کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



صناعات بلاغی، از مهمترین عوامل سازنده­ی سبک یک اثر ادبی­اند؛ در واقع شیوه­ به کارگیری یا فراوانی نوع یا انواعی از آنها در تکوین یا تبدیل سبک آثار ادبی بسیار مؤثر است. «ایهام و انواع آن» از جمله­ این صناعاتِ سبک­ سازند كه به كارگیری آن در شعر به حافظ اختصاص ندارد جز این كه ایهام در شعر دیگر شاعران با ایهام در شعر حافظ همان قدر فرق و فاصله دارد كه شعر او با شعر دیگران. ایهام در شعر دیگران صنعتی از صنایع شعری و حُسنی از محاسن كلامی و حالت و كیفیتی عارض بر شعر محسوب می شود؛ در حالی كه در شعر حافظ، روح شعر و كیفیتی جوهری به شمار می رود. در این جستار «ایهام و انواع آن »در غزلهای حافظ مورد بررسی قرار گرفته­ است. اگرچه این صنعت در سبک خراسانی نمونه­هایی دارد فراوانی آن در سبک عراقی تا جایی است كه به كار بردن ایهام و اجتناب از صراحت بیان یكی از   ویژگی های مهم ادبی سبك عراقی به شمار می رود. خواجه ی شیراز با آوردن كلمات و عباراتی گوناگون كه محتمل معانی و مفاهیم گوناگونی هستند، ذهن خواننده را به معنی و مضمونی بدیع رهنمون می شودو این تنیدگی و مناسبات واژگان دراشعارش تا جایی پیش می رود كه گاهی از درون یک ایهام ، ایهامی دیگر می زاید و چه بسا یک ایهام، ذهن خواننده را به ایهام دیگری سوق می دهد كه در پی آن به معنی و مفهوم تازه ای دست می یابد بدون آن كه به این معنای دوم در مفهوم كلی بیت اشاره ای شده باشد و این اعجاز تا جایی پیش می رودكه گاهی معانی و تفاسیر بسیاری از یک بیت به دست می دهد و ممكن است شما، بارها و بارها بیتی را خوانده باشید تا بتوانید به ایهام آن پی ببرید. فراوانی ایهام و انواع آن دربرخی از غزلیّات حافظ گاهی زیاد و بسیار پیچیده­ و رسیدن به آن دشوار است و این شگرد وخیال­پردازی گاه، مرزهای افراط را درمی­نوردد و به‌حدّی می رسد كه گاه در یک بیت از غزلی بیش از چند ایهام را می­توان مشاهده کرد.

فصل اول: بیان مسأله

1-1- بیان مسأله

یكی از موضوعات اساسی ادب فارسی، ویژگی زیباشناسی آن است كه توجّه به آن راز هنرمندی و تصویر آفرینی‌های یک شاعر و یا نویسنده را در یک اثر ادبی بهتر به دیگران می‌شناساند و التذاذ ادبی را در خواننده یا شنونده بر می‌انگیزد و با توجّه به همین زیباآفرینی‌های شاعرانه است كه شاعری در بین دیگران شاخص و ممتاز می‌گردد. با توجّه به اهمّیّت این مسأله، نگاه دقیق و موشكافانه به آرایش‌ها و صور خیال می‌تواند لایه‌های درونی یک اثر را آن چنان كه شایسته و بایسته است، به مخاطبان بنمایاند. لایه‌هایی كه كشف و شناسایی آن از نگاه خواننده‌ی سطحی‌نگر دور می‌ماند. اگرچه سخن‌سنجان در طی سال‌ها متمادی كوشش‌هایی عمیقی در زمینة علوم بلاغی صورت داده‌اند دریای بیكران ادب فارسی هم چنان جای تأمّل و ژرف نگری بسیار دارد. بی گمان ارزنده ترین ویژگی یک اثر كه آن را وارد حوزه ی ادبیّات می كند ، ادبیت آن است كه به باور بسیاری از ادب شناسان،كاركرداصلی ادبیّات است. همان كه در خواننده لذّتی روحانی و معنوی ایجاد می كند و بی تردیدیكی از برجسته ترین ابزارهای ادبیت بخشیدن به كلام ، علوم بلاغی اندكه به سه علم بدیع،معانی و بیان تقسیم می شوند. ایهام وانواع آن كه موضوع محوری این پژوهش است، از موضوعات محوری بدیع است و توجّة نگارنده در این پژوهش به ایهام و انواع آن به دلیل اهمّیّتی است كه این آرایة ادبی در درك و فهم بخش وسیعی از معانی و مفاهیم اشعار حافظ داردكه از دید خوانندة عادی دور می ماند.

2-1- سوال های پژوهش

1ـ گونه‌های ایهام در غزلیّات حافظ كدام است؟

2ـ كدام قسم ایهام در شعر حافظ كاربرد بیشتری دارد؟

3ـ آیا ایهام تازه‌ای در غزل حافظ به چشم می‌خورد؟

3-1- پیشینه پژوهش

مقالات و پایان نامه ارشد

یكی از ویژگی‌های مهم و برجستة ادبی در شعر هر شاعر جدا از مسألة مضامین شعری، صور خیال آن است؛ زیرا چنان كه می‌دانیم تقریباً همة صاحب نظران متّفق القول هستند كه آن چه شعر را از هر كلامی متمایز می‌كند، صور خیال است. نظر به اهمّیّت این موضوع، نویسندگان و اهل فن در دوره‌های مختلف و به خصوص در دورة معاصر كتاب‌ها و مقالاتی ارجمند در این زمینه نوشتندكه بعضاً در نوع خود كم نظیر هستند. در این میان گروهی از پ‍ژوهشگران به بررسی جنبه‌ها و عناصر مادّی و معنوی غزلیّات این شاعر فرزانه پرداخته‌اند و هریک پرده از رازی گشوده‌اند كه برای بسیاری از دوستداران این شاعر سترگ تازگی داشته است؛ امّا در این زمینة تحقیقی كارهایی صورت گرفته كه درخور توجه است؛ امّا به نظر می‌رسد آن چنان كه بایسته و شایسته بوده به انواع آن توجّه نشده و حق مطلب به خوبی ادا نگردیده است. همین موضوع نگارندة این سطور را بر آن داشته تا با تلاشی مضاعف به بررسی انواع ایهام در غزل حافظ بپردازد. ازمیان كارهایی كه در این زمینة خاص نگاشته شده است، پنج اثر بیشتر درخور توجّه است كه عبارتند از:                                              

1) ایهامات دیوان حافظ، اثر طاهره فرید                                                                            

2) ایهام در شعر فارسی، محمّد راستگو                                                                            

3) مقالة «ایهام و تناسب در شعر خاقانی و حافظ»، اثر دكتر سیّد ضیاء الدین سجّادی.                      

4) مقالة «سایه روشن ایهام در شعر خاقانی و حافظ»، اثر آقای علی اصغرفیروزنیا.                            

5) مقالة «ایهام و گونه‌های آن در قصاید خاقانی»، اثر احمد غنی‌پور ملكشاه.                                    

لازم به یادآوری است كه در كتاب هایی كه درباره ی ایهام در شعر حافظ كار شده بیشتر به واژه های ایهامی توجّه شده است نه به انواع ایهام ،یعنی؛ نویسندگان، واژه هایی را كه در شعر حافظ، دارای دو یا چند معنی هستند ایهام در نظر گرفته اند. برای نمونه طاهره فرید دركتاب « ایهامات دیوان حافظ » ایهام را درشعر حافظ به سه دسته تقسیم می كند كه عبارتند از : « دستة اوّل : ایهام لفظی ، دستة دوّم : ایهام معنوی، دستة سوّم: ایهام لفظی و معنوی . در ایهام لفظی ممكن است لفظ دارای دو معنی باشد و یا ممكن است لفظ دارای معنی لغوی و مجازی باشد و یا دربیتی، دولفظ به كار رفته كه با هم تجنیس ناقص اند و… و هم چنین انواع ایهام معنوی عبارتنداز : الف) ایهامی كه مربوط به نكات دستوری است . ب) ایهامی كه به معنی لغوی استعمال شده ولی قراین طوری است كه استعاری بودن آن را از چیزی ممكن می سازد و برعكس . ج) گاهی مناسبات طوری است كه استعاره بودن یک كلمه از دو چیز محتمل است و . . . » (فرید،1376 :22 – 17) .                              

راستگو در كتاب «ایهام در شعر فارسی» نیز بعد از تعریف ایهام، گونه های ایهام را چنین برمی شمارد : ایهام چندمعنایی(=توازی) ، ایهام و مجاز ، ایهام و جناس ، ایهام و ابهام ، ایهام و كژتابی، ایهام و نماد و … و بعد به بررسی انواع این ایهام ها می پردازد و در معرفی گونه های ایهام توازی می نویسد : «ایهام توازی برپایة خاستگاه ها و زمینه سازهای گوناگونی كه می تواند داشته باشد به این گونه ها بخش پذیر است: ایهام توازی واژگانی(= سازه ای) ، ایهام توازی ساختاری ، ایهام توازی سازه ای – ساختاری و . . . »(راستگو ، 1379: 28) . اگر چه راستگو به پاره ای ازاقسام ایهام اشاره نموده است و نگاه او به این زیور بدیعی نسبت به نگاه دیگران جامعیّت دارد كامل نیست او نیز به ایهام هایی چون ایهام ترجمه، ایهام تبادر، ایهام تام، ایهام توکید، ایهام عکس، ایهام مبیّنه(آشکار)، ایهام مجرّده(پیراسته)، ایهام مرشّحه(پرورده)، ایهام موشح، ایهام مهیّا ، ایهام در ایهام تناسب،ایهام درایهام تضاد، ایهام در ایهام ترجمه، شبه ایهام یا ایهام گونه، ایهام آمیغی ، ایهام تناسب تلمیحی و ایهام سمعی و… اشاره ای نكرده است . به همین دلیل تمام سعی نگارنده ی این پایان نامه براین است كه به بررسی انواع ایهام درشعر حافظ بپردازد كه جامع ترین و كامل ترین نگاه به اقسام ایهام (به خصوص ایهام های نویافته ) تا به امروز در شعر حافظ باشد.

4-1- فرضیه های پژوهش

سعی نویسنده در این نوشته بر این بوده است كه اقسام شناخته شده و ناشناخته ی ایهام در شعر حافظ را بهتر به مخاطبان بشناسد.

5-1- حدود پژوهش

با توجّه به نام پایان نامه غزل‌های حافظ مورد بررسی قرار گرفته است.

6-1- اهداف پژوهش

دراین پایان نامه تلاش می‌شود تاایهام و اقسام آن در شعر حافظ بهتر به مخاطبان شناسانده شود به خصوص

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-10-19] [ 02:16:00 ب.ظ ]




اصطلاحات زبان بلوچی» است.{خرداد91}))

اندیشه نگارش این پایان نامه برمبنای همین نیاز صورت گرفته تا گامی هرچند کوچک اما تخصصی در زمینه فرهنگ و ادب بلوچی برداشته شود، زیرا ادبیات شفاهی، ما در ادبیات مکتوب است.به طور کلی ،ضرب المثل ها از نوع کلام مجازی است که اجزا ترکیب کلام در معنی حقیقی خود به کار می روند.در این نوع کلام ،نویسنده و یا گوینده از خواننده و یا شنونده انتظار دارند که با بهره گرفتن از دانش پیشین فرهنگی و زبان خود و دقت و تفکر درباره ضرب المثل مورد نظر، به رمز گشایی آن بپردازند؛ زیرا کلامی که با بهره گرفتن از گفتار مجازی بیان می شود،دارای رمز است که با دقت و تفکر گشوده می شود به همین دلیل تأثیر بیشتری در خواننده یا شنونده می گذارد و به مدت بیشتری در ذهن او می ماند.

نتیجه آن که بخشی از گنجینه ی ادبی زبان بلوچی، ضرب المثل های این زبان است که با سرنوشت تاریخی و فرهنگی این قوم گره خورده است.کاربرد این ضرب المثل ها در محاورات روزمره یا در کلام مکتوب، حلاوت خاصی به شنونده یا خواننده می بخشد و تأثیرمستقیم و غیرمستقیم در اندیشه، احساسات وجهان بینی او می گذارد، زیرا پشتوانه ی تاریخی و گاه باستانی در لفظ و مفهوم هستند.این امثال، در طی هزاران سال، در میان اقوام مختلف شکفته و نشر یافته و در هر کشور ، برحسب اختصاصات قومی و فرهنگی و آداب و سنن و مذهب و حتی وضع جغرافیایی و سیاسی آن کشور، ویژگی های خاص پیدا کرده است.

فصول مختلف پایان نامه عبارتند از:

1.فصل اول که به عنوان کلیات و مبادی پژوهش   به بیان مسئله پژوهش -اهداف – فرضیه پیشینه پرداخته شده در فصل دوم آشنایی با سرزمین بلوچستان معرفی شده در فصل سوم ایرانشهر در موقعیت سیاسی اجتماعی فرهنگی بررسی شده درفصل چهارم درباره به زبان بلوچی پرداخته شده است.درفصل پنجم. که مهمترین فصل پایانامه است درباره ضرب المثلها بلوچی است که بعضی ضرب المثلهاباگویش سرحدی وبعضی مکرانی هستند. درمرحله اول.ضرب المثل بلوچی بااعراب نوشته شده. ودرمرحله دوم.آوانگاری ضرب المثل ها،طبق جدولی که محقق ارائه داده، نوشته شده است:درمرحله سوم. ترجمه ی تحت اللفظی باعلامت اختصاری(ت.ت):درمرحله چهارم. ترجمه ی روان باعلامت اختصاری(ت.ر)نشان داده شده است. ودرمرحله پنجم.کاربردضرب المثل بیان شده است. ,ودرآخرمفهوم ضرب المثل نوشته شده است و در نهایت جنبه های فرهنگی، اجتماعی، ضرب المثل ها بیان شده.

فصل اول: کلیات و مبادی تحقیق

کلیات و مبادی پژوهش:

در این فصل   به مطالب چون بیان مسئله و سوابق پیشینه تحقیق و اهداف و ضرورت تحقیق و فرضیه تحقیق و اهمیت و جنبه های نو آوری مسئله و روش تحقیق پرداخته می شود.

1-1- بیان مسأله

بزرگترین شهرستان استان سیستان وبلوچستان شهرستان ایرانشهراست که دارای گنجینه فرهنگی است.درفرهنگ عامه مردم این منطقه نمونه هایی ازمیراث معنوی ما یعنی ضرب المثلهافارسی وبلوچی مشاهده می گردد.بی تردیدضرب المثلهای بلوچی دربرگیرنده بخشی ازمسایل مهم اجتماعی اخلاقی فرهنگی دینی و….قوم بلوچ هستند.کسی نمی تواندارزشهای والای ادبی ضرب المثلهارانادیده بگیرد.یکی ازاهداف مهم این پایانامه انتقال گنجینه هافرهنگی گذشتگان به آینده ازطریق جمع آوری وثبت وضبط ضرب المثلهاست ازسوی دیگراین پژوهش برآن است تا نمونه هایی ازاین ضرب المثل ها رابررسی وتحلیل نماید وشواهدی ازآنها رادرادبیات فارسی پیدانموده ودلایل تشابه آنها رابیان نماید.

2-1- سوابق پیشینه پژوهش

درباره ی ضرب المثل های بلوچی، به طور کلی در ایران، پاکستان ،افغانستان، کارهایی تحت عنوان «بتل گنج» انجام شده و با توجه به نزدیکی تاریخ و فرهنگ بلوچ ها با تاریخ و فرهنگ دیگر اقوام ایرانی،تشابهات قابل توجهی در ضرب المثل های بلوچی و فارسی دیده می شود.آقای رسول بخش کشاورز ـ ساکن ایرانشهر ـ مجموعه ای از این ضرب المثل ها را که در حدود147000مدخل هستند، گردآوری نموده و با فارسی سنجیده است.حاصل کار آقای کشاورز ،تحت نام «بلوچی زبان بتل و گالوار» (ضرب المثل ها و اصطلاحات زبان بلوچی) زیر چاپ است .و همچنین آقای عبدالعزیز دولتی بخشان ـ ساکن سراوان ـ مجموعه از ضرب المثل ها را گردآوری کرده بنام «پیران زمانگ» با فارسی سنجیده است و همچنین پایانامه ای با عنوان ضرب المثل های بلوچی جاسکی و نمونه های آن در فارسی در زبان بلوچی خانم مریم داوری ـ ساکن بندرعباس ـ نوشته شده

و دیگر آقای خدابخش زومکن جاسکی ـ ساکن جاسکـ مجموعه از ضرب المثل های جاسک را گردآوری کرده است.حاصل کار آقای جاسکی (فرهنگ جامع و اصطلاحات و ضرب المثل های بلوچی) است.

اما تحقیق جداگانه و مستقل و جامعی درباره ضرب المثل های و فرهنگ عامه مردم ایرانشهر صورت نگرفته و این پژوهش اولین تحقیق جامع و مستقل در این زمینه است و این پایان نامه ،کاری کاملاً جدید است.

3-1- اهداف و ضرورت تحقیق

با انجام این پژوهش به صورت علمی(به خصوص با تاکید بر علوم فرهنگ و زبان شناسی) گنجینه ای مختصر در یک بخش ازعلوم انسانی فراهم می آید و با شناختی که مردم منطقه ی ایرانشهر از اهمیت این بخش از فرهنگ و زبان خود به دست می آورند، در کاربرد روزمره ی ضرب المثل ها بیشتر ترغیب می شوند.

مقالات و پایان نامه ارشد

ضرورت های خاص انجام این تحقیق ،بر دو پایه استوار است:آشنایی مردم ایرانشهر با بخشی از فرهنگ و زبان خود و تشویق آنها به انجام پژوهش های مشابه برای روشن کردن زوایای تاریک این بخش از مطالعات.

1- افزودن جزئی کوچک به گستره ی مطالعات فرهنگ و زبان ایرانی که به نظر می آید مورد توجه زبان شناسان، جامعه شناسان ،مردم شناسان و فرهنگ دوستان  قرارگیرد.

یکی از آفات بزرگ فرهنگی و ادبی هر قومی، از بین رفتن گویش های محلی آنهاست و ازآن جاکه یکی از رسالت های مطالعات زبان و ادبیات فارسی، حفظ گویش های مختلف است، این پژوهش می تواند تا حدی به این مهم دست یابد و این میراث فرهنگی را در اختیار آیندگان بگذارد تا از فرهنگ و سنن آباو اجدادی خود جدا نشوند؛چنانچه این کار صورت نگیرد ،بدون تردید بخشی از فرهنگ قومی فراموش خواهد شد.

4-1- فرضیه تحقیق

1- گویش بلوچی یکی از گویش های زبان بلوچی است که با زبان فارسی خویشاوند است و در اثر برخوردهای زبانی از زبان های انگلیسی نیز متأثر شده است.

2- ضرب المثل های بلوچی، همانند ضرب المثل های سایر اقوام، بازتاب جهان بینی و باورهای آنهاست.

3- تشابهات مصداقی بین ضرب المثل های بلوچی و فارسی وجود دارد که حکایت از ارتباط دیرینه ی دو قوم ایرانی فارس و بلوچ است.

5-1- اهمیت و جنبه های نوآوری مسأله

از آنجا که امثال در عین عمومی بودن و پوشش دادن گستره ی نفوذ زبان های فارسی و بلوچی ،جنبه ی بومی و محلی نیز دارند، تحت تأثیر عوامل گوناگون در معرض تغییر هم هستند.

هرگونه پژوهش در مثل های نواحی مختلف بلوچ زبان می تواند خدمتی مؤثر به ادبیات شفاهی ایران باشد،به ویژه که در این پژوهش ،ارجاعاتی به متون ادبی فارسی نیز صورت گرفته است.با توجه به این که حوزه ی زبانی یکی از حوزه های پایانی محل تلاقی زبان های فارسی و بلوچی در ایران است، به همین دلیل هرگونه مطالعه ی مرتبط به بحث زبان و فرهنگ در این حوزه ی جالب توجه خواهد بود، زیرا این حوزه به نحوی ،یک مجموعه ی زبانی و فرهنگی جالب توجه محسوب می شوند که هم از ویژگی های فارسی برخوردار است وهم از ویژگی های بلوچی .از آن جا که تاکنون کار علمی مستقلی که نشان دهنده ی این امتیازات شاخص باشد، انجام نشده است، این تحقیق می تواند در نوع خود تازه بوده و راهگشایی برای انجام تحقیقات مشابه در آینده باشد.

6-1- روش تحقیق

الف] این تحقیق از نوع توسعه ای و نظری است که اطلاعات آن از طریق کتابخانه ای و هم چنین میدانی به صورت مصاحبه با آگاهان زبانی و فرهنگی منطقه صورت گرفته است. پس از گردآوری اطلاعات ،براساس یافته ها نظری صاحب نظران – که یک فصل از پایان نامه را به خود اختصاص می دهد. مطالب یافته شده را براساس موضوع،   از کلی به جزئی ،در بلوچی و فارسی معیار مورد بررسی قرار داده ایم.

ب] ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه ، مشاهده ، فیش برداری و جست و جوهای اینترنتی [جست و جوهای اینترنتی همراه با ذکر منابع اصلی] بوده است.ج] روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به این صورت بوده است که پس از گردآوری اطلاعات ،آنها را به صورت موضوعی [مانند: آب، مرد ،زن، فرزند، خواهر، برادر،حیوانات،دریا…] طبقه بندی نموده و ضرب المثل های بلوچی به عنوان مدخل پایه قرار داده شده اند. سپس در فارسی معیار معادل یابی شده و پس از بررسی تشابهات و تفاوت ها،طبقه بندی شده و در فصل های متعدد جاگذاری شده اند.در نهایت ،نتیجه گیری لازم و پیشنهادات ممکن ارائه گردیده است.

7-1- کاربرد نتایج تحقیق:

نتیجه ی این تحقیق می تواند برای پژوهندگان علوم انسانی و به خصوص علاقه مندان به مسائل زبانی ،فرهنگی، ادبی، هنری و مردم شناسی مفید باشد.مؤسساتی مانند دانشگاه ها، رسانه ها [به ویژه صدا و سیما]، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،فرهنگستان ها،سازمان میراث فرهنگی ،بنیاد ایران شناسی و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:15:00 ب.ظ ]




فصل اول: کلیات و مبادی تحقیق                                                 10

سوالات مورد پژوهش                                                              11

روش تحقیق                                                                        12

پیشینه تحقیق                                                                      12

فصل دوم: شرح احوال و آثار حزین لاهیجی                                     13

نام و نسب                                                                           14

معاصران حزین                                                                     15

تاریخ حزین واهمیت نثر آن                                                       15

خلاصه زندگی حزین لاهیجی                                                    16

فصل سوم: شرح سیصد غزل آغازین حزین لاهیجی                                     19

منابع و مآخذ:                                                                     93

سوالات مورد پژوهش و فرضیه های تحقیق

1-حزین لاهیجی کیست؟

2-زندگی نامه خزین چگونه است؟

3-سبک سفر او چگونه است؟

در راستای این سوالات فرضیه های زیر مطرح است.

1-حزین لاهیجی در قضیه پیرو شاعران قرن 6 و در غزل پیر و شاعران قرن هفتم است.

2-صور خیال در اشعار حزین به ویژه دز غزلیات او از جایگاه بالایی برخوردار است.

اهداف تحقیق

اصلی ترین هدف این پایان نامه این است که با بهره گرفتن از روش تحلیلی – توصیفی به بررسی و شرح غزلیات آغازین شاعر نماید.

روش تحقیق

روش تحقیقی نظری است و شیوه تحقیق کتابخانه ای است مراحل کار به شیوه مطالعه و یادداشت برداری از منابع و مآخذ نوشتاری و دیداری مانند اینترنت انجام شده است.

پیشینه تحقیق

آنچه مسلم است هیچ اثری به طور کامل ، مستقل و منحصر به فرد به معرفی این شاعر و بررسی و شرح غزلیات وی پرداخته باشد نوشته نشده است.

فصل دوم

شرح احوال و آثار حزین لاهیجی به همراه سبک وی به صورت خلاصه

نام و نسب

حزین را به دو نام محمد و علی خوانده اند و همین امر سبب شده تا بعضی هم ترکیبی از این دو یعنی محمد و علی را برگزینند پرد او ابی طالب و جدش عبدالله است و نسبتش به شیخ زاهد گیلانی صوفی معروف قرن هفتم می رسد.

تولد: وی در سال 1103 در شهر اصفهان دیده به جهان گشود اما چون پدرش اهل یاهیجان بود به لاهیجی شهرت یافت .

وفات: حزین در سال 1180 زندگی را بدرود گفت و در شهر بنارس در باغی که خود ساخته بود به خاک سپرده شد. (سبک هندی و شاعران برگزیده نوشته محمد سین حسن زاده، زمستان 79، ناشر انتشارات پیام یزد صفحه 125).

گوشه ای از زندگی وی: وی علوم مختلف را بیشتر در اصفهان فرا گرفت. البته مدتی هم در شیراز به کسب  علم پرداخت. اصفهان در زمان شاه روزهای سخت و ناگواری را به خود دید و دچار حمله افغان ها شد لذا وی پیوسته در شهرهای مختلف در آمد و شد بود و سفری نیز به حج رفت و بازگشت و سرانجام پس از سر زدن به بیشتر شهرهای ایران در سال 1146 به هندوستان رفت. شاعر بی قرار در هند هم آرام نداشت و به شرح های گوناگون از جمله دهلی. و شاه جهان آباد و اکبرآباد و لاهور در آمد. و سرانجام در شهر بنارس چشم از جهان فرو بست.(سبک هندی و شاعران برگزیده نوشته محمد سین حسن زاده، زمستان 79، ناشر انتشارات پیام یزد صفحه 125)

آثار: نوشته هایی از حزین در رشته های مختلف علمی از فلسفه و رجال و علم کلام و تاریخ و غیره باقی مانده است. در کتاب شاعر  در هجوم منتقدان 54 اثر به نام او ثبت شده است مهم تر از همه تاریخ حزین است که شرح زندگانی اوست و دیگری تذکره المعاصرین که شرح حال یکصد تن از دانشمندان و شاعران معاصر اوست. و در سال 1165 در هند تالیف شده است و دیوان وی شامل قصیده و غزل و رباعی و مثنوعی و قطعه (سبک هندی و شاعران برگزیده نوشته محمد سین حسن زاده، زمستان 79، ناشر انتشارات پیام یزد صفحه 127-128).

معاصران حزین

از جمله معاصران مشتاق اصفهانی ، آذر بیگدلی، رشحه، میرزا نصیب طبیب، نشاط و مجمر و سحاب اصفهانی هستند برای نمونه شعری از سحاب اصفهانی ذکر می شود.

فرمانروای گردون، رفعت علی نقی خان              کایوان همّت اوست، برتر زسقف گردون

آن سرور فریدون، شوکت که نعل اسبش            زیبد اگر زند طعن بر افسر فریدون

از رَشک مُهر رایش در جَیب دست موسی          از شرم بذل دستش در خاک، گنج قارون

در اشکذر بنا کرد زآن آب آسیایی                             کاوصاف وضعش آمد از حدّ عقل بیرون

کلک “سحاب” بنوشت از بهر سال تاریخ            «گردان همیشه این آس چون آسیای گردون»

تاریخ حزین و اهمیت نثر آن

تاریخ زندگی و شرح مسافرت های حزین یکی از پرحادثه ترین و پرماجرا ترین تاریخ ها و زمان او یکی از پر آشوب ترین ادوار تاریخ ایران است.

این تاریخچه که بگفته نویسنده آنرا در دو سه شب نوشته، صرف نظر از شرح احوال و علل مسافرت ها و تاریخ زمان شاعر، نمونه ی نثر فصیح و بی تکلف ی اوست که بقول مرحوم ملک الشعراء بهار از حیث سلامت و پختگی قابل توجه و منحصر به فرد است. زیرا آن عصر که همزمان با تألیف کتاب دره ی نادره و تاریخ گیتی گشا است آخرین مرحله انحطاط نثر فارسی است. نمونه ی نثر آ« عصر که به وسیله ی منشیان و مترسلان از اواخر مغول ادامه یافته، به زمان حزین پایان می یابد. در میدان این سبک های پیچیده و متضع آن عصر نثر حزین را می توان عالی ترین نمونه ی نثر خالی از تکلف و ساده بشمار آورد.

اهمیت دیگر تاریخ حزین سندیت مطالب و معتبر بودن جنبه های تاریخی آن است که علل پیدایش و سبب تالیف این تاریخچه را می توان با جستجو در زندگی حزین پیدا کرد. (ترقی، بیژن، دیوان حزین لاهیجی).

خلاصه زندگی حزین لاهیجی

نام محمد علی ، نام پدر ابیطالب، جد عبدالله لقب او تا 16 پشت به شیخ زاهد گیلانی می رسد.

در  سال 1103 روز دوشنبه 27 ربیع الاخر در شهر اصفهان متولد شده.

در سال 1107 بخواهش پدرش در نزدملاشاه محمد شیرازی برای تیمن آیتی چند از قرآن را آموخته ، در سال 1111- هنگامی که 8 ساله بوده علم تجوید را نزد ملک حسین قاری اصفهانی آموخته، سپس قریب به سه سال نزد شیخ خلیل اله طالقانی که از اکابر مشایخ عارفین بوده تربیت و ارشاد یافته است.

در سال 1114، چندی نزد شیخ بهاء الدین گیلانی بتحصیل کتاب احیاء العلوم و رسائل اسطرلاب و شرح چغمینی پرداخته . (ترقی، بیژن، دیوان حزین لاهیجی).

در سال 16 و 1115 نزد پدرش شرح جامی بر کافیه و شرح نظام بر شافیه و تهذیب و شرح ایساغوجی و شرح شمسیه و شرح مطالع و شرح هدایه و حکمت العین و مختصر تلخیص و مطول و مغنی اللبیب و جعفریه و مختصر نافع و ارشاد و شرایع الاحکام و من لایحضر و الفقیه و معالم الاصول را خوانده.

در سال 17 و 1116 با پدر خود بعزم ملاقات اقوام بلاهیجان سفر می کند و در آنجا خلاصه الحساب را نزد عموی خود شیخ عبدالله زاهد گیلانی فرا می گیرد و پس از یکسال باتفاق پدر باصفهان مراجعت می کند.

پایان نامه

در سال 19 و 1118 در نزد عده یی از فضلا و دانشمندان عصر خود از جمله میرزاکمال الدین حسن فسوی و حاجی محمد طاهر اصفهانی و شیخ عنایت اله گیلانی و امیر سید حسن طلاقانی بفرا گرفتن فنون و علوم مختلف پرداخت. (ترقی، بیژن، دیوان حزین لاهیجی).

در سال 1127 پدرش (ابیطالب بن عبدالله) در سن 69 سالگی زندگی را بدرود گفته. مدفن پدرش در مزار با بار کن الدین جنب آرامگاه مولانا حسن گیلانی در اصفهان است.

در سال 1129 مادرش (صبیه حاج عنایت اله اصفهانی) دو سال بعد از مرگ پدر در گذشته است.

در سال1130 پس از مرگ پدر و مادر با مادر بزرگ و برادرانش اصفهان را ترک کرده بشیراز میرود.

در سال 132 سومین دیوان خود را در شیراز گرد آوری کرده، تعداد ابیات این دیوان چهار هزار بیت است.

در سال 1134 محمود افغان وارد اصفهان می شود در اینسال بعلت قحطی و بیماری دو برابر وجده ی او در شهر اصفهان درگذشتند، در اوائل این سال دیوان دومش را که تخمینا ده هزار بیت است در اصفهان تدوین کرد – مثنوی تذکره العاشقین بضمیمه این دیوان است که در اصل یکهزار بیت بوده.

در سال 1135 که در اثر مرگ برادران و جده و شدت قحط و سختی بیمار شده برفاقت دو سه کس از دوستان تغییر لباس کرده از اصفهان خارج می شود، از آنجا به خوانسار و خرم آباد رفته، در اینجا بعلت شدت رنجوری و پریشانی دچار ضعف بدن و قوای دراکه می شود بعد از یکسال حالش رو بهبودی می رود.

در سال 1136 در بازگشت از شیراز بفکرش گذشته بود که گرانبها ترین یادداشت های زندگی را جمع و بصورت کتابی در آورد. در این سال این مجموعه را بپایان رسانید و مده العمر نام نهاد – نسخه این کتاب در موزه ی بریتانیا موجود است. (ترقی، بیژن، دیوان حزین لاهیجی).

سال 1145 در این تاریخ از بندر عباس با کشتی به بندر سورت در آمد دو ماه در آنجا اقامت گزیده، سپس به بندر جده رسیده بزیارت بیت اله مشرف می شود در هنگام زیارت خانه خدا بعلت اشارتی که در عالم رویا بوی شده در آنجا رساله امامت را تحریر نموده. بعد از مدتی بیابان مکه را در فصل تابستان پشت سر گذاشته با کشتی به جزیر بحرین و از آنجا به بندر عباس وارد می شود.

در سال 6/1145 بعد از مراجعت از سفر بیت اله مدتی در لار و جهرم و بندر عباس سرگردان بوده، در اینموقع به فکرش رسید که بولایت کرمان که آنجا را تا آنزمان ندیده بود برود. مدنی در آن شهر بسر برد، سپس بفکر سفر بزیارت مشهد مقدس افتاد ولی بعلت سرمای زمستان نتوانست حرکت کند به بندر عباس مراجعت کرد.

در سال 1146 از کرمان به بندر عباس و بحر عمان و بندر تته و خدا آبا د وکنار سند رسیده بعد از یک ماه توقف در سند بصوب ملتان (نام محلی) و دو سال اقامت در قریه ی نزدیکی آن شهر بکشور هند وارد می شود.در سال 152 نادر شاه دختری از احفاد او رنک زیب پادشاه را بحباله نکاح پسر کوچک خود نصر الله میرزا در آورده در آنموقع حزین در هندوستان در شاهجهان آباد بسر می برده.

در سال 1180 (شب 11 جمادی الاولی که 77 سال از سن شریفش می گذاشت در شهر بنارس – زندگی را بدرود گفت). (ترقی، بیژن، دیوان حزین لاهیجی).

فصل سوم:

شرح و تحلیل سیصد غزل آغازین حزین لاهیجی

ای نام تو زینت زبان ها            حمد تو طراز داستان ها

ای کسی که نام تو باعث زینت زبان های انسان هاست و حمد و شکر تو باعث زینت داستان ها می شود.

تا دام گشاده چین زلفت           افتاده خراب آشیان ها

از هنگامی که عاشق تو شدم ، این دام تمام آشیان ها و عشق های ظاهری مرا از بین می برد

در رقص بود به گرد شمعت       فانوس خیال آسمان ها

آسمان ها نیز عاشق تو هستند و گرد شمع چهره ی تو در رقصند

در وصف کمال کبریایت           ابکم شده کلک نکته دان ها

برای توصیف کمال کبریایی تو جوهره همه نیزه ها و قلم ها خشک شده است و مانند انسانی کر و لال شده است. آرایه تشبیه دارد و شخصیت بخشی.

مقصد تویی از سلوک عالم         شوق تو دلیل کاروان ها

هدف اصلی همه از جستجوی عالم خداوند است، علت حرکت کاروان ها اشتیاق به تو است،

بگشای نقاب تا بر آیند             از قالب جسم تیره جانها

ای خدای بزرگ ، خودت را از پشت پرده غیب نشان بده تا انسان های عالم از قالب جسم مادی رها شده و فراتر از کالبد مادی روند.

خاموش حزین! که بر نتابد        افسانه ی عشق را زبانها

ای حزین تو سکوت اختیار کنو بدان که عشق به خداوند زبانی نیست و عشق باطنی فراتر از زبان هاست.

در این بیت اشاره به تخلص حزین لاهیجی شده است. افسانه عشق اضافه تشبیهی، تشبیه بلیغ است.

غزل 2. درین دریای بی پایان در این طوفان شورافزا                  دل افکندیم، بسم الله مجری ها و مرساها

وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ

گفت: «در آن سوار شوید که حرکت کردنش و لنگر انداختنش تنها با نام خداوند است. بی هیچ تردید پروردگارم آمرزنده و مهربان است».

تفسیر آیات قرآن کریم  سوره هود  آیه ٤١ – کتاب تفسیر راهنما  تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

دریای بی پایان استعاره از دنیا

طوفان شور افزار استعاره از دنیا

معنی بیت: در این دنیای پر از حادثه ما دل به عشق تو سپردیم و با تکیه به نام تو از طوفان حوادث دنیا رها شدیم.

مگر این بحر بی پایان حریف درد دل گردد                   که دارد در جگر دریای آتش، حرص استسقاء

مگر دریای عشق به فریاد دل ما برسد. وگرنه این حرص دنیا ما را به غم های جگر گداز مبتلا می کند.

بحر بی پایان استعاره برای دریای عشق است.

ز راه فیض نتوان دیده امید پوشیدن                 که باشد کاروان مصر بوی پیرهن ، کالا

ما انسان ها نمی توانیم امیدمان را از فیض و بخشش خداوند بپوشانیم. چرا که کاروان مصر وابسته به بوی پیراهن یوسف است.

دیره امید پوشیدن = ناامید شدن.

اصطلاحات عامیانه و استفاده از الفاظ بازاری از خصوصیات سبک هندی است. کتاب پژوهشی در سبک هندی و دوره بازگشت ادبی، نویسنده احمد خاتمی ، ناشر : بهارستان، سال 1371 ، ص 143.

در این بیت نمونه ای از خصوصیات سبک هندی، واقع گویی اشاره شده است. احمد خاتمی، ص 28.

نکونامان سر شوریده ای دارم به ننگ اندر                    غم آسامان دل دریا کشی دارم نهنگ آسا

دل مانند نهنگ : تشبیه بلیغ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:14:00 ب.ظ ]




در صد سال اخیر , علاقه به اسطوره شناسی رو به افزایش بوده و دلیل افزایش این علاقه هم بیشتر برای این بوده که اسطوره ها دیگر داستان هایی کودکانه یا توصیفاتی غیرعلمی از جهان تلقی نمی شدند, بلکه نگرشی جدی از حقیقت به شمار می رفتند.اساطیر در جامع امروز و گذشته با حضور پیوسته خود به صورت بخشی از تار و پود حیات بشر – بیان باور ها – شکل دهنده ی رفتار ها و توجیه رسوم , ارزش ها و سنت های آنان در آمده است, بنابر این در این قسمت صحبت از علمی به نام علم اسطوره شناسی به عمل می آید.

   اسطوره شناسی بخشی است از مردم شناسی فرهنگی که خود از مردم شناسی منشعب می شود. مردم شناسی فرهنگی به بررسی و یافتن قوانین عمومی قالب های رفتاری انسان در همه ی ابعاد آن می پردازد و می کوشد توجیهی عمومی از این پدیده ی اجتماعی – فرهنگی به دست دهد. اسطوره شناسی با بررسی مجموعه های اساطیری زنده یا مرده و یافتن کیفیات عمومی و کلی آن ها در خدمت مردم شناسی فرهنگی قرار می گیرد و می تواند به تاریخ – باستان شناسی – روان شناسی و مطالعات مربوط به دین شناسی و تاریخ و فلسفه یاری رساند و خود متقابلاً از نتایج آن رشته ها بهرمند شوند.

این علم محصول قرن نوزدهم میلادی است که نظر جامعه شناسان و روانشناسانی مثل فروید و یونگ را در ابتدا به خود مشغول کرد در واقع در همین زمان بود که این دو جامعه شناس و روانشناس دید متفاوتی در مورد اسطوره ها پیدا کردند و اساطیر رایج رابه صورت نگرش کاربردی نگاه کردند. از آن زمان اسطوره شناسان به این نتیجه رسیدند که این علم به عنوان محصول اندیشه ی قدیم بشر از اهمیت ویژه ای برخوردار است و همان نقطه آغازین در تفکر و بشر بوده که هم اکنون به علم تبدیل شده این علم مربوط به کودکی بشر است, زمانی که انسان در خیال بافی های خود بود و این خیال بافی تنها چیزی بود که برای اندیشه و تفکر و به عبارتی برای تحقیق علمی در اختیار داشت فقط ذهن و خیالش بود و هنگامی که می اندیشید از خیالات خود بهر ه می برد چون هنوز از اندیشه های تجربی بهره مند نبود.

برای مثال زمانی که رفتار کودکانی رو که هنوز شیوه ی اندیشیدن عقلانی و تجربی را فرا نگرفته اند دقت کنیم جز خیال بافی در مورد جهان اطراف خویش کار دیگری نمی کنند و در عین حال برای تخیلات خویش ارزش و اعتباری فراوان قائل هستند. پس اسطوره ها نیز همانند خیالات دوران کودکی به خاطر ارزش و اعتباری که در ایام طفولیت بشر به دست آورده بودند بعد از آن دوران از بین نرفتند بلکه پوششی از عقل و اندیشه ی جدید بر آن ها کشیده و در دامن ادیان همچنان در بین مردم دوام آورده اند. در این میان اگر از کلمه ی اسطوره شناسی پسوند ” – شناسی ” را حذف کنیم (( البته در این رابطه در قسمت های بعدی توضیح تکمیلی داده می شود )) به کلمه ی اسطوره می رسیم, که این جا برای ما سوال پیش می آید اسطوره چیست ؟, اما قبل از پاسخ به این سوال باید چند رکن اصلی اسطوره شناسی را برای شما بگویم که در آینده تک تک آنها را بررسی می کنیم :

در اسطوره شناسی باید به سه مفهوم توجه داشته باشیم : ” 1- اسطوره / 2- آفرینش / 3- مرگ ” می شود گفت این سه کلمه, سه رکن اصلی اسطوره شناسی هستند. ما باید بدانیم که اسطوره چیست؟ و یا چگونه خدایان و ایزدان آفریده شدند؟ و پایان و مرگی نیز برای آنها هست؟ این سه رکن هر کدام به جزءهای مختلفی تقسیم می شوند که من بعدا در مورد هر کدامشان توضیح می دهم.

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- بیان مسأله

آن دسته از کسانی که چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره اشتغال دارند ، تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته اند بلکه هر یک به میل و اشتیاق و وابستگی اجتماعی خویش آن را تعریف کرده اند .

از جمله :

((اسطوره چون قصه ای موهوم و قصه ی جانوران و ترانه و تصنی عاشقانه و مردمی است ))(ستاری ،1377،صفحه ی14)

((اسطوره پدیده ای است منحصراً عقلانی است و احساس در آن هیچ نقشی ندارد حتی از این حد نیز می توان فراتر رفت و گفت اسطوره توجیه اخباری و ظاهری امری واقعی است ،بی آنکه رمز و یا تمثیلی در آن باشد و تنها در اواخر دوران تحویل و تطور اساطیری است که رمز و تمثیل به دست شاعران و فیلسوفان در اسطوره راه می یابد )).(ستاری ،1377،صفحه ی 45)

مقالات و پایان نامه ارشد

((اگر با دقت به مطالعه ی تاریخ بپردازیم ،خواهیم دید که مساله هویت و ذهنیتی که ایرانیان برای خودشان قائل می شدند ،در قالب همان داستان های اسطوره ای قبل از اسلام وجود داشت یکی از عوامل مهم تداوم بخش تاریخ سیاسی ،دولت و فرهنگ ما ایرانی ها وجود این اسطوره ها بود )).(احمدی ،1383،صفحه ی 3195)

2-1- اهمیت اسطوره

فرهنگ ایران از دیر باز با باورها ،اعتقادات ،آداب و رسوم و اسطوره هایی پیوند یافته که هر کدام بیان گر نیازی خاص و بازتاب هویت ملی –میهنی مردم این سرزمین بوده است .بسیاری از اشاره های اساطیری با معتقدات دینی و مذهبی پیوندیافته اند و با گذشت زمان به تکامل رسیده و به عنوان جزء لا ینفک و ضروری به حیات خویش ادامه می دهند . اسطوره بیان گر الگوهای برتر و انسان های آرمان گر است .

در اسطوره انسان به دنبال دنیایی برتر و بالاتر از این دنیاست .دنیایی همچون مدینه ی فاضله اسطوره ها اگر چه گاهی بر مبنای اغراق و چاپلوسی هستند تا حقیقت جویی اما می توان جنبه ی اخلاقی آنها را از خلال ادبیات گذشته باز شناخته و در موارد درست آنها به داوری پرداخت اما این کار به مطالعه ی عمیق و دقیق نیاز دارد . در غیر این صورت نمی توان به مطالب افسانه ای و اسطوره ای اعتماد کرد .چیزی که یک اسطوره را ارزشمند جلوه می دهد ،شناخت و استخراج ویژگی های واقعی آن و تطبیقش با باورها و اعتقادات جامعه است .

با شناخت اسطوره های یک منطقه و یک قوم می توان تصویر درست و روشنی از فرهنگ یک ملت را ترسیم کرد .اسطوره نماد فرهنگ یک جامعه است و بازتاب تجربه و روایت تاریخی مردم در طول سالیانی است که آنها را به ارث برده اند بسیاری از اسطوره های فرهنگ ما از گزند فراموشی رهایی یافته در طول تاریخ ،ملت های قهرمان خواسته اند و با این قهرمان اسطوره سازی کرده اند .البته اسطوره سازی ویژگی های خاص خود را دارد و زمان و مکان خویش را می طلبد تا در یک جامعه مقبول باشد و باعث رشد و تداوم فرهنگ آن جامعه گردد .مانند فردوسی که از رستم قهرمانی می سازد که در سال های بعد و در طول قرن ها ی متمادی به یک اسطوره تبدیل می شود .اسطوره های ملی که مردم آنها را پذیرفته باشند .مانع انحلال و رکود و شکست هویت ملی و فرهنگ یک جامعه می گردند همان گونه که شاهنامه نقش بنیادی در اتحاد ملی ایرانیان در طول تاریخ تا امروز ایفا کرده است .از ویژگی های عمده ی اسطوره ارتباط تنگاتنگ آن با حماسه است . ارتباطی که موجب می شود تا حماسه از یک رویداد جنگی و درگیری فیزیکی انسانها با یکدیگر یا با طبیعت به موضوعی ماورایی تبدیل شود و قابلیت تأویل و تفسیر یابد .اسطوره ها زمانی محبوب و سرنوشت ساز می شوند که طی سالیان طولانی مردم از آنها الگو بردای کنند و درس بگیرند اسطوره عینی شدن و تجربه ی اجتماعی بشر است نه تجربه ی فردی او اسطوره آرزوی شخصی است که تشخص یافته است اسطوره آسیب پذیر است و استدلال های عقلی راهی بدان ندارند و نمی توان آن را با قیاس منطقی رد کرد در اساطیر نیروهای طبیعی ،جادو ،سحر و….نقش آفرین بوده اند .شاخص ترین ویژگی شخصیت های اسطوره ای جنگاوری ،رویین تنی و آرمان گرایی آنها ست .

اسطوره ها از اجزا و عناصر مختلفی ترکیب یافته اند که از آن میان می توان به مذهب ،آیین، حماسه (اسطوره ها در قالب حماسه تجلی می یابند )،تمدن و فرهنگ (که زیر بنای اسطوره سازی هستند ) ،اخلاق،ادبیات ،داستان ،افسانه ،نوعی همدمی سحر آمیز بین افکار، تصاویر و اشیا که سبب می شود جهان اساطیری مانند رؤیای عظیم جلوه کند که در آن هر چیز ممکن است از چیز دیگری پدید آید .امید ،آرزو، غم، درد،شادی و ترس که می توانند عرصه ی گسترده ای را برای شناخت چهره های اساطیری ملل مختلف باز کند . تمثیل، تاریخ ،علم (چون اسطوره مانند علم ثمره ی عقل است)،رؤیا ،موسیقی،فلسفه، مناسک و جامعه اشاره کرد.

3-1- اهداف تحقیق

هدف کلی: جستجوی اسطوره ها در خمسه نظامی است.

هدف جزئی: بررسی تفاوت های معنایی اسطوره ها در اشعار نظامی با همان اسطوره ها در شعر شاعران پیش از او مثلاً فردوسی است.

4-1- پرسش تحقیق

1)آیا نظامی هم تا حدودی به تبعیت از فردوسی اسطوره ها رادر شعر خود به کار برده است؟

2)کاربرد اسطورها در شعر نظامی با شعر فردوسی بر مبنای تفاوت سبکی آنها متفاوت است؟

5-1- فرضیه تحقیق

1)آیا نظامی هم تا حدودی به تبعیت از فردوسی اسطوره ها رادر شعر خود به کار برده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:14:00 ب.ظ ]




یکی از جلوه گاه های اصلی اسطوره ها،آثار هنری هستند؛جدا از اینکه آیا در اصل این آثار هنری هستند که به خاطر محتوای ارزشمند اسطوره ها جاودان شده اند ویا اسطوره ها جاودانگی شان را مدیون آن دسته آثار هنری هستند که ارزش جاودان داشته اند.در هر حال پیوند واشتراک هنر واسطوره از چند نظر گاه قابل بحث است ؛یکی از نظر روایت گر بودن وداشتن روند وعناصر قصه گونه که در اکثر هنر ها نیز دیده میشود، دیگری از نظر ارائه محتوا در یک قالب چند وجهی و داشتن لایه های متعدد که درک ابتدایی را آسان میکند.ولی درک عمیق آن را نیازمند بازگشایی لایه های درونی آن می سازدوهمچنین از نظر نمادها و رمزهای موجود در اسطوره واثر هنری که می توان گفت از ملزومات هردو به شمار می آیند،دیگر وجود ومحوریت شخصیت هایی متفاوت در درون اسطوره و محتوای اغلب آثار هنری است که معمولا نماد نیز هستند و همچنین از این منظرکه اساطیر وآثار هنری به طور معمول،حاوی درونی ترین مضامین انسانی نیز هستند.

” اسطوره عبارت است از روایت یا جلوه ای نمادین درباره ایزدان، فرشتگان موجودات فوق طبیعی، و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد، اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که درزمانی ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا ازمیان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است . به عبارتی اسطوره بینشی شهودی است. بینش جوامع ابتدایی و تفسیر آنها از جهان به گونه اسطوره جلوه گر می شده است.”

شناخت اساطیر به معنی درک سرچشمه و خاستگاه هر چیز است و به بیان دیگر با روایت اساطیر، چگونگی پدید آمدن مظاهر طبیعت شناخته می شود.

” اسطوره راوی واقعه ای است که در زمان اولین، زمان شگرف بدایت همه چیز، رخ داده است. به بیان دیگ اسطوره حکایت می کند که چگونه از دولت سر و برکت کارهای نمادین و برجسته موجودات مافوق طبیعی، واقعیتی – چه کل واقعیت، یعنی کیهان، یا فقط جزیی از واقعیت ، یعنی جزیره ای نوع نباتی خاص، سلوکی و کرداری انسانی ، نهادی- پا به عرصه وجود نهاده است. بنابراین، اسطوره همیشه متضمن روایت یک “خلقت” است، یعنی می گوید چگونه چیزی پدید آمده، موجود شده و هستی خود را آغاز کرده است. اسطوره فقط از چیزی که واقعاً روی داده و به تمامی پدیدار گشته است، سخن می گوید.”

دانشمندان مردم شناس بیشتر بر این عقیده اند که نظریه کلی برای همه اساطیر نمی توان یافت ولی برای اساطیر هرملت می توان تعبیرهای خاص پیدا کرده در هر حال این دسته اساس اساطیر را قوه مخیله آدمی می دانند. و روانشناسی اسطوره را زائیده خیال و ذهن و روح انسان ابتدایی بیان می کند. درواقع می توان افسانه درخت واق را به نوعی با اسطوره آفرینش انسان از گیاهی ریباس مانند مربوط دانست.گیاهی که به مشی و مشیانه و مهلی و مهلیانه معروف است.

نخستین زوج انسان از تخمه کیومرث که به زمین راه یافت، هستی یافت. نخست به هیأت گیاهی که شناخت زن و مرد آن ممکن نبود و به هم تنیده بودند. این دو با هم بوته یی را شکل دادند که ثمر آن ده نژاد آدمیان بود و سرانجام هنگامی که به هیأت انسان در آمدند اورمزد مسئولیت های آنان را گوشزد کرد. زاده شدن انسان از گیاه یاد آور تقدس گیاه و گیاه خدایان از دوره نوسنگی و متأثر از راه و روال متکی بر کشاورزی است. باورهای مربوط به درختان  و نباتات به گونه ای با آنیمیسم پیوند دارد .این پندار که درخت می تواند زاینده انسان باشد در برخی از فرهنگ ها با تصویر انسان هایی همراه شد که از درختان آویزان بوده یا به مانند میوه های درختان در لابه لای آنها قرار گرفته اند. در ادبیات داستانی و فولکوریک به صورت درخت واق واق نمود پیدا کرد.

“واقواق درختی است چینی همانند درخت بادام و خیار چنبر که میوه هایی همچون چهره آدمی دارد. چون میوه این درخت برسد چندین بار آوازی همانند واق واق از آن به گوش می رسد سپس به زمین می افتد. مردمان این جزیره ها و چین را در این آواز مروا و مرغوا است.

در منتخب مرآة الزمان وصف مکانی افسانه ای به نام” جزیره واق و وقواق ” آمده است که از ساق درختان سبز و سر به فلک کشیده، چون به حدّ مقرر می رسند پای دختری ظاهر می گردد و هر روز عضوی از آن دختر بروز می نماید اما موی سر دختر در ساق آن درخت پیچیده می ماند: بعد از خروج آن دختر یکی دیگر ظاهر می شود و همچنان الی یوم القیامه مستمر می باشد و هر دختری که به وجود می آید سه مرتبه واق واق واق می گوید و زمین شکافته می شود و به راه عدم می شتابد. آورده اند که اگر کسی دست برآن دختران بگذارد آتشی از میان ایشان ظاهر شده درآن شخص می افتد و هلاکش می سازد .

هر چند که به نظر وجود چنین درختی ( که دارای میوه هایی به شکل صورت آدم می باشد.) برای انسان امروزی غریب و ناممکن می نماید اما باید توجه داشت “که اسطوره راوی سرگذشتی حقیقی است، هرچند با تجربه ای عادی سازگار نباشد.

در شاهنامه آمده است که زرتشت پیامبر یک درخت سرو شگفت که سرشتی مینوی و اندازه ای بسیار بزرگ داشت، در ناحیه کاشمر بر در آتشکده برزین مهر بر زمین نشاند. همچنین آمده است که بر هر یک از برگ های سرو کاشمر، نام شاه گشتاسب نگاشته شده و اندرزی برای پشتیبانی از دین خطاب بدو آمده بود.

در کتاب گه هونگ (Kog Hung) چنین آمده: در میان درختان بزرگ کوهستانی، درختهایی هستند که می توانند سخن بگویند. اما خود درختها نیستند که از این موهبت برخوردارند، بلکه روان آن هاست که سخن می گوید. روان این درختان یون یانگ نام دارد و هر کس این نام را بر زبان آورد خوشبخت خواهد شد .

بهرام بیضایی واک Vak یا واچ Vach را ایزد بانوی سخنوری و بلاغت دانسته و شهرزاد هزار و یک شب را در واقع معادلی از این ایزد بانو دانسته که با ایزد بانوی آناهیتا در ارتباط است و ویژگی فرزانگی و هنر آناهیتا به او ارث رسیده است.

و در لغت نامه دهخدا چنین آمده: واق (اِ) درختی است حوا هوم که بامداد بهار و شامگاه خزان کند. و گویند ثمر و بار آن درخت بصورت آدمی و حیوانات دیگر باشد و سخن هم می گوید. (از برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)

واقواق بعضی بیشه و جنگلی را گفته اند که درخت واق در آنجا می باشد و گویند در آنجا کوهی است معدن طلای نقره و بوزینگان در آنجا بسیار باشند و آنرا واقواق و وقواق هم گویند.

درخت واق با درخت زقوم که در قرآن آمده دارای شباهتهایی است.(درختی که میوه هایش به شکل شیاطین است)

نقش واق، یکی از اصول هفتگانه هنر نگارگری می باشد که برگرفته از اسطوره درخت واق است وهنرمند ایرانی برای اینکه خود را ازقید و بند محدودیت های دینی رها سازد وعلاقه خود  به تصویر سازی از انسان وحیوان را ارضا کندبه ابداع چنین نقشی می پردازد،که در طول زمان تغییر و تحول یافته وبر سایر هنرها نظیر فلز کاری،خوشنویسی،کاشیکاری و… تاثیر میگذارد،در واقع هنرهایی که به نوعی هنر نگارگری درآنها دخل و تصرف دارد را تحت الشعاع قرار می دهد.

متفکران در طی قرون ، خلاقیت هنری را  به طبیعت ، نیروی ماورای طبیعت ، وحی آسمانی، دین و پدیدارهای جادوگرانه مربوط دانسته اند. شکی نیست که هنر امری است روانی و برای شناخت هنر باید کوشش کنیم که روان هنرمند را دریابیم. فروید می گوید:”….کودکان  بازی می کنند،بازی برای فرار از واقعیت.و آدمی آن گاه که دوره کودکی را پشت سر می گذارد، برای فرار از حقیقت تلخ زندگی ، در عین بیداری به یک بازی فکری اشتغال می ورزد که نزد مردم عادی ازخیالبافی فراتر است، اما در افرادی خاص ، به رؤیای هنرمندانه و سرانجام به هنر آفرینش هنری منتهی می شود”

قصه های عامیانه و فرهنگ مردم ، از دیرزمان منشاء اندیشه ، وسیله انتقال عواطف ، موجب تجلی احساس انسان در الهام گرفتن از این جهان و باعث هما وایی و همدلی انسان با طبیعت و ماورای طبیعت و به طور کلی عامل انطباق انسان با محیط زیست خود بوده است.

در ایران خبرگان سخن ، بازگو کننده حوادث و وقایع روزمره مردم ، از گذشته های دوردست بوده اند.و داستان های زیادی را که از ادبیات شفاهی مردم و به گونه روایتی ، سینه به سینه از دیگران فراگرفته بودند، بازگو می کردند و شنوندگان را به شگفتی و اعجاب می کشاندند.

هدف هنرمند در بکارگیری عناصر نمادین ، ترکیب عناصر و خلق عناصر جدید ، در هر دو مورد خلق فضایی ذهنی است که بتواند بیننده را از جهان مادی پیرامون خود جدا سازد.در واقع هنرمند با عینیت بخشیدن به ذهنیاتش و بیان تصور و تخیل ، قاعده ای می آفریند تا فضایی دگرگون شکل گیرد.در هم ریزی فضا و مکان نیز به همین دلیل صورت می گیرد.

این پژوهش شامل هفت فصل میباشد ،فصل اول کلیات تحقیق،که در آن لزوم مطالعه نقش واق و اهداف این پژوهش از مطالعه این نقش و جامعه آماری و چگونگی انتخاب تصاویرآمده است.

فصل دوم: نقش واق را در آثار نگارگری،کتاب آرایی و خوشنویسی  از دوره سلجوقی تا دوره تیموری مورد مطالعه قرار داده است که در ابتدا خلاصه ای از این سه هنرو تغییرات وتحولات این هنرها در این دوران پرداخته شده و با توجه به اینکه هنر خوشنویسی و نگارگری جزیی از هنر کتاب آرایی است،بنابر این هر سه این هنرها در یک فصل گنجانده شده اند.

فصل سوم: نقش واق را در آثار فلزکاری ازدوره سلجوقی تا دوره تیموری را مورد مطالعه قرار داده ،که در ابتدا تاریخچه هنر فلز کاری در این دوران و بعضا هنرمندان سرشناس را معرفی و چگونگی تغییر و تحول این نقش را در آثار فلزی این دوران ها  بررسی کرده ایم.

فصل چهارم:نقش واق در آثار نگارگری،کتاب آرایی،خوشنویسی  از دوره صفویه تا معاصر،در این فصل نیز به ارائه تاریخچه مختصری از هنر نگارگری،کتاب آرایی و خوشنویسی از دوره صفویه تا دوره معاصر پرداخته شده و در این اثنا به جستجوی نقش واق در این هنرها و چگونگی نمود و تغییر و تحول آن در این هنر ها پرداخته شده است.

فصل پنجم با عنوان نقش واق در آثار فلزکاری از دوره صفویه تا معاصربا ارائه تاریخچه مختصر هنر فلزکاری در این دوران ها به معرفی چند نمونه از آثار فلزی و چگونگی نمود و تحول نقش واق در این آثار میپردازد.

مقالات و پایان نامه ارشد

فصل ششم :نقش واق در سایر هنرها ،که در این فصل هنر فرش وکاشیکاری مورد بررسی قرار گرفته اند.ابتدا به ذکر تاریخچه مختصری از هنر فرش پرداخته ایم وسپس چگونگی نمود نقش واق در هنر فرش وگلیم و تغییر و تحولات آن را بررسی کرده ایم و در ادامه با تاریخچه بسیار مختصر در مورد هنر کاشیکاری فقط با بررسی نمونه هایی اندک از هنر کاشیکاری که دارای نقش واق هستند به بررسی این نقش در هنر کاشیکاری پرداخته ایم.

در نهایت با بهره گرفتن از جدولی در انتهای فصل ششم روند تغییر وتحول این نقش همچنین شبا هتها وتفاوتهای آن را در هنر های مختلف به تصویر کشیده است.

  • بیان مساله تحقیق

قصه های عامیانه و فرهنگ مردم ، از دیرزمان منشاء اندیشه ، وسیله انتقال عواطف ، موجب تجلی احساس انسان در الهام گرفتن از این جهان و باعث هما وایی و همدلی انسان با طبیعت و ماورای طبیعت و به طور کلی عامل انطباق انسان با محیط زیست خود بوده است.

در ایرن خبرگان سخن ، بازگو کننده حوادث و وقایع روزمره مردم ، از گذشته های دوردست بوده اند.و داستان های زیادی را که از ادبیات شفاهی مردم و به گونه روایتی ، سینه به سینه از دیگران فراگرفته بودند، بازگو می کردند و شنوندگان را به شگفتی و اعجاب می کشاندندنقش واق در واقع برگرفته از درختی افسانه ای است که در جزیره واقواق (وقواق) در چین می روید و دارای میوه هایی به شکل سر انسان می باشد.

یکی از جلوه گاه های اصلی اسطوره ها،آثار هنری هستند؛جدا از اینکه آیا در اصل این آثار هنری هستند که به خاطر محتوای ارزشمند اسطوره ها جاودان شده اند ویا اسطوره ها جاودانگی شان را مدیون آن دسته آثار هنری هستند که ارزش جاودان داشته اند.

در اوایل اسلام کشیدن تصویر انسان در نقاشی ها و نگارگری های ممنوع بود بنابراین هنرمند خلاق ایرانی برای رفع این محدودیت به ابداع اصلی به نام اصل واق در نگارگری وکتاب آرایی می پردازد که آن عبارت است از تصاویری از گل و گیاه که با صورت انسانی ترکیب شده بود. کم کم این نقش در دوره های مختلف هنر اسلامی متحول شده و صورتک های حیوانی نیز بدان اضافه شد و به صورت نقش  گرفت و گیر ،صورتکهای پنهان در لابلای صخره ها،  نمود پیدا کردوهر چقدر به دوره معاصر نزدیک تر میشویم این نقش حالت طبیعی تر به خود میگیرد تا آنجا که در دوره صفویه به طور کامل پیکر انسان را در حاشیه نگاره ها به وضوح میبینیم ودردوره قاجار این نقش با عناصر فرنگی ترکیب شد،در دوره معاصر نیز با توجه به عدم ممنوعیت تصویر سازی از انسان این نقش به عنوان نقشی تزیینی وابتکاری به صورت های مختلف در بعضی از هنرها جلوه گر میشود.با توجه به اینکه اکثر هنر ها از یکدیگر تأثیر میگیرند،این تأثیر را در مورد این هنر نیز میتوان دید،تا آنجا که نقشها در هنرهای مختلف شبیه به هم تکرار شده اند،مثلأ نقش گل شاه عباسی با صورت انسان یا شیری  در میان آن یا نقش گرفت وگیر از جمله نقش هایی هستند که تقریبأدر همه هنرها بغیر از خوشنویسی مشترکند .در بعضی از هنرها نیز هنرمند دست به ابداعاتی زده و متناسب با نیاز خود طرحهایی را ابداع کرده است،از جمله این هنرها،هنر فرش وگلیم بافی وهنر کاشیکاری است.

دراین تحقیق برآنیم که ریشه شکل گیری نقش واق(ازکجا وچگونه شروع شده) وسیر تحول آن رادر هنرهای مختلف ایران بررسی کنیم.اینکه بیشتر در کدام هنرها نمود پیدا کرده و چه  شباهتها وتفاوتهایی در هنرهای مختلف ایران(ازجمله نگارگری،کتاب آرایی،فلز کاری،خوشنویسی،فرش وکاشیکاری)در دوره های مختلف تاریخی داشته است.

آیا ازلحاظ ساختاری از نظم هندسی خاصی پیروی می کند؟آیا نماد شناسی وسمبل ها در نقوش حیوانی این طرح دخیلند؟

باورها و اعتقادات مردم بومی منطقه چقدر بر روند شکل گیری این نقشها دخیل هستند؟

آیا این گونه نقوش در هنرهای کشورهای دیگرنیز وجوددارند؟

 1-2. ادبیات یا پیشینه تحقیق(چارچوب نظری)

درخت را بسیاری از اقوام باستانی به عنوان جایگاه خدا ، یا در واقع خود خدا می پرستیدند. همچنین نماد کیهان و منبع باروری و نماد دانش و حیات جاودانی بود

اعتقاد به اینکه در بعضی درختان و گیاهانی که برای بشر سودمند است، روحی وجود دارد به پیش از تاریخ بر می گردد که این اعتقاد واعتقاد به اینکه نخستین زوج انسان از گیاهی ریباس مانند بوجود آمده اند شاید باعث ایجاد اسطوره درخت واق یا درخت سخنگو شده است. درختی  که در بسیاری از کتابهای جغرافیایی قدیم مانند نزهه القلوب ، نخبة الدهر فی عجایب البّر و البحر و منتخب مرآه الزمان و عجایب المخلوقات قزوینی و حدود العالم من المغرب الی المشرق وصفی  از آن آمده است. در کتاب نزهه القلوب در فصل پنجم در باب دریاها و جزایر این چنین آمده : ” خلیج اول، بحرچین و ماچین است و از همه خلیج ها بزرگتر است و بطرف چین لجّه بزرگ دارد و در این خلیج سه هزار و هفتصد جزیره مسطور است از مشاهیرش، جزایر واقواق ولایتش بالای صد جزیره است و در آنجا درختان که چون باد  برگش بر هم زند آوازه واق واق دهد و آن جزایر بدین نام مشهور است. پادشاه آنجا را کشمیر خوانند.

اما در مورد این اصطلاح یک تعبیر دیگر نیز وجود دارد که ظاهراً به واقعیت نزدیک‌تر است . بعضی معتقدند که جزایر واقواق همان جزیره سوماترای امروزی است واقواق غربی، جزیره ماداگاسگار است و اصطلاح واقواق نام قبیله سیاهپوستی در سوماترا بوده که به زبان محلی پک پک (Pak Pak) خوانده می‌شده و معرب آن فک فک است که از لحاظ تلفظ به واقواق نزدیکتر است، کوه وسکوا (Vaskva) در ماداگاسکار با نام قوم پک پک نزدیکی دارد و به همین جهت است که نام واقواق در کتاب‌های جغرافیا هم نام جزیره است و هم نام درختی که بار آن صورت آدمیزاد و یا حیوانات است

گویا درخت واق یا درخت سخنگو: درختی است که وصف آن را فردوسی در داستان پادشاهی اسکندر در شاهنامه آورده است.اسکندر بر سر راه خود به شهری آباد می رسد و ازمردمان از شگفتیهای آنجا می پرسد، راهنما درختی را برای او توصیف می کند که از دو ریشه جفت شده نر و ماده برآمده است و چون شب فرا می رسد درخت ماده گویا بویا می شود و آنگاه که روز برآید درخت نر سخن گفتن آغاز می کند.

درخت بعنوان یکی از عناصرطبیعت دارای تقدس بوده و در پاره ای از باورها قابل پرستش است.مسلمأ قدرت زایندگی و باروری او،از عوامل مهم زمینه ساز این اعتقادات است.

توانایی زایش و باروری درخت وانسان،در برخی از جوامع به رابطه ای دو طرفه تبدیل میشودو این قابلیت وتوانایی میتواند اساس وپایه بسیاری از باورها در خصوص درخت و انسان و همچنین خلق ایده های عجیب و تخیلی چه در حوزه ادبیات داستانی،فولکوریک و اساطیری وچه در هنر شود.

اختراع اصل واق در نقاشی از یک ضرورت بر خاست، از ضرورت حضور چهره انسان و حیوان در نقاشی ایران که به لحاظ فقهی چندین سده در ایران ممنوع شده بود و سلجوقیان چهره بندی های انسانی و حیوانی را به گونه تزئینی وارد بسیاری از هنرها از جمله سفالگری، فلزکاری، جلد سازی، مرصع کاری و غیر کردند.

در مجموع میتوان نقوش تزیینی و تجریدی واق را گونه تغییر شکل داده و تکامل یافته از میوه های درخت سخنگو دانست که جنبه تزیینی و آرایه ای به خود گرفته ودر ظاهر،از ریشه اصلی خود یعنی درخت سخنگو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:13:00 ب.ظ ]