تبیین موضوع تجزیه
همانطورکه دربحث ادغام گفتیم شرکتها ممکن است تغییر شکل دهند ممکن است این تغییر شکل دائمی باشد و با انحلال شرکت خاتمه یابد یا این تغییرشکل جزئی بوده و درشرکت تغییراتی ایجاد کندکه این فرایند ادغام یا جذب نام دارد. یکی دیگر از این تغییرات تجزیه شرکتهاست، تجزیه ی شرکتها درفرهنگ حقوقی ما جایگاهی ندارد ودرحال حاضر درهیچکدام ازقوانین، مقررات خاصی راجع به تجزیه وجود ندارد، حتی اصطلاح تجزیه مورد استفاده قرار نگرفته است .
تجزیه عملی خلاف طبیعت شرکت های تجاری است. درشرکتهای تجاری همیشه سرمایه بیشتر،قدرت بیشتر، مدیریت قویتر و عملیات گسترده تر نیاز هست. تجزیه درمواردی کاربرد پیدا میکند که بین سهامداران اختلاف باشد و دو دستگی ازعوامل گسترده آن است. خیلی کم اتفاق می افتد که تجزیه شرکت به علت گستردگی فعالیت شرکت درشاخه های مختلف داخل درموضوع آن صورت گیرد. درتجزیه شرکت معمولا شخصیت حقوقی شرکت تجزیه شده محومی گردد. ولی درمواردی خوش بینانه که تجزیه برای احتراز ازتراکم زیاد اموراست شخصیت حقوقی ادامه پیدا می کند.
یکی دیگر ازانگیزه ها که باعث تجزیه شرکتها می شود بحث افزایش بیش ازاندازه شرکت است که باتقسیم آن شاید بتوان مدیریت و کارآمدی بهتری را مشاهده کرد. بحث مربوط به مدیریت که نقش اصلی درموضوع شرکتهاست همواره با چالش هایی همراه بوده است، افراد برای بدست اوردن قدرت فرماندهی(مدیریت) در شرکت مجبورند پشت میز مدیریت بنشینند ودر صورت عدم موفقیت وناکارایی وشکست دراین پست، همواره مسیر پیشرفت شرکت به سمت رکود می رود وبامعظل ورشکستگی روبرو می شود و اولین فرضیه ای که به ذهن می رسد بحث تجزیه وتقسیم شرکت، متبادر می شود. بعضی نویسندگان معتقدند با تجزیه یک شرکت بهترمی توان آن را مدیریت و ساماندهی کرد، البته به نظرمیرسد تجزیه راهکارآخر، قبل از تصفیه وانحلال شرکت باشد. درتجزیه شرکت ها معمولا” شخصیت حقوقی شرکت تجزیه شده محو می گردد و درشرکت جدید متبلور می شود. هرچند قانون تجارت و لایحه قانون تجارت سال1347بحثی را مربوط به تجزیه از خود بروز ندادند، لیکن لایحه جدیدقانون تجارت تقدیمی به مجلس، به صورت مفید ومجزا این بحث را تشریح وتفکیک می کند.
طبع حقوقی تجزیه شرکتها بدین منوال است که شرکت تجزیه شونده تاسیسات وتجهیزات خود رابه شرکتهایی که اختصاصا” برای هربخش ازآن تشکیل شده اند انتقال می دهد؛ عملیات مرتبط می تواند به عنوان روش عدم تمرکزدریک بنگاه اقتصادی بزرگ، با روش تخصصی نمودن یک فعالیت مرکب به اجرا درآید.آنچه درعمل بیشترملاحظه می گردد، تقسیم دارایی شرکت تجزیه شده میان شرکتهایی ازپیش موجود واجد همان نوع فعالیت است. از نقطه نظراقتصادی، با وجود مزایای تمرکزوادغام شرکتها این تجربه حاصل شده که یک شرکت دائما"و به طور نامحدود نمی تواند بزرگ شود. بنگاه پس ازرسیدن به مراحلی که درهرنوع فعالیت تفاوت می کند، هزینه بیشتر و بازدهی کمتر از خود نشان می دهد. به این دلیل رقابت بندی آن در بازار کاهش می یابد ومی توان مغلوب رقیبان شود. نیازبه تجزیه درهمین مرحله بروزمی یابد.
موجب دیگری که تجزیه شرکتها را ایجاد می کند، بروزاختلاف بین شریکان یک شرکت است که در کشورما منجربه پایمال شدن حقوق گروهی ازشرکاء به نفع شرکائی دیگر که معمولا"رکن مدیریت رابرعهده دارند می گردد. تجزیه ی شرکتها امرمطلوبی است که درقوانین ومقررات ما باعدم پیش بینی قانونگذارمواجه بوده، راهکارسریعی برای بنگاه ها وشرکتهای راکد وعدم پویا است که بااین فرایند وتغییرات جزیی بتوانند هرچه بیشتر تخصصی شوند وبه سرمایه ایده آل دست پیدا کنند، واین دقیقا همان چیزی است که کشورهای ایالات متحده وکشورهای اروپایی چندی پیش به آن دست یافتند.
حسین خزائی، منبع پیشین، ص57و58.
محمد صقری، حقوق بازرگانی شرکتها(تاسیس،تبدیل،ادغام وانحلال)، شرکت سهامی انتشار(چاپ اول1390)، ص195.
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 07:28:00 ق.ظ ]
|