2-2-1-3-ترقوه: 16
2-2-2-ساختار مفاصل و بافتهای حمایت کننده کمربند شانهای.. 17
2-2-2-1-جناغی-ترقوه ای…………………………….. 18
2-2-2-2-آخرومی-ترقوه ای…………………………….. 18
2-2-2-3-کتفی-صدری…………………………….. 19
2-2-2-4-مفصل تحت دلتوئید……………………………. 19
2-2-2-5-مفصل گلنوهومرال……………………………. 19
2-2-3-پایدارکننده های استاتیکی مفصل گلنوهورمرال…………. 20
2-2-3-1- سطح مفصلی…………………………….. 20
2-2-3-2- لابرم…………………………… 21
2-2-3-3- کپسول مفصلی…………………………… 21
2-2-3-4- لیگامنتها…………………………… 22
2-2-4- پایدارکننده های دینامیکی مفصل گلنوهومرال………….. 24
2-2-4-1- عضلات RC……………………………
2-2-4-2-زوج نیرو صفحه فرونتال……………………………. 25
2-2-4-3-زوج نیروی صفحه عرضی…………………………….. 26
2-2-5-حرکات و دامنه حرکتی شانه……………………………. 27
2-2-5-1-فلکشن و آبداکشن…………………………….. 27
2-2-5-2-اداکشن و اکستنشن…………………………….. 28
2-2-5-3-چرخش داخلی و خارجی…………………………….. 29
2-2-5-4-فلکشن افقی و اکستنشن افقی…………………………….. 29
2-2-6-حرکات ترکیبی کمربند شانه……………………………. 30
2-2-7-فعالیت عضلانی در کمربند شانه……………………………. 30
2-2-7-1-عضلات اسکاپولاهومرال……………………………. 31
عضله دلتوئید……………………………. 31
عضلات روتاتورکاف……………………………… 32
عضله فوقخاری…………………………… 32
عضله تحتخاری…………………………….. 33
عضله گردکوچک……………………………… 33
عضله تحتکتفی…………………………….. 33
2-2-7-2-عضلات آکسیو اسکاپولار و آکسیوکلاویکولار………….. 33
عضله ذوزنقه…………………………… 34
بالابرنده کتف……………………………34
عضله دندانهای قدامی…………………………….. 34
سینه ای کوچک…………………………… 35
2-2-7-3-عضلات آگسیوهومرال……………………………. 35
عضله سینه ای بزرگ……………………………… 35
2-3- پیشینه پژوهش…………………………… 36
2-3-1-آسیب عضلات روتاتورکاف…………………………… 37
2-3-2-ناپایداری مفصل گلنوهومرال……………………………. 38
2-3-3-دسته بندی سندرومهای برخوردی…………………………….. 39
2-3-4- تستهای سندرومهای برخوردی……………………………41
2-3-3-1-تست برخوردی نیر……………………………. 41
2-3-3-2-هاوکینز……………………………. 42
2-3-3-4-تست جاب……………………………… 42
2-3-3-4-تست سوپینیشن…………………………….. 42
2-3-5- بر تحقیقات گذشته……………………………. 43
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- مقدمه……………………………49
3-2- روش اجرای تحقیق…………………………….. 49
3-2-1- جامعه آماری و شیوه گزینش نمونه ها ……………………………49
3-2-2-شرایط عمومی عضویت در گروه شانه نرمال………………….. 50
3-2-3-شرایط اختصاصی عضویت در گره شانه نرمال………………. 50
3-3-ابزارها و روشها ……………………………54
3-3-1- قد و وزن آزمودنیها…………………………… 54
3-3-2-مقدار مقاومت……………………………… 54
3-3-3- فعالیت الکترومایوگرافی عضلات……………………………… 54
3-3-4- اندازه گیری زاویه بازو با تنه……………………………. 55
3-4- روش اجرا…………………………… 55
3-5-پرتکل آزمایشی…………………………….. 56
3-6- اندازه گیری الکترومایوگرافی…………………………….. 60
3-7- حرکات وظیفه ای و شرایط آن……………………………. 64
3-8- ابزارهای تحقیق…………………………….. 64
3-9- متغیرهای مورد مطالعه RMS همسان سازی شده…………..66
3-10- تجزیه و تحلیل آماری…………………………….. 66
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1-مقدمه……………………………. 69
4-2- فعالیت عضلانی مربوط به صفحات حرکتی مختلف در زوایای مختلف……….. 69
4-3-گشتاوری حاصل از وزن بالاتنه……………………………74
فصل پنجم: استنباط و نتیجه گیری
5-1- مقدمه……………………………. 93
5-2- بحث و نتیجه گیری…………………………….. 93
5-3- نتیجه گیری نهایی ………………………………….98
5-4- پیشنهادات……………………………… 99
منابع ………………………………………..103
چکیده:
اختلالات شانه عموما بین ورزشکاران و کارگران شایع است. بیشتر همراه با آسیب عضلات روتاتورکاف میباشد. هرچند مکانیسم دقیق رفتار عضلانی در طول الویشن بالاتنه به خوبی توضیح داده نشده است. هدف مطالعه ارزیابی فعالیت الکتریکی عضلات شانه در طول دامنه متفاوت الویش شانه در سطوح ساجیتال، فرونتال و اسکپشن است.
دوازده نفر آزمودنی زن بر اساس روش دسترسی از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انتخاب شدند. آزمودنیها هیچ پیشینه آسیبی در پشت یا سیستم عصبی عضلانی نداشتند. میانگین سن، قد و وزن به ترتیب (کیلوگرم 54/5±5/7)، (سانتیمتر162/5±4/2) و (سال 24/5±1/6 ) بود. به منظور ارزیابی فعالیت الکتریکی عضلات یک سیستم EMG، 16 کاناله با الکترودهای دوقطبی استفاده شد. الکترودها روی عضلات ذوزنقه فوقانی، ذوزنقه میانی، ذوزنقه تحتانی، دلتوئید قدامی، دلتوئید میانی، دلتوئید خلفی و فوق خاری قرار داشتند. نرخ نمونه برداری 2000 هرتز و در دامنه 15-500 هرتز فیلتر شد. ناچ فیلتر همچنین با فرکانس برشی 50 هرتز برای برای سیگنالهای برق شهری استفاده شد.
آزمودنی در وضعیت ایستاده همراه با اکستنشن آرنج و و مفضل شانه در 4 وضعیت صفر، 30، 60 و 90 درجه قرار داشت که در سه سطح شامل فرونتال، ساجیتال و اسکپشن عمل میکرد راست ایستاده بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از SPSS-16 با خطای 05/0 استفاده شد.
شدت فعالیت عضله فوقخاری صفحه فرونتال به صورت معنی داری بیشتر از صفحات دیگر بود (p=0/006 و F=8/9) و در دلتوئید میانی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد( p=0/001 و F=16/3)
شدت فعالیت عضله فوق خاری در زوایای مختلف تفاوت معنی داری داشت و در زاویه 90 درجه بیشترین مقدار بود( P=0/00 و F=1/9). هرچند شدت فعالیت عضله فوقخاری نسبت به سایر عضلات در زاویه 30 درجه صفحه فرونتال به صورت معنی داری بیشتر از شدت فعالیت سایر عضلات بود( P=0/00 و F=243/11)
شدت فعالیت عضله دلتوئید میانی در زاویه 90 درجه به صورت معنی داری بیشتر از سایر عضلات بود(P=0/02 و F=14/8).
نتایج:
به منظور تفکیک عضله فوقخاری از ودیگر عضلات شانه، انقباض ایزومتریک در 30 درجه آبداکشن پیشنهاد میشود. و فعالیت عضله دلتوئید میانی نسبت به سایر عضلات در 90 درجه آبداکشن است.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
2-1- بیان مسئله
عضلات چرخاننده بازو RC[1] شامل فوقخاری، تحتخاری، گرد گوچک و تحتکتفی هستند که که این چهار عضله باهم، عضلات RC را تشکیل میدهند.
عضله فوقخاری و عضله دلتوئید، عضلات اصلی در آبداکشن مفصل شانه هستند. مطالعات نشان
میدهد که عضلات RC، دو عملکرد اصلی در مفصل بازویی- دوری دارند که شامل ۱) نقش حرکتی استخوان بازو در مفصل شانه ۲) تثبیت مفصل گلنوهومرال
افزایش پارگی یا نقص RC، منجر به نیمه دررفتگی سر استخوان بازو و نقص عملکرد مفصل شانه
میشود. عضلات RC با همکاری هم مفصلی را که ذاتا ناپایدار است را احاطه کردهاند و مفصل گلنوهومرال را از طریق زوج نیرو هم در صفحه فرونتال و هم در صفحه عرضی پایدار میکنند( فانک 2005[2]).
بنابراین پارگی در هرکدام از عضلات RC مخصوصاً فوقخاری باعث ناپایدار شدن شانه میگردد و باعث میشود که شانه نتواند عملکرد مناسب خود را به عنوان متحرکترین مفصل بدن انجام دهد. عضله فوقخاری در حرکت آبداکشن و در تولید نیروی کوپل در صفحه عرضی مفصل شانه موثر است. پس تشخیص به موقع آسیب در عضله فوقخاری این امکان را میدهد که با درمان این عضله، کارایی سریع تر مفصل شانه به دست آید. تستهای زیادی برای سنجش آسیب عضله فوقخاری وجود دارد اما هیچ یک از این تستها به عنوان مناسبترین تست شناخته نشده است. هدف از تحقیق حاضر ارائه یک تست مناسب برای عضله فوقخاری است. در این مطالعه به دلیل اینکه از لحاظ بیومکانیکی عضله
فوقخاری در حالت اکستنشن آرنج بیشتر فعال است تمام تستها در این مطالعه وضعیت اکستنشن آرنج انجام میشود.
3-1- سابقه و ضرورت انجام پژوهش
عموما اختلالات شانه شایع است و اغلب به علت آسیب دیدگی تاندون RC و مخصوصاً تاندون عضله فوقخاری است(ال مند[1] و همکاران۱۹۹۰،جی اسوند[2] و همکاران۱۹۹۸، نیر [3] و همکاران۱۹۸۳). اساس فرض، در سنجش شناخت آسیب فوقخاری، این است که باید در درجه اول فوقخاری فعال شود که با حداقل شدت فعالیت سایر عضلاتی شانه همراه باشد.
به منظور سنجش آسیب عضله فوقخاری، برای نخستین بار توسط مونیز وجاب وضعیت ۹۰ درجه آبداکشن بازو و ۳۰ درجه هوریزنتال فلکشن در صفحه کتف که با چرخش داخلی بازو و به کار بردن مقاومت در مقابل آبداکشن پیشنهاد شد. آنها با این موقعیت آزمایشی ادعا کردند که فعالیت عضله فوقخاری را میتوان از سایر عضلات تفکیک کرد و آنرا تست Empty can (EC) نامیدند( مونیز و جاب[4] ۱۹۸۲). با این حال برای حمایت از این نتیجه تنها سیگنالهای خام Emg را از عضلات RC، تنها در یک آزمودنی و بدون نرملایز سازی گزارش کردند.
از آنجا که در طول چرخش داخلی برجستگی بزرگ به زیر قوس آخرومی-ترقوهای برخورد میکند، 45 درجه چرخش خارجی را به جای چرخش داخلی در تست جاب به کار بردند وبه عنوان تست Full can (FC) نامیدند.آنها استدلال کردند که وضعیت FC درد کمتری را نسبت به EC برمیانگیزد و بنابراین برای عملکرد فوقخاری یک آزمایش قابل اطمینانتری است.
کلی و همکارانش بیان کردند که در این وضعیت شدت فعالیت عضله فوقخاری در تست FC وEC مشابه است.( کلی و کدرمس[5] ۱۹۹۶).
گرچه کلی وکدرمس فعالیت ۸ عضله شانه را گزارش کردند اما آنها از گزارش سطح فعالیت نسبی بین عضله فوقخاری و دیگر عضلات شانه قصور کردند.
تا حدی بر اساس نتایج EC و FCبه صورت بالینی، برای تشخیص آسیب فوقخاری از این دو تست استفاده میشود. با این حال نتایج الکترومیوگرافی[6] جاب و کلی دادههای کافی برای حمایت از تفکیک فعالیت عضله فوقخاری در تستهای FC و EC ارائه نکردهاند.
در واقع شواهد الکترومیوگرافی نشان میدهد که در تستهای FC و EC شدت فعالیت عضله دلتوئید بالا است(تونزند[7] و همکاران ۱۹۹۱،مولانگل[8] و همکاران۱۹۹۶، رینولد[9] و همکاران۲۰۰۷). علاوه بر عضله فوقخاری (مولانگل و همکاران۱۹۹۶، رولندز و همکاران[10] ۱۹۹۵،بیچر[11] و همکاران۲۰۰۸)، تحتکتفی (تونزند و همکاران ۱۹۹۱، بیچرو همکاران۲۰۰۸) و دندانه ای قدامی (مولانگل و همکاران۱۹۹۶ ، بیچرو همکاران۲۰۰۸) فعال هستند.
بعد از آن در این راستا برای تعیین اعتبار آزمون تستهای FC و EC یک مطالعه جامع از فعالیتEmg عضلات شانه در طی تستهای FC و EC انجام شد.
که در این مطالعه نشان داده که در هر دو تست FC و EC عضله فوقخاری با MVC۹۰% است و فعالیت این عضله به صورت انتخابی نیست چرا که ۸ عضله دیگر هم از جمله تحتخاری، تحتکتفی ، بخش میانی ذورنقه ، بخش تحتانی ذوزنقه، دندانه ای قدامی، دلتوئید میانی، قدامی و خلفی بیش از MVC ۷۰% فعال بودند (کریگ[12] و همکاران۲۰۰۸).
بنابراین بررسی الکترومایوگرافی، آزمایشهای FC و EC نشان میدهد علارغم اینکه وضعیتهای FC و EC میتواند برای تقویت هم زمان عضلات شانه مفید باشد این آزمایشها نمیتواند به طور انتخابی عضله فوقخاری را فعال کند و نباید به عنوان یک تست قطعی آسیب فوقخاری تفسیر شوند.
پس به منظور شناسایی آسیب عضله فوقخاری، وضعیتی که بتواند فعالیت این عضله را از سایر عضلات جدا کند وجود ندارد و همچنان این مسئله باقی میماند که در چه وضعیتی میتوان فعالیت این عضله را از سایر عضلات جدا کرد. در این مطالعه به دنبال وضعیتی هستیم که بتواند فعالیت عضله فوقخاری را از سایر عضلات جدا کند.
4-1- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف کلی
عملکرد الکترومایوگرافی عضلات شانه در وضعیتهای مختلف.
2-4-1- اهداف جزئی
RMS عضلات کمربند شانه ( فوق خاری، ذوزنقه فوقانی، تحتانی، میانی و دالی قدامی، میانی و خلفی)
تعیین RMS عضلات کمربند شانه در حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی.
5-1- متغیرها
1-5-1- متغیرهای مستقل
حرکت آبداکشن در سه صفحه کتف، صفحه فرونتال و صفحه ساجیتال.
2-5-1- متغیرهای وابسته
شاخص الکترومیوگرافی RMS (Root mean square)
متغیر ذکر شده در عضلات فوقخاری، ذوزنقه و دالی میانی بررسی میشود.
6-1- فرضیه های پژوهش
1-فعالیت عضله فوقخاری در صفحه کتف بیشترین فعالیت را خواهد داشت و در صفحه فرونتال کمترین فعالیت را خواهد داشت.
2-فعالیت عضله فوقخاری در وضعیت 30 درجه در مقایسه با وضعیتهای صفر، 60، 90 درجه بیشترین مقدار راخواهد داشت.
[چهارشنبه 1399-10-17] [ 01:36:00 ب.ظ ]
|