تئوری بازار کارا
کارایی یعنی نسبت ستانده به داده که هرچه این نسبت کمتر باشد، کارایی بیشتر است. کارایی در بورس اوراق بهادار باتوجه به میزان اطلاعات و سرعت واکنش به این اطلاعات اندازه گیری می شود. هرچه میزان اطلاعات در بازار بیشتر باشد و سرعت واکنش به این اطلاعات سریعتر باشد بازار های اوراق بهادار کاراتر هستند. برای مثال در صورتی که بازار کارا باشد، همزمان با افشاء اطلاعاتقیمت سهام متناسب با جهت اطلاعات یاد شده تغیر خواهد کرد. اما درصورتی که بازار کارا نباشد، قیمت سهام نسبت به اطلاعات جدید بی تفاوت می باشد و عکس العمل لازم را نشان نخواهد داد، در این حالت به احتمال زیاد تحلیل کننده قوی در بازار برای ارزیابی اثر اطلاعات جدید برقیمت سهام وجود ندارد.
یکی دیگر از جنبه های مهم تعیین کننده کارایی بازار کیفیت قیمت های تعین شده است که فرض می شود در بازار کارا قیمت ها به ارزش ذاتی آن نزدیکتر است)دیوید پی تن و دیگران، 2002). لازمه نزدیکی قیمت ها به ارزش ذاتی وجود تعداد زیادی سرمایه گذار است که به روش های منطقی اقدام به خرید و فروش سهام می نمایند. منظور از سرمایه گذاران منطقی سرمایه گذارانی است که برمبنای تئوری تصمیم گیری اقدام به خرید و فروش سهام می نمایند(اسکات؛ 2005).
1-2- تئوری تصمیم گیری
در تئوری تصمیم گیری فرض می شود، با وجود آنکه محیطی که شخص تصمیم گیرنده در آن فعالیت می کند در شرایط نامطمئن قرار دارد یعنی رویدادهای محتمل آینده عینی نیستند؛ شخص تصمیم گیرنده از میان گزینه ها بهترین تصمیم را اتخاذ می نماید؛ همچنین فرض می شود تصمیم گیرنده می تواند پس از اتخاذ تصمیم با کسب اطلاعات بیشتر در دیدگاه خود و تعیین درصد احتمالات برای هر رویداد تجدید نظر نماید. سرمایه گذارانی که تصمیمات بخردانه می گیرند ریسک گریزند. یعنی سرمایه گذاران بر اساس ظرفیتشان ریسک(یا مخاطره) را می پذیرند؛ مگر آنکه متناسب با ریسکی که می پذیرند بازده مورد انتظارشان افزایش یابد. برای مثال در صورتی که سرمایه گذاران برای آینده سهام مشخصی دو وضعیت احتمالی خوب یا بد با احتمال 50 درصد برای وضعیت خوب و 50 در صد برای وضعیت بد پیش بینی نمایند، با این فرض که مقدار سود و زیان برای دو حالت خوب و بد یکسان می باشد، باتوجه به اینکه بازده مورد انتظار سرمایه گذاری صفر است، از انجام سرمایه گذاری خودداری می نماید. اما در صورتیکه در مثال قبل 75 درصد احتمال وضعیت خوب برای آینده پیش بینی شده باشد، سرمایه گذاران منطقی آمادگی پذیرش ریسک را خواهد داشت.به نظر ویلیام اسکات(2005) ریسک گریزی سرمایه گذاران به این معنی می باشد، که سرمایه گذار هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک دارایی که دارای ریسک است، تصمیم خود را به صورت دقیق براساس بازده مورد انتظار اتخاذ می نمایند (شباهنگ، 84).
ریسک گریزی سرمایه گذاران باعث می شود، سرمایه گذار منطقی با توجه به بازده مورد انتظار ناشی از تصمیم گیری با پذیرفتن کمترین ریسک بالاترین بازده مورد انتظار ممکن را بدست آورد. در واقع سرمایه گذار ریسک گریز بین ریسک و بازده نوعی مصالحه یا بده بستان انجام می دهد، در صورتی ریسک بیشتری تحمل می نماید که بازده مورد انتظار افزایش یابد و عکس قضیه نیز درست است.در صورتی که بازده مورد انتظار مشخص باشد یکی از راه هایی که سرمایه گذار می تواند ریسک را پایین آورد استفاده از استراتژی تنوع بخشیدن به سرمایه گذاری است، یعنی در پورتفویی از اوراق بهادار سرمایه گذاری کند. اصل تنوع بخشیدن به پورتفوی بیانگر این است که می توان از طریق تنوع بخشی مقداری ریسک سرمایه گذاری را از بین برد(نه همه آن ها). تنوع سرمایه گذاری به مفهوم تخصیص منابع مالی به دست کم دو دارایی مختلف می باشد. چنانچه کلیه پول یک شخص در یک دارایی همراه با مخاطره سرمایه گذاری شود، نرخ بازده تحصیل شده توسط وی تنها به درآمد حاصل از این دارایی و ارزش بازار آن بستگی دارد. اما در صورتی که جمع پول خود را در دو دارایی مختلف سرمایه گذاری کند امکان تحصیل بازده پایین یا منفی به میزان مخاطره همراه با هریک از دارایی ها بستگی خواهد داشت(شباهنگ، 1384).
اطلاعاتی در مورد سود آوری و وضعیت نقدینگی شرکت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 09:43:00 ق.ظ ]
|