رویکردها برای تامین الزامات استعدادیابی در سمتهای کلیدی
زمانی که سمتهای کلیدی شناسایی شده باشد، به تعیین الزامات کار در آن سمتها، توجه کامل مبذول فرمائید. با وجود این، تنها روشی که می تواند افراد را به عنوان جایگزین برای سمتهای کلیدی آماده کند، در وهله اول، معرفی کاری است که متصدیان مشاغل کلیدی انجام می دهند. برای انجام این کار میتوان حداقل از سه روش استفاده کرد که عبارتند از:
1 ـ انجام تجزیه و تحلیل شغل و کار
تجزیه و تحلیل شغل، فعالیتها، مسئولیتها، وظایف یا کارکردهای اساسی یک شغل را خلاصه و خطوط عمده آن را ترسیم می کند. تجزیه و تحلیل کار، گامی فراتر از تجزیه و تحلیل شغل بر میدارد و آنچه را باید برای انجام هر فعالیت یا دستیابی به هر مسئولیت، وظیفه یا کارکرد اساسی صورت پذیرد، تعیین می کند. نتیجه تجزیه و تحلیل شغل، شرح شغل و نتیجه تجزیه و تحلیل کار، فهرست کار نامیده می شود ( راثول،1383، 264).
2 ـ شاختن شایستگیها و ایجاد یک مدل شایستگی
شناسایی شایستگی گامی احتمالا فراتر از تجزیه و تحلیل شغل و کار، و ابزار تبیین الزامات سمتهای کلیدی است. در این متن «شایستگی به ویژگیهای اصلی یک کارمند اشاره دارد (که عبارت است از، انگیزه، خصیصه، مهارت، خود ادراکی، نقش اجتماعی یا بخش اصلی دانش) که منجر به عملکرد موثر یا عالی می شود» (راثول،1383، 266).
شناسایی شایستگی، به دقت شایستگیها را مشخص می کند؛ یک مدل شایستگی شامل شایستگیهایی است که برای عملکرد شغلی رضایتبخش یا نمونه فرد در زمینه نقشهای شغلی، مسئولیتها و ارتباطات در یک سازمان ومحیط درونی و بیرونی آن، ضروری است.
مدلهای شایستگی، به عنوان رویکرد اصلی مورد استفاده در بسیاری از سازمانها برای انسجام تمام جنبه های مدیریت منابع انسانی به وجود آمدهاست. بسیاری از شرکتهای معروف برنامه های جانشینی خود را براساس مدلهای شایستگی بنا کرده اند(همان،268
3 ـ ارزیابی سریع نتایج
ضرورت رویکرد جدید به مدل شایستگی، به حداکثر رساندن نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف رویکردهای سنتی به حداقل ممکن است. این روش در تجزیه و تحلیل شغل و کار سمتهای فنی و ایجاد برنامه آموزش شغلی در جامعه دانشگاهی به طور گستردهای مورد استفاده قرار گرفته، به ندرت بیان شده است که آیا این روش به عنوان ابزاری برای تعیین الزامات کار در سمتهای تخصصی یا مدیریتی به کار گرفتهاند یا خیر(راثول،1383، 269).
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 05:53:00 ق.ظ ]
|