبی مفهومی از موضوع ریسک را ارایه نمود که بعدها به صورت گسترده و وسیع تقریبا در تمامی عرصه‏های دانش اقتصاد به خصوص در حوزه‏های مالی موضوعیت و کاربرد پیدا کرد. امروزه ریسک و نااطمینانی به‏ عنوان دو پدیده اجتناب‏ناپذیر نه فقط در حوزه‏های نظری و تجربی اقتصادی و مالی، بلکه‏ در بسیاری دیگر از زمینه‏های سایر علوم، جایگاه‏ ویژه‏ای را به خود اختصاص داده‏اند و از این بابت‏ تحلیل‏های ریسک و نااطمینانی بخشی از حوزه‏ متدولوژی دانش نظری اقتصاد و عرصه‏ تصمیم‏گیری تجربی مالی و اقتصادی را تشکیل‏ می‏دهد [18].

اقتصاددانان و دانشمندان سیاسی در مورد اینکه چه چیزی سطح مخارج دولت را تعیین می­کند، نظریه­های زیادی را پیشنهاد کرده­اند. اقتصاددانان بریتانیایی، آلن پیکاک و ژاک وایزمن، اثر چرخ دنده­ای را معرفی می­کنند. اگر یک جنگ به عنوان مثال مخارج را افزایش دهد، مخارج دولت بعد از جنگ، به سطح مخارج قبل از جنگ کاهش نخواهد یافت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ب.ظ ]




2-5-2.جوایز و مدال ها……………………. 39

2-5-3. استانداردها……………………. 40

2-5-4. فعالیت اصلی شرکت………………………. 40

2-5-5.محصولات و برندهای شرکت………………………. 41

2-5-6.محصول موردمطالعه…………………….. 43

2-6.نتیجه‏ گیری……………………… 43

فصل سوم روش پژوهش………………………. 46

3.مقدمه…………………….. 47

3-1.هزینه‏ کیفیت (هزینه‏ کیفیت تولیدکننده) …………………….47

3-1-1.انواع هزینه ‏های کیفیت………………………. 47

3-2.هزینه‏ کیفیت تأمین کنندگان…………………….. 50

3-3.تکنیک نیل به مقصد…………………….. 52

3-4.روش حل: روش پارامتری ( وزین)……………………. 53

3-5.هزینه‏ کیفیت خدمت‏دهی به مشتریان…………………….. 56

3-6.پارامترها و متغیرهای تصمیم مسئله…………………….. 57

3-7.مینیمم سازی هزینه‏ کل……………………… 61

3-7-1.هزینه خرید مواد خام تأمین‏ کنندگان…………………….. 61

3-7-2.هزینه‏ حمل مواد خام/محصولات………………………. 61

3-7-3.هزینه تولید محصول…………………….. 62

3-7-4.هزینه‏ نگهداری موجودی……………………… 62

3-7-5.هزینه‏ کیفیت………………………. 63

3-8.ماکزیمم سازی کیفیت کل زنجیره ی تأمین……………………… 65

3-8-1. کیفیت تأمین‏ کنندگان…………………….. 66

3-8-2.کیفیت مراکز توزیع…………………….. 66

3-8-3. کیفیت محصولات تولیدی……………………… 67

3-9.محدودیت ها …………………….68

3-10.نتیجه گیری……………………… 72

فصل چهارم محاسبات و یافته های پژوهش………….. 73

4.مقدمه…………………….. 74

4-1.روش حل: روش پارامتری ( وزین)……………………. 74

4-2.نتایج محاسباتی……………………… 76

4-2-1.اطلاعات تأمین ‏کنندگان…………………….. 77

4-2-2.اطلاعات مشتریان و مراکز توزیع…………………….. 78

4-3.نتــــــایج و تفـــاســـــــیر…………………….. 91

4-3-1.بررسی اثر عامل های کلیدی بر جواب بهینه……… 91

4-3-2.سناریوی صفر…………………….. 91

4-3-3.سناریوی یک………………………. 92

4-3-4.سناریوی دو…………………….. 92

فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهاد ها……………………. 94

5.مقدمه…………………….. 95

5-1.جمع‏ بندی و نوآوری……………………… 95

پایان نامه و مقاله

5-2.پیشنهاد ها برای مطالعات آتی……………………… 96

5-3.توصیه های راهبردی……………………… 97

فهرست مراجع…………………….. 99

پیوست‏ها:……………………. 104

کد GAMS:…………………….

چکیده انگلیسی: …………………….116

چکیده:

ارائه‏ یک مدل یکپارچه و فراگیر برای زنجیره‏ های تأمین مدنظر است که در آن به هر دو عامل کلیدی زنجیره (کارایی و پاسخگویی)، توجه لازم شود. در این پایان‏ نامه، ضمن توجه لازم و جامع به هر دو جنبه‏ هزینه و کیفیت، سعی می شود تا زنجیره‏ تأمینی تهیه شود با اندکی بومی ‏سازی در زنجیره ‏های دیگر قابل کاربرد باشد. به همین منظور، مدل پیشنهادی در یک زنجیره‏ی تأمین چهار سطحی شامل، تأمین کننده، تولیدکننده، توزیع ‏کننده و مشتری فرموله شده است. زنجیره شامل هزینه ‏های ملموس و غیرملموس می‏باشد. برای هدف کیفیت نیز، کیفیت تأمین کنندگان، کیفیت تولیدکننده و کیفیت توزیع‏ کنندگان در نظر گرفته شده است. مدل دوهدفه‏ پیشنهادی توسط راه حل روش پارامتری (وزین) به یک مدل تک هدف‏ تبدیل شده و برای مثالی با سایز متوسط با شرایط واقعی حل شده است. نتایج محاسباتی و تحلیل‏های موجود حکایت از کارایی مدل پیشنهادی و همچنین روش حل دقیق موجود برای مسائل کوچک و متوسط دارد. در این پایان ‏نامه، شرکت فرآورده ‏های لبنی کاله به عنوان تولیدکننده‏ زنجیره ی تأمین درنظرگرفته می شود.

فصل اول: مقدمه و کلیات پژوهش

1- مقدمه

در دهه‏ی 1970 شرکت‏ها به دنبال تکنیک‏ها و راهبردهایی بودند که با استفاده از آن بتوانند هزینه‏های تولیدی خود را کاهش دهند و در بازارهای مختلف رقابت کنند. برخی از این تکنیک‏ها عبارت بودند از: سیستم‏های زمان بندی به هنگام[1]، سیستم کانبان[2]، تولید ناب[3]، مدیریت کیفیت جامع[4] و غیره. شرکت‏ها توانستند با استفاده از این تکنیک‏ها، هزینه‏های تولیدی خود را کاهش دهند ولی شرکت‏های رقیب هم با استفاده از این تکنیک‏ها، هزینه‏های تولیدی خود را تا حد ممکن کاهش داده‏اند. پس برای کاهش هزینه‏ها و ماندن در بازار رقابتی باید سایر فرصت‏های بالقوه برای کاهش هزینه را پیدا کرد. یکی از راه‏هایی که فرصت‏های بالقوه‏ی زیادی برای کاهش هزینه در آن وجود دارد، مدیریت زنجیره ی تأمین[5] است [1].

زنجیره ی تأمین شامل همه مراحلی[6] (اعضای زنجیره) است که چه مستقیم چه غیر‏مستقیم، در برآورده سازی درخواست یک مشتری نقش دارند. در یک زنجیره ی تأمین معمولی، مواد خام از تأمین کنندگان به کارخانه‏ها ارسال می شوند و سپس محصولات تولید‏شده در کارخانه‏ها به انبارهای میانی و انبارهای توزیع‏کنندگان ارسال می‏شوند و نیز به سمت خرده‏فروشان و درنهایت به دست مشتری نهایی یا همان مصرف‏کننده می‏رسند. پس یک کالا مراحل زنجیره ی تأمین را طی می‏کند تا به دست مصرف‏کنندگان برسد. اعضای یک زنجیره تأمین معمولی عبارت اند از: تأمین کنندگان، انبارهای مواد اولیه، مراکز تولید، توزیع‏کنندگان، خرده‏فروشان و مشتری نهایی.

فعالیت‏های زنجیره ی تأمین با سفارش مشتری شروع می شود و وقتی مشتری پول خرید کالا و خدمات دریافتی خود را پرداخت می‏کند، خاتمه می‏یابد. اختلاف بین پولی که مشتری می‏پردازد با کل هزینه‏های متحمل شده توسط زنجیره برای تولید و توزیع کالا، میزان سود‏دهی زنجیره را نشان می‏دهد. بر همین اساس موفقیت یک زنجیره برحسب میزان سود‏دهی آن تعریف می شود و مدیریت زنجیره تأمین مستلزم مدیریت جریان هایی بین مراحل و درون هر یک از مراحل زنجیره، برای بیشینه سازی کل سود‏دهی آن است [1].

مدیریت زنجیره ی تأمین مجموعه‏ای است از راهکارهایی، جهت یکپارچه‏سازی اعضای زنجیره (تأمین کنندگان، تولید‏کنندگان، توزیع‏کنندگان، خرده‏فروشی‏ها و مشتری نهایی) که هدف آن، کاهش هزینه‏های سیستم و نیز افزایش سطح خدمت‏دهی به مشتریان است.

از تعریف زنجیره ی تأمین هزینه‏های خود را کاهش داده و درآمدهای خود را افزایش می‏دهد. دو نکته روشن می شود:

نخست اینکه مدیریت زنجیره تأمین به هر راهکاری که باعث کاهش هزینه‏ها می شود و نقشی در برآورده کردن نیاز مشتری ایفا می کند- از تأمین کننده و امکانات تولید گرفته تا انبارهای مواد اولیه و مراکز توزیع و نیز خرده فروشی ها و انبارهای محصولات – توجه می نماید. درواقع در بعضی از تحلیل‏های زنجیره ی تأمین، ضروری است که توجه خود را به تأمین کنندگان و مشتریان معطوف کنیم زیرا آن ها در شکل‏گیری زنجیره تأثیر بسیار زیادی دارند.

دوم اینکه منظور از مدیریت زنجیره تأمین، افزایش کارایی و کاهش هزینه در کل سیستم است. با به کارگیری رویکردهای مطرح در مدیریت زنجیره تأمین، هزینه کل سیستم که شامل هزینه‏های حمل‏ونقل، موجودی، جابجایی مواد و غیره است، کاهش می‏یابد؛ بنابراین هدف از طراحی یک زنجیره ی تأمین افزایش کارایی و کاهش هزینه‏ها در کل سیستم است ولی تأکید بر این نیست که صرفاً هزینه حمل‏و‏نقل، موجودی‏ها و غیره کاهش می‏یابد بلکه مدیریت زنجیره تأمین با استفاده از رویکرد دستگاهی سعی دارد که کارایی کل زنجیره را بهبود داده و سطح خدمت به مشتری را نیز افزایش دهد. درواقع کسب رضایت مشتریان باید در زنجیره تأمین موردتوجه قرار گیرد که می‏تواند شامل رضایت مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده باشد [1].

در این فصل به تعریف کلیه مفاهیم مرتبط با زنجیره تأمین که در این پایان‏نامه مورداستفاده قرارگرفته اند پرداخته می شود و طبقه‏بندی‏های موجود در این حوزه موردبحث و بررسی قرار می‏گیرد.

1-1- تعاریف مرتبط با زنجیره تأمین

در این بخش کلیه ی مفاهیم مرتبط با زنجیره‏ی تأمین اعم از انواع شبکه ‏های زنجیره تأمین، فازهای تصمیم‏گیری در زنجیره‏، زنجیره‏ های پاسخ‏گو و کارا، انواع هزینه‏ های موجود در زنجیره تأمین و انواع برنامه‏ ریزی (تک دوره ای و چند دوره ای) در زنجیره تأمین که در این پایان ‏نامه مورداستفاده واقع شده اند، موردبررسی قرار می‏گیرند.

1-1-1- انواع شبکه های زنجیره تأمین

هر زنجیره تأمینی از یک شبکه ی مشخصی تبعیت می کند که کلیه برنامه ‏ریزی‏ های زنجیره نیز باید مطابق با نوع شبکه صورت گیرد. به طورکلی چهار نوع مختلف از شبکه در زنجیره های تأمین وجود دارد که در ذیل موردبحث قرارگرفته است [1].

الف) شبکه‏ سری: شبکه ‏های سری، ساده‏ترین حالتی که چند سطح وجود دارد را بیان می‏کنند که در هر سطح از زنجیره یک شرکت وجود دارد و این شرکت ها به صورت سری باهم در ارتباط اند.

ب) شبکه واگرا: اعدادی از محققان، سیستم های پیشرفته‏تری از سیستم‏های سری را مطالعه کرده‏اند. در این حالت، هر شرکت، محصول خود را به چندین شرکت عرضه می‏کند. به عنوان مثال، یک انبار مرکزی، موجودی چند توزیع کننده ی منطقه ای را تأمین می‏نماید.

ج) شبکه‏ همگرا: این حالت غالباً، مونتاژ قطعات برای تولید محصول نهایی است. به عنوان مثال، چند تأمین کننده با این کارخانه در ارتباط اند.

د) شبکه‏ مختلط: این شرکت ها حالت عمومی زنجیره تأمین می‏باشند و ترکیبی از شبکه ‏های فوق هستند که در هر سطح از زنجیره، چندین شرکت وجود دارد. مجموعه شرکت‏هایی که از شروع تا انتهای زنجیره باهم در ارتباط اند دامنه زنجیره تأمین را تشکیل می‏دهند. دامنه در شبکه زنجیره تأمین مختلط، از شرکت مواد اولیه تا شرکت خرده فروش هست. شرکت‏های مشابه در زنجیره تأمین را یک سطح از زنجیره تأمین می‏نامند. به عنوان مثال، منظور از زنجیره‏ تأمین دوسطحی زنجیره تأمینی است که دامنه آن محدود به دو نوع شرکت می شود.

در این پایان‏نامه از شبکه‏های مختلط برای زنجیره‏ی تأمین موردبحث استفاده شده است.

1-1-2- فازهای تصمیمی در یک زنجیره‏ی تأمین

مدیریت موفق زنجیره‏ تأمین، نیازمند تصمیمات مرتبط با جریان اطلاعات، محصول و منابع مالی است. همه ی این تصمیمات در سه مقوله یا فاز، بسته به فراوانی هر تصمیم و افق زمانی که یک تصمیم اثرگذار خواهد بود، تقسیم‏بندی می‏شوند. [1]

الف) فاز راهبردی[7]: شرکت‏ها در طول این فاز در مورد نحوه‏ی ساختاردهی زنجیره تصمیم می‏گیرند؛ یعنی اینکه چه فرایندهایی و با چه ترکیبی در هر مرحله انجام شوند. تصمیمات این فاز به تصمیمات استراتژیک زنجیره نیز معروف هستند. این تصمیمات شامل موارد زیر می‏شوند (ملو[8] و همکاران 2009). [8]

    • مکان و ظرفیت تسهیلات تولیدی و انبارداری
    • محصولاتی که باید در مکان‏های مختلف تولید یا ذخیره شوند
    • روش‏های حمل‏و‏نقل موردنیاز در سکوهای ارسال مختلف
    • نوع سیستم اطلاعاتی موردنیاز

شرکت باید مطمئن شود که اعضای زنجیره، حمایت کننده ی اهداف راهبردی آن در طول این فاز هستند.

ب) فاز برنامه‏ریزی[9]: در این فاز شرکت‏ها مجموعه ای از سیاست‏های عملیاتی را تعریف می‏کنند که عملیات کوتاه‏مدت آن ها را پوشش می‏دهند. در این فاز، فرض بر این است که تصمیمات راهبردی تغییر نمی‏کنند. شرکت ها فاز برنامه‏ریزی را با پیش‏بینی تقاضای بازارهای مختلف در سال آتی شروع می‏کنند. برنامه‏ریزی موارد زیر است (ملو و همکاران،2009): [5]

    • چه بازارهایی از چه تسهیلاتی تأمین شوند
    • اندازه انباشته‏های موجودی چقدر باشد
    • پیمانکاری ساخت
    • سیاست‏های سفارش و موجودی موردنیاز
    • سیاست‏های مصوب موردنیاز برای تسهیلات پشتیبان در هنگام مواجه شدن با کمبود موجودی
    • نحوه و زمان بندی ترویج های بازاریابی

برنامه‏ریزی، پارامترهایی را مشخص می کند که طی آن یک زنجیره برای یک دوره‏ی زمانی معین کار می‏کند. در فاز برنامه‏ریزی، شرکت‏ها باید عدم قطعیت در تقاضا، نرخ‏های ارز و رقابت در یک دوره‏ی زمانی مربوطه را در تصمیماتشان لحاظ کنند.

ب) فاز عملیاتی[10]: افق زمانی، معادل روزانه یا هفتگی بوده و شرکت‏ها در این فاز، تصمیمتی در مورد سفارش ها خاص مشتریان می‏گیرند. در سطح عملیاتی، ترکیب زنجیره ثابت بوده، سیاست‏های برنامه‏ریزی نیز از قبل تعریف شده هستند. هدف اصلی زنجیره در این فاز، رسیدن به سیاست‏های عملیاتی به بهترین شکل ممکن است. شرکت‏ها در طول این فاز، سفارش ها خاص را به موجودی‏ها یا تولید اختصاص داده، تاریخی را برای برآورده سازی سفارش تعیین می‏کنند، فهرست اقلام استخراجی از انبار را تهیه می‏کنند، روش ارسال یک سفارش را مشخص کرده و زمان بندی تحویل کامیون‏ها را تعیین و سفارش ها لازمه‏ی از سطح بالاتر را صادر می‏کنند. ازآنجایی که تصمیمات عملیاتی، کوتاه‏مدت هستند، معمولاً عدم قطعیت کمتری در مورد اطلاعات تقاضا برای آن ها وجود دارد. هدف عمده‏ی این فاز عملیاتی، بهره‏گیری از کاهش عدم قطعیت و بهینه‏سازی عملکرد با توجه به محدودیت‏های اعمال شده از طریق سیاست‏های برنامه‏ریزی است.

در این پایان‏نامه ترکیبی از فازهای راهبردی و برنامه‏ریزی برای زنجیره‏ی تأمین موردبحث، در نظر گرفته شده است. [5]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ب.ظ ]




3-3-3. تابع هدف……………………… 31

3-3-4. محدودیت ها…………………… 32

3-4.اعتبارسنجیمدل……………………. 37

3-4-1. اعتبارسنجی مدل به کمک مساله حل شده……………. 37

3-4-2.اعتبار سنجیمدل به کمک مسئله تولیدی……………… 38

3-5. تعیین پیچیدگی مسئله……………………. 40

3-6. جمع بندی…………………….. 42

فصل چهارم: الگوریتم های فراابتکاری پیشنهادی و نتایج محاسباتی…….. 43

4-1. مقدمه……………………. 44

4-2. الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی…………………….. 45

4-2-1. شمای کلی الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی…………………….. 47

4-2-2. مفاهیم الگوریتم تولید انتخابی سیستم ایمنی مصنوعی و نحوه بکارگیری آنها….. 48

4-2-2-1. کدگذاری جواب…………………….. 48

4-2-2-2. تولید جامعه اولیه…………………… 50

4-2-2-3. تابع تطابق……………………. 52

4-2-2-4. عملگر تکثیر……………………. 52

4-2-2-5. عملگر جهش……………………… 53

4-2-2-6. شروط توقف……………………… 54

4-3. الگوریتم تبرید شبیه سازی شده با رویکرد ابری…………………….. 56

4-3-1. شمای کلی الگوریتم تبرید شبیه سازی شده…………………… 57

4-3-2. تئوری ابری…………………….. 57

4-3-3. الگوریتم تبرید شبیه سازی شده با رویکرد ابری…………………….. 59

4-3-3-1. مفاهیم الگوریتم تبرید شبیه سازی شده با رویکرد ابری و نحوه بکارگیری آنها….. 59

4-3-3-1-1. نمایش جواب…………………….. 60

پایان نامه و مقاله

4-3-3-1-2. تابع ارزیابی جواب…………………….. 60

4-3-3-1-3. تولید جواب همسایگی…………………….. 61

4-3-3-1-4. معیار پذیرش جواب…………………….. 61

4-3-3-1-5. فرایند تبرید……………………. 61

4-4. مسائل آزمایشی…………………….. 63

4-5. تنظیم پارامترهای الگوریتم ها(کالیبراسیون)…………………… 66

4-5-1. تنظیم پارامترهای الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی…………………….. 67

4-6. ارزیابی عملکرد الگوریتم ها…………………… 71

4-7. جمع بندی…………………….. 76

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات…………………….. 77

5-1. نتیجه گیری و پیشنهادات آتی…………………….. 78

فهرست منابع……………………. 81

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

زمان­بندی را می­توان فرایند تخصیص منابع عمدتا محدود به فعالیت­ها با در نظر گرفتن دوره­های زمانی و با رویکرد بهینه­سازی یک یا چند هدف تعریف کرد.

امروزه با توجه به افزایش رقابت در بازارهای جهانی، بهبود مستمر عملکرد سیستم­های تولیدی و خدماتی برای افزایش توان رقابتی آنها ضروری به نظر می­رسد. از آنجا که زمان­بندی به عنوان یک فرایند تصمیم­گیری در صورت استفاده درست می­تواند تاثیر قابل ملاحظه­ای در بهبود عملکرد سیستم­ها داشته باشد، مطالعه و بکارگیری این علم با شیب تندی رو به افزایش است.

اصولا فرایند زمان­بندی برای یک سیستم مشخص با تعریف یک مدل ریاضی آغاز می­گردد. این مدل مختصات و ویژگی­های سیستم واقعی را به تصویر می­کشد. هر مدل ریاضی از دو بخش توابع هدف و محدودیت­ها تشکیل می­شود. محدودیت­های مدل زمان­بندی براساس ویژگی­ها و محدودیت­های حاکم بر منابع و فعالیت­های سیستم شکل می­گیرد. از ویژگی­های منابع می­توان به نوع و میزان آنها، زمان دسترسی به آنها اشاره کرد. ویژگی­های فعالیت­ها نیز شامل منابع مورد نیاز برای هر واحد فعالیت، زمان مورد نیاز، موعد تحویل و … خواهد بود. توابع هدف نیز که عمدتا بیانگر هزینه­های ناشی از تخصیص منابع به فعالیت­ها است، منعکس کننده اهداف مدیریت سیستم از اجرای زمان­بندی است و معمولا حول محورهای بهره­برداری کاراتر از سیستم تولیدی، تحویل به موقع فعالیت­ها، انطباق کامل زمان­های تحویل با موعدهای تحویل و… می­گردد.

از آنجا که غالب مسائل مطرح شده در حوزه زمان­بندی که باعث بسط و گسترش این علم نیز گردیده­اند با نگاهی به مسایل واقعی در محیط­های صنعتی بوده­اند، واژه­های بکار رفته در این حوزه علمی نیز عموما برخاسته از محیط­های صنعتی خواهند بود. براین اساس، در بیان مسائل زمان­بندی از لفظ ماشین در معنای منبع و از واژه کار به عنوان فعالیت نام برده می­شود. در نتیجه این تعاریف می­توان گفت در یک مسئله زمان­بندی غالبا کارها روی مجموعه­ای از ماشین­ها که در ایستگاه­های کاری با نظم و اولویت­بندی خاصی چیده شده­اند پردازش می­شوند.

مسائل زمان­بندی بسته به تعداد و نحوه چیدمان ماشین­ها به شاخه­های متعددی تقسیم می­شود. ساده­ترین حالت، زمان­بندی تک ماشین است. این مسئله اگرچه ساده به نظر می­رسد اما پایه و اساس مسائل پیچیده­تر را تشکیل می­دهد.

همگام با گسترش سیستم­های تولیدی مسائل زمان­بندی نیز پیچیدگی بیشتری پیدا کردند. در یک تقسیم­بندی کلی چیدمان ماشین­آلات در یک فضای صنعتی می­تواند به صورت سری(جریانی)، موازی و یا ترکیبی از این دو حالت باشد. در حالت سری هر کار باید از همه یا تعدادی از ماشین­هایی که به طور سری قرار گرفته­اند عبور کند. در حالت چیدمان موازی، تعدادی ماشین با عملکرد مشابه یا غیر مشابه به صورت موازی چیده شده­اند. در این محیط مفهوم تخصیص کار به ماشین­ها اهمیت پیدا خواهد کرد. در حالت آخر که البته به دنیای واقعی نزدیک­تر است مفهوم ایستگاه­های کاری نمود بیشتری می­یابد. در یک سیستم ترکیبی عموما چندین ایستگاه کاری وجود دارد که در هریک از آنها چندین ماشین با چیدمان­های متفاوت اعم از سری و موازی وجود دارند.

در این تحقیق، مسئله یافتن توالی بهینه کارها در سیستم تولیدی جریانی بدون انتظار منعطف مورد بررسی قرار می­گیرد. این سیستم تولیدی مدل بسط یافته روش تولیدی سری است. در این سیستم ایستگاه­های کاری که به طور متوالی قرار گرفته­اند، هر کدام حاوی چند ماشین هستند که به صورت موازی چیده شده­اند. در ادامه فصل، مسئله مذکور به طور کامل تشریح می­شود.

1-2. تعریف مسئله

سیستم تولید جریانی منعطف حالت تعمیم یافته­ای از سیستم تولید جریانی است. در این حالت ایستگاه­های کاری به صورت متوالی قرار می­گیرند و هر ایستگاه حاوی تعدادی ماشین با عملکرد یکسان یا غیر یکسان است. هر کار به محض ورود به ایستگاه کاری باید با استراتژی مشخصی به یکی از ماشین­ها تخصیص یابد. البته انتخاب یکی از ماشین­ها یک ضرورت نیست و در برخی مسائل یک کار می­تواند در اثنای عمل پردازش ماشین خود را تغییر دهد.

در یک سیستم تولید جریانی ممکن است بین تمام شدن کار در یک ایستگاه تا ورود کار به ایستگاه بعدی به دلیل مشغول بودن ایستگاه بعدی، خرابی آن یا دلایل دیگر وقفه زمانی وجود داشته باشد. اما برخی ویژگی­های حاکم بر کارها ممکن است با چنین وقفه­هایی در تضاد باشد. از این رو بسیاری از سیستم­های تولیدی شرط سیستم جریانی بدون انتظار را به دلیل محدودیت­هایی که در تولید کارها وجود دارد به کار می­برند [28]. برای مثال، در تولید محصولات فولادی، فلز ذوب شده باید بدون هیچ اتلاف زمانی از ایستگاه ذوب فلز به ایستگاه های بعدی منتقل شود چرا که در غیر این صورت دمای مذاب به سرعت کاهش یافته و برای شکل­دهی مناسب نخواهد بود. بسیاری از صنایع مهم نظیر صنایع ذوب فلز و آلیاژ، پلاستیک، فرایندهای پتروشیمی و … از این سیستم تبعیت می­کنند.

یکی از مهم­ترین مسائل در مدیریت تولید و به طبع آن زمان­بندی یک سیستم تولیدی تعیین استراتژی تولید است. به این معنی که محصول تولیدی برای برآورده کردن نیاز یک مشتری خاص ساخته می­شود یا به عبارتی تولید برای سفارش است یا برای تامین نیازهای بازار ساخته می­شود و پس از تولید به انبار می­رود یا به عبارتی تولید برای ذخیره است. از آنجا که زمان رسیدن سفارش در سیستم تولید برای سفارش در دست مشتریان است، تحویل به موقع و چرخه تولید کوتاه و واقعی به عنوان فاکتورهای رقابتی اصلی برای بردن سهم بیشتری از بازار شناخته می­شوند در حالی که در سیستم­های تولید برای ذخیره بالا بودن نرخ بهره­برداری، نرخ خروجی، و نرخ رسیدن محصول از فاکتورهای رقابتی اصلی هستند [16]. امروزه در غالب محیط­های صنعتی تلفیقی از دو استراتژی­ مورد استفاده قرار می­گیرد. در این میان چالش اصلی زمان­بندی همزمان تمامی کارها است به نحوی که هم نیازهای بازار و هم نیازهای مشتریان به بهترین شکل برآورده شود.

هر سیستم تولیدی به صورت معمول توانایی تولید یک یا چند محصول را دارد. در استراتژی تولید برای سفارش ممکن است سفارش تحویل شده به مرکز تولیدی به یکی از چند حالت زیر باشد: یا سفارش براساس همان محصولات قابل تولید برای سیستم تعریف شده باشد، که در این حالت سفارش دهنده ترکیبی از محصولات استاندارد تولیدی کارخانه را سفارش داده و موعد تحویل مشخصی را برای آنها تعیین می­کند. یا سفارش برای تولید نیاز به انجام تغییراتی در خط تولید معمول سیستم دارد. به عبارت بهتر مشتری خواهان مقداری شخصی سازی در سفارش است. در این صورت ممکن است در زمان­های پردازش یا در تعداد عملیات­های تولید تغییراتی حاصل شود. و حالت سوم که ترکیبی از دو حالت قبلی است، به این معنی که مشتری تعدادی محصول بدون تغییر و تعدادی محصول همراه با تغییر را سفارش می­دهد. از آنجا که سیستم تولیدی مورد بحث در این پژوهش تولید جریانی بدون انتظار بوده و محصولات تولیدی توسط این سیستم نظیر قطعات فولادی یا مواد پتروشیمی عموما دارای استانداردهای بین­المللی هستند، لذا در این پژوهش استراتژی تولید برای سفارش نوع اول مورد بررسی قرار می­گیرد.

امروزه با توجه به مختصات بازارهای جهانی و لزوم حفظ توانایی رقابتی برای محیط­های تولیدی مفهوم تولید به موقع به خوبی پذیرفته شده است. تولید به موقع به معنای در نظر گرفتن همزمان هزینه­های ناشی از تولید زودتر از موعد یا زودکرد و هزینه­های دیرکرد است. از آنجا که مفاهیم مربوط به تولید به موقع در غالب هزینه بیان می­شوند، به کارگیری این مفاهیم در مسائل زمان­بندی اغلب در توابع هدف مدل ریاضی نمود می­یابند.

در این تحقیق، مسئله زمان­بندی سیستم تولید جریانی بدون انتظار منعطف با محدودیت زمانی ظرفیت تولید روی ماشین آلات و درنظر گرفتن استراتژی ترکیبی تولید برای سفارش و تولید برای ذخیره با هدف حداقل کردن مجموع هزینه­های ناشی از رد سفارشات، تحویل ناقص سفارشات و زودکرد و دیرکرد وزنی مورد بررسی قرار می­گیرد. یک مدل برنامه ریزی غیرخطی برای این مسئله ارائه می­شود. همچنین دو الگوریتم فراابتکاری سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیه­سازی شده با رویکرد تئوری ابری[14] برای حل این مسئله ارائه می­گردد.

1-3. اهداف تحقیق

از آنجا که سیستم تولید جریانی بدون انتظار برای تولید محصولات استراتژیکی همچون صنایع فولاد و ذوب فلزات و پتروشیمی کاربرد دارد، تلاش در جهت بهره­برداری کارا از سیستم تولیدی ضروری به نظر می­رسد. براین اساس، این تحقیق با هدف کاهش فاصله میانمطالعات تئوریکحوزه زمان­بندی و مسائل واقعی دنیای صنعت انجام می­گردد. لذا، یک مدل ریاضی جدید برای مسئله سیستم تولید جریانی منعطف بدون انتظار با محدودیت ظرفیت تولید و استراتژی ترکیبی مدیریت تولید ارائه می­شود. به علاوه جهت یافتن توالی بهینه کارها دو الگوریتم فراابتکاری سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیه­سازی شده با رویکرد ابری برای مسئله مذکور پیاده­سازی می شوند.

[1] scheduling

[2] Flow Shop

[3] Parallel

[4] No-wait

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:27:00 ب.ظ ]