کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



:

در گذشته یادگیری[1] در زندگی انسان امر زیاد مهمی به شمار نمی آمد و به گمان بسیاری از افراد غیر فنی و غیر متخصص فرض مسلم بر آن بود که فرد از راه تجربه و شاگردی و کارکردن با استادکار علم و هنر می آموزد وجز این هیچ مشکلی وجود ندارد. در واقع امر یادگیری از آغاز تاریخ زندگی بشر به همین منوال بوده است و معلمان و مربیان هرگز به خود زحمت نمی دادند و یا در این باره فکر نمی کردند که کیفیت یادگیری چیست و با چه اصول و ضوابطی مرتبط است. والدین مهارت های لازم برای زندگی را به کودکان خود یاد می دادند، معلمین چیزهایی را یاد می دادند که خود فرا گرفته بودند و روش هایی را اتخاذ می نمودند که از طریق آن مسائل را آموخته بودند. به همین دلیل به ندرت از یادگیری به عنوان یک پدیده پیچیده یاد می شد (طاهری و همکاران، 1384).

اما امروزه یادگیری اهمیت ویژه ای در میان جوامع مختلف پیدا نموده است بطوری که به عنوان یکی از اهداف اصلی در بحث آموزش مطرح می شود. وقتی صحبت از یادگیری به میان می آید سوال اصلی این است که چه چیزی برای یادگیری مد نظر قرار دارد؟ مهارت های حرکتی[2] از مهمترین مهارت هایی محسوب می شوند که موجودات زنده برای بقای خود به آن وابسته اند. بنابراین مهارت های حرکتی بخش عمده ای از زندگی انسان را تشکیل می دهند و انسانها برای تعامل با محیط خود نیازمند بهره گیری از این مهارت ها می باشند.

چون مهارت ها بسیار متنوع و مختلف هستند تعریفی از مهارت که بتوان در همه همه موارد آن را به کار برد مشکل خواهد بود. شاید بهترین تعریف، تعریف روانشناسی به نام ای.آر.گاتری[3](1952) باشد که مهارت را قابلیتی می داند که با اطمینان معین و صرف حداقل انرژی  یا زمان کاری به نتیجه برسد.

با این تعاریف متوجه می شویم که میان اجرای یک مهارت و یادگیری آن تفاوت وجود دارد، به عنوان مثال ممکن است یک فرد در اثر عوامل مختلف یک بار بتواند یک اجرای بهینه داشته باشد ولی مجددا قادر به انجام آن نباشد. در این مورد یادگیری در فرد ایجاد نشده است بلکه فرد یک اجرای قابل قبول داشته است. اجرا رفتار قابل مشاهده و موقتی در فرد می باشد. بنابر نظر اشمیت[4] یادگیری حركتی مجموعه ای از فرایندهای همراه با تجربه و تمرین است كه به تغیرات نسبتا پایدار در قابلیت اجرای ماهرانه منجر می شود (اشمیت، ترجمه نمازی زاده و واعظ موسوی، 1379). بنابراین میان اجرا (اکتساب) و یادگیری مهارت های تفاوت وجود دارد. همانطور که از تعریف بالا بر می آید یادگیری در اثر تکرار و تمرین اجرا ایجاد می شود، یعنی در طی یادگیری مهارت های حرکتی تغییراتی در سطح اجرا و اجراکننده به وجود می آید تا مهارت فرا گرفته شود.

با توجه به مطالب بیان شده درباب اهمیت یافتن فرایند یادگیری در دهه های اخیر، هر مربی یا معلم جهت آموزش یک مهارت حرکتی اقداماتی را جهت ایجاد یادگیری و آموزش فرد مورد استفاده قرار می دهد. به عنوان مثال یک مربی ژیمناستیک که سعی دارد مهارت پشتک را به شاگردان خود آموزش دهد، به احتمال زیاد وی در ابتدا مهارت را نمایش می دهد تا شاگردان الگوی کلی حرکت و هدف را درک کنند. اقدام بعدی اجرای مهارت توسط شاگردان می باشد. در این مرحله مربی اقدام به دادن دستورالعمل های کلامی می کند یعنی به شاگرد خود اطلاعاتی می دهد تا منجر به اجرای بهتر مهارت شود. پس وظیفه یک مربی در این مرحله این است که بهترین دستورالعمل های آموزشی[5] را به نوآموزان ارائه دهد.

 از مهمترین این دستورالعمل ها دستورالعمل های توجهی می باشد تا توجه فراگیرنده را به جنبه های مختلف حرکت معطوف کند. ویلیام جیمز[6] برای اولین بار توجه را اینگونه تعریف کرد: توجه تمرکز ذهن است به یک شی از میان اشیاء یا رشته ای از اندیشه های همبود به شکلی روشن و زنده. اساس آن تمرکز، تراکم و آگاهی است. مطالعات متعدد نشان می دهد جلب توجه[7] یادگیرندگان به اجرای مهارت با بهره گرفتن از این دستورالعمل ها در مقایسه با جلوگیری از توجه به مهارت یا توجه به اثرات و پیامد های  حرکت بر نحوه ی اجرای بهتر مهارت ها تاثیر می گذارد که در ادامه درباره آن صحبت خواهد شد. دستورالعمل های توجهی ممکن است اطلاعاتی در باره ی الگوی هماهنگی حرکات، جای گیری صحیح و نحوه حرکت بخش های مختلف بدن (تمرکز درونی[8]) یا اثراتی که حرکت در محیط  از خود به جای می گذارد(تمرکز بیرونی[9]) فراهم کند (ولف، ترجمه فرخی، 1388). به ویژه، براساس نتایج مطالعات بسیاری دستورالعملی که توجه اجرا کننده را به تمرکز روی اثر حرکات در

مقالات و پایان نامه ارشد

محیط(توجه بیرونی) سوق می دهد در مقایسه با دستورالعملی که توجه اجراکننده را به حرکات بدن(توجه درونی) سوق می دهد، منجر به نتایج بهتری شده است.

محققان و متخصصان زیادی به ضرورت توجه نوآموزان روی هماهنگی حرکاتشان اعتقاد دارند اما شواهدی نیز وجود دارد که این نوع جلب توجه را خیلی نافع و مفید نمی داند و حتی آن را برای امر یادگیری مضر می دانند.

نظریه های قدیمی تر مانند یادگیری سالمونی(1984)، اشمیت (1997) و اشمیت و لی (1994) بیان می کنند که یادگیری از طریق هدایت توجه فراگیرنده به حرکات بدن و استفاده از پردازش کنترل شده افزایش می یابد. اشمیت بیان می دارد که یادگیری از طریق هدایت توجه یادگیرنده به حرکات بدنش افزایش می یابد. اغلب نظریه های جدید بیان می کنند که یادگیری از طریق جلوگیری از تمرکز بر حرکات بدن بهبود می یابد. بر اساس فرضیه عمل محدود شده تلاش برای کنترل آگاهانه حرکات، به شکل شرایط تمرکز درونی، سیستم حرکتی را محدود ساخته و مانع از فرایند های خودکاری می شود که حرکت را به شکل بهتری کنترل می کنند. بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه جهت دهی توجه بیان می کند که  انتخاب کانون توجه بیرونی منجر به اجرای بهتری در مقایسه با اتخاذ کانون توجه درونی می شود. برای مثال در تحقیقی که ولف و همکاران (1998) بر روی شبیه ساز اسکی و با سه گروه توجه درونی، بیرونی و کنترل انجام دادند، مشاهده شد که گروه توجه بیرونی هم در کوشش های مرحله اکتساب و هم در آزمون یادداری توانستند دامنه نوسان بیشتری ایجاد کنند. ولف و همکاران (1999) نیز اثر دستورالعمل های کانون توجه را بر روی ضربه قوسی گلف بررسی کردند و دریافتند گروه تمرکز بیرونی در اجرای ضرباتشان دقت بیشتری داشتند. البته تحقیقات اندکی هم وجود دارند که بیان می کنند تمرکز توجه درونی منجر به اجرای بهتری می شود. برای مثال در تحقیقی که کاتین و همکاران (2008) بر روی تعادل پیچیده دختران نوجوان ژیمناست در مهارت نیم وارو پرداختند، نتایج نشان داد تمرکز درونی منجر به سقوط های کمتر در نیم وارو های پیاپی شد.

با مشخص شدن اهمیت دستورالعمل های توجهی هدف بعدی بررسی مهارتی است که باید فراگرفته شود. مهارت های حرکتی از لحاظ نقطه آغاز و پایان به سه نوع مهارت های مجرد[13]، مداوم[14] و زنجیره ای[15] تقسیم می شوند. مهارت مداوم مانند دویدن به مهارت هایی اطلاق می شوند که نقطه آغاز و پایان مشخصی ندارند. یک دسته از مهارت های حرکتی مداوم که در این تحقیق هم مورد استفاده قرار می گیرد، مهارت های پیگردی[16] می باشد که دارای 2 مشخصه اصلی هستند. اولین مشخصه مسیری است که اجرا کننده باید آن را طی کند و دومین مشخصه وسیله ای است که اجراکننده با حرکات اندام های خود آن را در مسیر نگه می دارد. یک نمونه بارز از این نوع مهارت ها در زندگی روزمره مهارت رانندگی است که در آن مسیر همان جاده است و وسیله خودرو می باشد که فرد باید باحرکات دست های خود و استفاده از فرمان وسیله را در مسیر هدایت کند (اشمیت و لی، ترجمه حمایت طلب و قاسمی، 1391). اغلب تحقیقات انجام شده بر روی اثربخشی توجهی از ابتدا تا کنون بر روی مهارت های مجرد صورت گرفته است و ضرورت انجام این تحقیقات بر روی مهارت های دیگر حس می شود.

بنابراین هدف اصلی ما در این پژوهش مطالعه تاثیر نوع دستورالعمل های کانون توجهی بر یادگیری  یک مهارت پیگردی  می باشد.

1-2 بیان مسئله:

فرض بر این است که با پیشرفت یادگیرنده در مراحل مختلف یادگیری، میزان و جهت توجه که هدایت و برنامه ریزی اجرای مهارت را برعهده دارند تغییر می یابد. در حقیقت آنچه توجهمان را به آن معطوف می کنیم، تا حد وسیعی تعیین کننده این است که چگونه مهارت های حرکتی را اجرا کرده و یاد می گیریم.

با این اوصاف دستورالعمل های توجهی می تواند به جهت دهی موثرتر توجه برای تسریع و بهبود امر یادگیری کمک کند. همانگونه که بیان شددر اغلب مطالعات برتری کانون توجه بیرونی مشخص شده است و محققین حاضر به دنبال پی بردن به سایر عوامل دخیل در افزایش اثر بخشی تمرکز توجهی بیرونی می باشند. مبحث اصلی در اینجا بررسی اثر فاصله در انتخاب کانون توجه بیرونی می باشد. بیان می شود هنگامی که یک حرکت بیش از یک اثر یا پیامد در محیط دارد بهتر است که اجراکننده روی پیامد دورتر حرکت(توجه بیرونی دور) تمرکز کند تا پیامد نزدیک تر(توجه بیرونی نزدیک). مطالعات بسیاری تائیدکننده این امر می باشند. برای مثال مولن و همکاران(2012) در مطالعه ای که به بررسی اثر فاصله بر روی یک مهارت شبیه ساز رانندگی با بهره گرفتن از افراد مبتدی بود پرداختند، به این نتیجه رسیدند که کانون توجه بیرونی دور برای این افراد یک کانون توجه بهینه است. از طرفی نتایج برخی از مطالعات نشان داده اند که بین سطح مهارت و انتخاب کانون توجه بیرونی بهینه تعامل وجود دارد. برای مثال بل و هاردلی(2012) در مطالعه ای که به بررسی اثر تعاملی فاصله و خبرگی در مهارت شوت قوسی گلف در افراد ماهر پرداخته بودند به این نتیجه رسیدند که برای افراد ماهر تمرکز توجهی بیرونی دور بهتر می باشد. طبق فرضیه عدم خودكاری مهارت ها، بین سطح مهارت و انتخاب کانون توجه برتر تعامل وجود دارد. افراد با افزایش تبحر در مهارت باید تمرکز های توجهی بیرونی تر را اتخاذ کنند. تنها زمانی كه افراد به سطوح بالای مهارت راه می یابند كانون توجه درونی مشكل آفرین است و با  فرایندهای پردازش خودكار تداخل پیدا می‌كند و كانون توجه درونی تر برای  افراد  مبتدی مناسب تر از كانون توجه بیرونی تر  است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-10-19] [ 01:52:00 ب.ظ ]




دانشگاه به عنوان دروازۀ ورود به آینده در ادارۀ حال و آینده هر جامعه ای نقش مهمی بر عهده دارد وتربیت نیروی انسانی کارا و موثر از اهم وظایف آن است که در پرتو آموزشهای علمی و عملی به فعلیت در می‌آید . پذیرفته شدگان در دانشگاه ارزشهای اجتماعی و تجربه‌های فرهنگی سابق و سنتی خود را با آموخته های جدید پربارتر می نمایند و انتظار می رود اصول آن را برای ساختن کشوری آباد و پیشرفته به کارگیرند، بنابراین به منظور باز تولید آموزش و پرورش متناسب با زمان و جامعه خود در وهله اول باید بتوان تصویری پی در پی از آینده درست کرد . پیش بینی درباره مشاغل و حرفه هایی که ممکن است تا پنجاه سال آینده مورد نیاز باشند . درباره انواع خانواده و روابط انسانی که بعدها برقرار می شود ، انواع مسائل اخلاقی که در آینده پدید خواهد آمد و انواع فن آوری که مورد نیاز خواهد بود . تنها با ایجاد و انتقال دانش های جدید و مهارت‌ها و ارزش‌ها و باورهای درست در قالب سرمایه فرهنگی افراد، ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه و دانشگاه و گفتگو دربارۀ آنها و با به نظم کشیدن و پیوسته نو کردن آنها اساس مهارت‌های ادراکی  و عاطفی را که مردمان آینده برای تاب آوردن در برابر تغییرات پرشتاب به آن نیاز دارند بوجود آورد. از جمله نیروهای انسانی شایسته و جوان که برای اداره کشور و حفاظت از ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی باید در دانشگاه آموزش ببینند فرزندان شاهد وایثارگر هستند . برای صیانت و پاسداری از انقلاب اسلامی هزینه های سنگینی پرداخت شده و برای ادامه راه جامعه نیازمند نیروهای جوان و مومن و متخصصی است که حقیقتاً ارزشها واهدف انقلاب اسلامی را باور داشته  وهم مجهز به دانش ومهارتهای جدید ومتناسب زمان خود باشند. بنابراین برخورداری از مهارتهای علمی ومنابع فرهنگی برای فرزندان شاهد وایثارگر ضروری و اساسی است و این امر می‌تواند به بهترین وجه در دانشگاه محقق شود. فراهم کردن امکانات وشرایط تحصیل در دانشگاه برای فرزندان شاهد و ایثارگر می تواند شاخص مناسبی برای تداوم ارزش های انقلاب اسلامی باشد.

بیان مسئله

این عقیده که گسترش آموزش و پرورش می تواند فرصتهای برابری را افزایش دهد مدتها در کانون اعتقاد و باور جامعه بوده است به عبارت دیگر باور بر این بوده که آموزش و پرورش رسمی نقش اساسی در ایجاد جامعه شایسته سالار دارد جامعه ایی که در آن امتیاز ارثی نقشی اندک و استعداد و تلاش نقش اصلی و عمده را دارند از مدتها قبل به آموزش و پرورش رسمی به عنوان ابزاری برای کاهش امتیازات دانش آموزان طبقه ممتاز و افزایش شانس برای محصلین و دانشجویان طبقه فقیر جهت یافتن موقعیت عادلانه در جامعه نگریسته می شد . به عبارت دیگر فرض بر این بوده که ابتدا آموزش و پرورش و بدنبال آن آموزش عالی می تواند به ایجاد جامعه‌ای مبتنی بر استعداد کمک کند و فرصت بیشتری برای دستیابی به مشاغل بالا را ارائه نماید.

اما گزارشهای مربوط به برابری فرصت آموزشی در چند دهه اخیر نشان داده که در تبیین پیشرفت و موفقیت تحصیلی ، تفاوتهای موجود بین شرایط خانوادگی و خاستگاه های طبقانی آنها بمراتب مهمتر از تفاوتهای موجود بین مدارس یا دانشگاه آنهاست این بدان معنا نیست که امکانات و منابع موجود در مدرسه و دانشگاه هیچ تأثیری ندارند بلکه به این معناست که این دو هر کیفیتی که داشته باشند دارای تأثیر بیشتر بر دانش آموزانی است که از محیط خانوادگی بهتری برخوردارند. منابع و امکاناتی که خانواده برای تعلیم و تربیت فرزند خود فراهم می نماید با منابع و امکانات موجود در مدرسه و دانشگاه ارتباط می یابد . مسئله افت تحصیلی در نظام آموزش و پرورش در بسیاری از کشورهای جهان به صورتی حاد مطرح و منابع و امکانات اغلب کشورها هم محدود میباشد و از طرفی صرفه جویی در مصرف و تخصیص این منابع به بخش های مختلف اقتصادی‌_اجتماعی نیز الزامی است .

در کشور ماهم افت تحصیلی یکی از مهمترین مسائل و مشکلات کنونی نظام آموزشی است، متناسب نبودن محتوای آموزشی بسیاری از کتب درسی با نیازها و استعداد دانش آموزان و ابراز نارضایتی معلمان از وضعیت معیشتی از عوامل درون بخشی و مؤثر بر افت تحصیلی است.

یکی از پدیده های مهم که گریبان‌گیر جامعه می شود وقوع جنگ است که می تواند بر جامعه و خانواده تأثیرات عمیقی بر جای گذارد در شرایط عادی فوت یا طلاق والدین می‌تواند باعث غییبت یکی از والدین در خانواده شود در این موقعیت خانواده کامل تبدیل به یک خانواده ناقص می‌شود، وقوع این حالت در شرایط جنگی می تواند با کشته شدن، اسارت یا مصدوم و معلول شدن یکی از والدین رخ دهد بدیهی است این وضعیت موجب تضعیف حمایت خانواده از فرزندان خود شده و عدم موفقیت تحصیلی از پیامدهای آن است . در این رابطه تحقیق کلمن به این نتیجه رسید که تأثیر مستقل مدرسه بر موفقیت تحصیلی چندان زیاد نیست بلکه عامل مهم همانا محیط خانواده و دوستان دانش آموز است این نتیجه گیری دلالت بر این داشت که بین شرایط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خانواده و موفقیت تحصیلی رابطه قوی وجود دارد(شارع پور، 1387 ، صفحه 247 )

گزارش برنامه عمران سازمان ملل در سال 2001 حاکی از آن است که آموزش و پرورش ایران در جهت نیل به اهداف توسعه علمی – فرهنگی و انسانی موفقیت مورد انتظار را نداشته است و از زمره کشورهایی به شمار آمده که نتوانسته درآمد خود را به درستی در راه توسعه انسانی به کارگیرد(سلبیلی 1384  به نقل از اکرمی 1388 ).

پایان نامه و مقاله

 در کنار ناکامی نظام آموزشی مشکل افت تحصیلی در مدارس و عملکرد ضعیف دانش آموزان در فرایند دوره های آموزشی عمومی و عالی مشکلات را دو چندان کرده و هر ساله موجب هدر رفتن میلیاردها  ریال بودجه کشور می شود و سرمایه انسانی جامعه را از آموزش وپرورش خارج می کند.

بر اساس آخرین آمار مجموعه هزینه های برآورد شده ناشی از شکست تحصیلی بر دولت و خانواده ها حدود 2335 میلیارد تومان در بین سال های 1370 تا 1383 بوده است و در سال 1383 به حدود 111 میلیارد تومان در دوره آموزش عمومی و در سال 1384 مجموع هزینه های تحمیل شده بر دولت ناشی از ترک تحصیل 4/126 میلیارد تومان و حدود 169 میلیارد تومان هزینه ناشی از تکرار پایه در همین سال که درمجموع به 4/295 میلیارد تومان بوده است . نرخ افت تحصیلی از سال 1380 تا سال 1386 در  دوره ابتدایی 4/46 درصد و در کل دوره راهنمایی2/44درصد است(سرابی.به نقل ازاکرمی1388 صفحه 5).

ویلام گلاسر معتقد است که اگر یک دانش آموز صرف نظر از سابقه زندگیش، بتواند در مدرسه موفق شود برای موفقیت در زندگی نیز شانس فوق العاده ای دارد و در صورتی که در یکی از مراحل آموزشی خود با شکست مواجه شود ، مدرسه ابتدایی _ دبیرستان یا دانشگاه شانس او برای موفقیت در زندگی به مقدار زیادی کاهش پیدا می کند(ویلیام گلاسر ، به نقل از علی اکبر سیف 1388 صفحه 13 ).

درباره تأثیر خاستگاه اجتماعی والدین بر موفقیت تحصیلی در کشورهای مختلف روندهای متفاوتی مشاهده شده است. برای بررسی تأثیر خاستگاه خانواده بر فرزندان باید هم منابع مالی و هم به منابع فرهنگی توجه داشت. درکشور ما جنگ تحمیلی موجب خسارات بی شمار اقتصادی، اجتماعی و نظامی به کشور عزیزمان جمهوری اسلامی گردید و از همه مهمتر صدمات و لطماتی بود که به نیروی انسانی وارد شد. بیش از 700 هزاز مجروح و جانباز و 350 هزار شهید و در حدود 70 هزار آزاده از پیامدهای این جنگ بود . در این شرایط تأسیس نهادی برای ارائه خدمات حمایتی به خانواده ایثارگران ضرورت پیدا کرد به همین دلیل حضرت امام فرمان تأسیس بنیاد شهید را صادر کردند . از جمله برنامه های حمایتی بنیاد شهید و امور ایثارگران ارائه خدمات فرهنگی و آموزشی به جامعه ایثارگران است از اهداف آموزشی این نهاد تقویت بنیه علمی و روحیه خود اتکایی و اعتماد به نفس دانشجویان ایثارگر است .اگر از دیدگاه جامعه شناسی آموزش وپرورش به موضوع نگاه کنیم دانش آموزان و دانشجویان ایثارگر به خاطر از دست دادن سرپرست خانواده بیشتر در معرض شکست تحصیلی قرار دارند ، لذا ارائه کمک های آموزشی و فرهنگی برای این قشر در اولویت قرار می گیرد .

بنابراین برقراری رابطه ایی کارآمد و مستمر با دانشجویان ایثارگر می تواند عاملی مهم در کاهش افت تحصیلی آنها باشد. زیرا شهادت ویا اسارت والدین  باعث اختلال در کانون امن خانواده آنها شده است. و یا اینکه پدر خانواده در اثر مجروح شدن در جبهه و روند طولانی مدت درمان نتوانسته است پیگیر مسائل ومشکلات تحصیلی فرزندان خود باشد. همچنین احتمالاً کم سوادی والدین، مشکلات اقتصادی، ازدواج مجدد و ناموفق و برخی ناهماهنگیهای درون خانواده از عوامل دیگری هستند که مزید بر علت شده اند. هریک ازاین عوامل می تواند زمینه ساز افت تحصیلی دانشجویان ایثارگر باشد.

همچنین توزیع سرمایه فرهنگی نیز در جامعه یکسان و برابر بین گروه های اجتماعی مختلف صورت نگرفته است(بوردیو ، 1973 به نقل از شارع پور1388صفحه84 ).

میزان سرمایه فرهنگی که دانش آموز از خانواده خود به دست می آورد به پایگاه اقتصادی‌_اجتماعی خانواده او بستگی دارد، سرمایه فرهنگی به همراه سرمایه اقتصادی و اجتماعی به اعضاء طبقه بالای جامعه امکان می‌دهد تا موقعیت خود را در جامعه باز تولید کنند( بوردیو، 1997 ).

بخشی از تأثیر خانواده بر موفقیت تحصیلی ناشی از برخورداری برخی از دانشجویان از منابع فرهنگی بیشتر است، منظور از منابع فرهنگی آشنایی دانشجو با قواعد حاکم بر فرهنگ و تجلیات هنری یا فرهنگ متعالی است و فرهنگ متعالی یعنی تمایز اجتماعی از طریق انجام دادن فعالیت‌هایی که با درجه بالایی از تفکر همراه است. این دسته از افراد می‌توانند از آمادگی فرهنگی خود در خدمت اهداف آموزشی استفاده کنند. پژوهشگران اجتماعی می دانند که ارتباط داشتن با سایر افراد هم از نظر سودمندی و هم از نظر احساسات اجتماعی حائز اهمیت است. هر چه رابطه ما با شخصی نزدیک تر و قوی تر باشد، بیشتر از حمایت های آنها بهره مند می شویم و احتمال کمک های مهم در بحران های زندگی از سوی آنها   بیشتر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:52:00 ب.ظ ]




………… 132

5-1- نتیجه‌گیری……………………………………………………………………………………. 133

5-1-1- سوال اول: رابطه بین رفتار دینی والدین با روابط عاطفی موجود در خانواده ….. 133

5-1-2- سوال دوم: رابطه بین رفتار دینی والدین با خودشکوفایی دانش‌آموزان…………. 133

5-1-3- سوال سوم: رابطه بین روابط عاطفی موجود در خانواده با خودشکوفایی
 دانش‌آموزان…………………………………………………………………………………………. 133

5-1-4- سوال چهارم: رابطه بین عوامل شخصی و آموزشی با روابط عاطفی موجود درخانواده دانش‌آموزان.      134

5-1-5- سوال پنجم: رابطه بین عوامل شخصی و آموزشی با خودشکوفایی دانش‌آموزان…….. ..134

5-1-6- سوال ششم: رابطه بین رفتار دینی والدین و روابط عاطفی موجود درخانواده دانش‌آموزان با دخالت جنس، نوع مدرسه و پایه تحصیلی دانش‌آموزان………………………………………………………………………………. 134

5-1-7- سوال هفتم: رابطه بین رفتار دینی والدین و خودشکوفایی دانش‌آموزان با دخالت جنس، نوع مدرسه و پایه تحصیلی دانش‌آموزان………………………………………………………………………………………….. 135

5-1-8- سوال هشتم: رابطه بین روابط عاطفی موجود در خانواده و خودشکوفایی دانش‌آموزان با دخالت جنس، نوع مدرسه و پایه تحصیلی دانش‌آموزان………………………………………………………………………………. 135

5-1-9- سوال نهم: رابطه بین رفتار دینی والدین و روابط عاطفی موجود درخانواده با خودشکوفایی دانش‌آموزان با دخالت جنس، نوع مدرسه و پایه تحصیلی دانش‌آموزان……………………………………………………………… 136

5-2- بحث و بررسی……………………………………………………………………………….. 137

5-3- پیشنهادها………………………………………………………………………………………. 141

5-4- محدودیتهای تحقیق…………………………………………………………………………. 142

منابع……………………………………………………………………………………………………. 143

مقد مه :

خانواده یکی ازبنیادهای اصیل وبسیاردرخورستایش واحترام دردین مبین اسلام وبه تبع آن درجامعه ماست . خانواده اولین‌ وابتدایی ترین نهادی است که درجامعه ما شکل می گیرد ورشد می کند و جایگاه بسیارمقدسی است که هرکدام ازاجزا آن ازپدرومادروفرزندان جایگاهی خاص وحقوقی فردی وجمعی دارند که افراد آن طبیعتاً در ارتباط با هم به آن احترام گذاشته ورعایت می کنند. خانواده درپی ریزی  سعادت فرزندان سهم بزرگ ومسئولیتی عظیم دارد وبه ویژه آنکه بخش اعظم پرورش جسم و روان پایه گذاری حیات اجتماعی و فرهنگی طفل مربوط به این دوره ( سالهای ابتدایی تولد)  است.  دامان خانواده را محیطی  مقدس دانسته اند که درآن خوشبختی پدید می آید. وپدران ومادران پاک  دل وبا ایمان درطول تاریخ توانسته اند نسلهای ارزنده وشایسته ای بپرورانند وبه جامعه تحویل دهند. خانواده ازدیدی یک موسسه حقوقی است که افراد آن درسایه پیوند خونی وزناشویی با هم ارتباط می یابند. زندگیشان براساس تفاهم وهمزیستی وصلح وتعاون است. عامل والدین می توانند مهمترین عامل وعلت پایه گذاری وضع اصلی طفل باشد واو را به پاکی وناپاکی سوق می دهد
(قائمی ،1370: 253)

تأثیرخانه وخانواده درفرد نامحدود است ومی توان گفت که پایه های تربیتی فرد درخانه نهاده شده است چون محیط خانه به اقتضایی که ایجاد استقرارروانی در کودک می نماید و با وسایلی که  نیازمندیهای  روانی  او را تأمین می کند وفرصتی که برای ارضاء تمایلات وغرایزکودک فراهم می‌سازد، همگی آنها درطرز رشد او موثراست. چنانکه خانه صحت اخلاقی کودک را بنیان گذاری میکند زیرا او  ارزشهای اخلاقی ، علاقه به راستی ودرستی وتنفرازدروغ ونادرستی ومیل به تعاون وهمکاری و علاقه به همنوع و بالاخره دوست داشتن فضایل ومبارزه با رذایل وامثال آنها را ازمحیط خانه فرا می گیرد. ( حجتی ، 1358: 38)

همانطور که بیان شد درخانواده روابط وتعاملات زیادی وجود دارد اما روابط عاطفی ونقشی که روی                     والدین وخصوصاً فرزندان می گذارد حائز اهمیت است عواطف واحساسات چه مثبت وچه منفی از زمان قبل ازتولد، کودک را متأثرمی کند این انسان آگاه کوچگ نیازش را به محبت وعاطفه را درابتدا به صورت یک لبخند یا گریه وکم کم با حروف وکلمات بیان می کند وهمانطورکه مراحل بعدی رشد را طی  می‌کند  محبتی که در کودکی  توسط  خانواده  گرفته و  تأثیراتی که از  عواطف  موجود در  پیرامونش  بوده  و اخذ کرده به صورت رفتارکلامی وغیرکلامی بروز می دهد. انواع هیجانهای مثبت مثل احساس رضایت شاد  بودن، موفقیتهای درسی واخلاقی ، خلاقیت، مهارت حل مسأله و… و یا هیجانهای منفی مانند عدم کنترل خشم، حسادت ، تنفرو… همه ناشی ازرفتارواحساساتی بوده که والدین به صورتهای گوناگون به کودک خود واین امانت الهی آموزش داده اند.

1-1-  عنوان تحقیق :

بررسی رابطه رفتاردینی والدین با روابط عاطفی موجود درخانواده وخود شکوفایی دانش آموزان دبیرستانهای دخترانه وپسرانه ناحیه 2 شهرستان کرمان .

1-2- بیان مسأله :

تربیت خانوادگی عاملی برای تعدیل انسان، وسیله ای برای ارضای عواطف وموجبی برای جلوگیری از پدید آمدن نابسامانیهاست. کودکان الگوازوالدین خود می‌گیرند.وبه رشد ونمو خویش ادامه می دهند. همچنین خانواده منتقل کننده فرهنگ خاص به کودکان است.فرهنگی که در آن صفا و صمیمیت، صداقت ومحبت است واین امردراماکن دیگربدست نمی آید.کودکان پرورشگاهی ممکن است در سایه اعمال نظرها درمواردی به درجاتی وسیع رسیده  باشند. ولی هیچکدام از آنها نتوانسته اند به مانند اکثریت آنهایی که در خانواده تربیت یافته اند ادامه زندگی دهند. معنویت واخلاق درخانه کار سازندگی را درکودکان   نافذ می سازد. ( قائمی ، 1370: 254)

ازمسائل مهمی که در تربیت اولیه دارای  نقش و اهمیتی  فوق العاده است مسأله  الگوهای خانوادگی است .

کودک از همان روز های اولیه تولد همه حرکات، رفتاروعملکردهای ما را می بیند وبه تدریج آنها را                             فرا گرفته وتحت تأثیرش قرارمی گیرد. چه بسیارند عاداتی که درسایه تجربه وعمل ازروزگاران اولیه حیات برای   آن کودک حاصل شده  و تا پایان  عمر  برای انسان می ماند.

پایان نامه

والدین نخستین الگوی کودکانند،  شجاعت یا ترس ، درستکاری یا خیانت ، صداقت یا دروغ ، خود نگهداری یا خود باختگی را به فرزندان منتقل می‌کنند. والدین می‌توانند سرمشقهای خوب ویا ناشایسته ای برای فرزندان باشند. وبراین اساس افرادی خوشبخت ویابدبخت ، با واکنشهای عادی ویا غیرعادی پدید آورند. (همان :149)

از مسائل مهمی که در تربیت مطرح است مسأله سازندگی عاطفی است امرعاطفه در افراد کمتر از دیگر امور و ابعاد نیست، نیازبه جامعه واجتماعی بودن ایجاب می‌کند که در آن قانون حکومت کند وازاین دید  چرخ حیات بگردد واجتماع به پیش رود. اما عاطفه همانند روغنی است که درلای چرخها ودربین پیچ و مهره‌ها ریخته می‌شود وموجبات عدم فرسایش و خرابی و عدم‌سروصدا وفریادهای جانخراش را                             فراهم می سازد. اینکه درتربیت توجه به تغذیه طفل از شیر مادر می‌شده یک بعدش این است که طفل                         به هنگام  تغذیه، از رشد عاطفی برخوردار شود آنها که تمایلاتی مربوط به محبت‌شان ارضاء نمی شود افرادی خواهند شد خیانتکارولجوج ،سخت دل وخشن که حتی ممکن است  در مواردی شرافت و حیثیت انسانی خود را نیز  نادیده گیرند به هنگامی که والدین  به خصوص  مادران  فرزندان  خود را  می بوسند و می بویند به حقیقت موجی ازنشاط وشادی از اعماق روحشان برخاسته و کودک  را  سیراب می سازد و مراتب نشاط ورضایتمندی آنا ن را فراهم می آورد.( همان : 250)

همانطورکه بیان شد پدرومادرالگویی تمام برای فرزندان خود درمحیط خانواده می باشند وتربیت                        والدین واثرپذیری کودک ازرفتاروگفتاروالدین نه ازهنگام تولد که قبل ازآن شروع وشخصیت کودک  شکل می گیرد. با نگاهی حتی سطحی به خانواده معتقد ومقید به دین ومذهب که به دنبال آن روابط متقابل از جمله روابط عاطفی درخورستایشی دارند ملاحظه می گردد که فرزندان اینگونه خانواده ها چنان تربیت عمیق و خوبی دارند که کمترتحت تأثیرعوامل بیرون ازخانه قرارمی گیرند و موفقیت بیشتری نسبت به افراد دیگردارند. برخوردی که والدین با هم دارند اگرهمراه با مهروعطوفت و صمیمیت باشد باعث آرامش و  شادی کودک می گردد وکودکی که دراین محیط زیبا وآرام رشد کند انسانی سالم وخود شکوفا است.

دردامن والدین تربیت شده انسانهایی رشد می‌کنند که دردنیایی از خود آگاهی زندگی می کنند                         مرتباً خود زبیایشان را باورمی کنند و در نتیجه درخود شخصیت می سازند وهرلحظه خوداحساس شایستگی می کنند. ( آزمندیان ،1384: 135)

مسائل ومشکلات درزندگی ما انسانها  واقعیت هایی هستند که ما را از مواجهه با  آنها گریزی نیست … باید با مسائل زندگی مواجه شد وآنها را مقتدرانه حل کرد وازلحظه های زندگی خود لذت برد به  گونه‌ای که مسائل نتوانند آسیبی به روح وروان انسان بگذارند وفرد علیرغم تمامی این واقعیتهای زندگی بتواند در  دنیایی ازشوروهیجان ونشاط وآرامش وروحیه بسیارعالی، زیبا زندگی کند وازلحظه لحظه های  زندگی خود لذت برد. ( همان  : 203)

واین میسرنمی شود مگراینکه انسان درمحیط خانه الگوهایی داشته باشد با رفتاروگفتارهایی شایسته و                     روابط عاطفی نیکوکودکان به مرورزمان خیلی ازمفاهیم ورفتارها را ازپدرومادرمی آموزند تأثیر رفتار                    بیش از گفتار است و در بیشتر مواقع فرزندان همان می شوند که پدر و مادرشان هستند نه آنکه پدر و مادرشان  می‌خواهند بشوند واین نکته تکرارمکررات است که والدین قبل از تربیت فرزند باید اقدام به تربیت خود کنند آیا صحیح است که کودک به حدی از رشد و تکامل رسید از او انتظار تمام موفقیتهایی که همه کـودکـان اطـراف (دوستـان-  اقـوام و…) دارند داشـت و  یا   به همه آروزها و  آمال و  موفـقـیتـهایـی که از خود انتظار داشته و نرسیده (به دلایل مختلف ازجمله نداشتن استعداد و توانایی ویا کاهلی وسهل انگاری و…) ازفرزندمان خواسته شده که به آنها برسد و پدر و مادر را سربلند بکند در بین دوستان وفامیل و…؟ وآیا این  ممکن است و عاقلانه که فرزندانمان نقاط ضعف و محرومیتهای والدین را بپوشانند ؟ نیرومندترین عاملی که  می‌تواند  هرگو نه  اضطراب  و نا بسامانی  درون انسان را  به  آرامش و  اطمینان  مبدل سازد، مناجات  با خداوند و ذکر پروردگار است «الَّذین آمَنوا وَتطمِئنُ قَلوبُهُم بِذکِرالله اَلاّ بِذکِرالله تطمَئِنُ القُلوبِ» (رعد:28). 

والدین در تربیت فرزندان و همه آن مولفه هایی که انتظار دارند از فرزندانشان سربزند ابتدا باید خود واجد آنها باشند. در عصر حاضر و زندگی امروز مهم‌ترین تشویش و اضطرابی که برخی از والدین درگیر آن هستند رفتار دینی است، که پدر و مادر علاقمندند وتعهد دارند فرزندانشان مقید به آن باشند واین بروز رفتار دینی به سختی ازکودکانی سر می‌زند که والدینشان نسبت به مسائل دینی تقیدی ندارند تحقیقات علمی نشان میدهد که نوجوانان با پشت سرنهادن دوران کودکی در همه آنچه که ازقبل وباخوش بینی کامل از خانواده آموخته اند دستخوش شک وتردید می شود آنها با دست یافتن به رشد فکری، قدرت تفکر  در مسائل، موضوعات اساسی زندگی خود را پیدا می کنند وبرای رسیدن به این نظام فکری وعقیدتی که بتواند پاسخگوی نیازهای فکری وعاطفی آنها باشد، و از سوی دیگر در دوران بلوغ همزمان با بیدار شدن سایرغریزه ها ونیازهای روانی، وجدان دینی واخلاقی نیزدردرون نوجوان بیداروفعال می شود. او را به تفکردرباره معنویات وحقایق دینی وا می دارد… دراین سنین نوجوان با کنجکاوی وخواست درونی به دنبال دست یافتن به هویت عقیدتی است به نحوی که بتواند درپرتوآن به « فلسفه زندگی » روشنی  دست یابد و خانواده  نباید   فرزندان خود را در حل و  فصل مسائل  فکری و یافتن پاسخ  به پرسشهای اساسی تنها بگذارند بلکه باید به روش منطقی او را درحل مسائل خود یاری رساند… درهرحال، شرایط خاصی که نوجوان درآن قراردارد اقتضاء می کند که به تربیت اعتقادی دینی او اهمیتی بیشترداده شود تا او بتواند از بلاتکلیفی ، ابهام وسردرگمی دوران نوجوانی نجات یافته فلسفه روشنی برای زندگی خود پیدا کند .دین به عنوان نظامی همه جانبه فلسفه‌ای روشن برای زندگی ارائه می کند که درآن می توان پاسخ همه سئوالهای اساسی را یافت و به جهت‌گیری مشخص در ارتباط با نیازهای فکری و عاطفی که دردوره  نوجوانی ازعمق وگستردگی بی نظیری برخوردارند رسید.

علاوه براین دست یافتن به ایمان دینی، نوجوان  را دررسیدن به آرامش روانی که ازنیازها وضرورتهای مهم  این دوران است کمک می کند واضطرابهای او را فرومی نشاند این آرامش به چند دلیل به وجود می آید: اول آنکه جوان ازحالت بلاتکلیفی وسردرگمی خارج شده خط سیرفکری وعلمی روشنی می‌یابد. دوم اینکه اعتقاد به خدا افق دید او را ازسطح این دنیای مادی فراترمی برد، بنابراین ناکامی در زمینه‌های مادی ودست یافتن به همه خواسته‌های خود ویا وجود کمبودهای احتمالی او را ازپا درنمی آورد وگرفتاریأس وناآرامی نمی کند. سوم اینکه نیازانسان به توجه به خدا وداشتن ارتباط قلبی با اونیازی فطری است که اگر برآورده  نشود، انسان را با ناآرامی پنهان وآشکارروبه رومی سازد. (سادات ، 1372: 126-123).

یکی از بهترین هدایای که والدین می توانند تقدیم  فرزندان خود بکنند کمک به فرزند درجهت خودشکوفایی است خود شکوفایی مولفه های زیادی دارد به طورمختصر خود شکوفایی یعنی رسیدن به لذت وشادی در زندگی، رسیدن به آرامش و امنیت داشتن احساس رضایت از عملکرد خود و شکوفا کردن توانایی های خود .انسان کاملترین موجود در جهان هستی است آمده که خلیفة الله باشد و به عبارتی هدف از خلقت متجلی شدن به اسماء الهی است واین محقق نمی شود مگراینکه ظرفیتهای خود را به بالاترین حد وجود برساند ویکی ازچیزهایی که انسان  را درمسیرکمال وخود شکوفایی می رساند وراه را مقداری بر او آسان می سازد روابط بین فردی می باشند دیگران به انسان کمک می کنند تجارب و طرز فکرهای جدیدی بیابد ، افق دید در مورد خود وارزشها ، روابط و… گسترش یابد  و در نتیجه به رشد وکمال  بیشتری خواهد  یافت،  خودشکوفایی هدفی عالی است  .که اگرانسان در مسیرآن قرار بگیرد هدفهای متوسط پایین را هم ناخواسته به دست می‌آورد «چون صد آمد نود هم پیش ماست» تمام روابط و رفتارهای والدین باید به خود شکوفایی فرزند منجرشود که در این امانت الهی خیانت نشود بنابراین توجه به موارد مذکور،این تحقیق درپی پاسخگویی به این سئوال اساسی است که آیا بین رفتار دینی والدین با روابط عاطفـی موجود درخانواده و خود شکوفایی دانش آموزرابطه وجود ندارد یا خیر.

1-3- هدفهای تحقیق :

هدف کلی:

– تعیین رابطه بین رفتار دینی والدین با روابط عاطفی موجود در خانواده و خودشکوفایی دانش‌آموزان

اهداف جزئی:

– تعیین وضعیت خودشکوفایی دانش‌آموزان

– تعیین وضعیت روابط عاطفی موجود در خانواده دانش‌آموزان

– تعیین وضعیت رفتار دینی والدین دانش‌آموزان

– تعیین رابطه بین رفتار دینی والدین با روابط عاطفی موجود در خانواده دانش‌آموزان

– تعیین رابطه بین رفتار دینی والدین با خودشکوفایی دانش‌آموزان

– تعیین رابطه بین روابط عاطفی موجود در خانواده با خودشکوفایی دانش‌آموزان

– تعیین رابطه بین عوامل شخصی و آموزشی (جنس، نوع مدرسه و پایه تحصیلی) با روابط عاطفی موجود در خانواده دانش‌آموزان

– تعیین رابطه بین عوامل شخصی و آموزشی (جنس، نوع مدرسه و پایه تحصیلی) با خودشکوفایی دانش‌آموزان

1-4- اهمیت وضرورت انجام تحقیق :

متأسفانه امروزه با بعضی دانش آموزان وکودکان روبه روهستیم که نه تنها خود را باورندارند بلکه علاقه چندانی به خود وزندگی هم ندارد وبه همین لحاظ زندگیشان بدون هدف است و روزها را به گونه ای باطل سپری می‌کنند ومنطقشان درزندگی «هرچه پیش آید خوش آید» می باشد و این جای بسی  نگرانی و ناراحتی دارد به راستی چرا نوجوانان ما در خانه و  مدرسه با توجه به اینکه به نسبت  گذشته امکانات زیادی در  زندگی دارند وبسیارهم مورد توجه والدین ومدرسه هستند اما دچاراین بی علاقگی ها می باشند. واقعیت  شاید این باشد که بعضی از ما (والدین ومربیان ) الگوهای تربیتی خوبی برای فرزندانمان نبوده ایم. درمدرسه با دانش آموزانی برخورد می کنیم که با توجه به اینکه محاسن زیادی دارند اما بخاطریک امتحان ساده وکلاسی ویا یک برخورد کوچک با همکلاسی و… دچار چنان اضطراب و نا آرامی می شوندکه طبیعتاً جسمشان را هم تحت تأثیرقرارداده وحتی دربعضی موارد قادر به کنترل گفتارورفتارخود هم نیستند چرا این قبیل امتحانات کوچک و بزرگ ما و فرزندانمان را تا این حد تحت الشعاع قرار میدهد آیا تمام روزها و ساعات زندگیمان آکنده از این امتحانات نیست و آیا با همه این ناآرامیها و تشویش خاطرهایی که به ما دست می‌دهد آیا جانی برای تلاش ما و فرزندانمان باقی می ماند و آیا حیف نیست که این انرژیهای ارزشمند اینگونه هدر روند این تشویش خاطر و نا آرامی از کی  وبرای چه به وجود آمده است آیا رفتاروگفتار والدین نبود که ما و  فرزندمان را اینگونه ساخته است .

رابطه قوی و مثبت با والدین به فرزند کمک می کند تا ارزشهای مناسب را درونی کند. یکی از این ارزشها، چگونگی وارد  شدن به روابط محبت‌آمیزاست انسان موجودی اجتماعی است وبه دیگران  نیازدارد رابطه با والدین به فرزند کمک می کند تا به عنوان یک انسان، احساس ارزشمند بودن را در خود  به وجود آورد. به فرزند ارزشهایی می دهد که با آنها می‌تواند زندگیش را هدایت کند به او کمک می کند تا یاد بگیرد که چگونه با دیگران باشد و به افرادی غیر از خانواده دلبستگی مثبت پیدا کند این عامل قطعاً در ایجاد روابط عاشقانه، عمیق و خانوادگی تعیین کننده است(جی.الیاس، موریس، ای توبیاس، استیون واس فریدلندر،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




امروز به حدی است که مواجهه با انواع استرس و تنیدگی را اجتناب ناپذیر می سازد و مادامی که انسانها ناگزیر به رویارویی با تنیدگی های مختلف هستند، آسیب پذیر بوده و سازگاری آنها با محیط در معرض خطر است. بنابراین کسب مهارت هایی جهت مقابله موثر با استرس ها برای حفظ سلامت جسمی و روانی و بهزیستی انسان از اهمیت خاصی برخوردار است.

رویدادهای پیش بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل بیشتر از رویدادهایی که فرد کنترل بیشتری بر آن دارد، سبب استرس می شوند. واکنش انسان ها به استرس متفاوت است به طوری که میزان تحمل فشار در عده ای بسیار بالا و در بعضی پایین است. این تحمل از عوامل متعددی تاثیر پذیر است از جمله عوامل ژنتیکی، تجربیات گذشته فرد، ویژگی های شخصیتی، شرطی شدن های قبلی فرد و تجربیات فرد در محیط خانواده. افراد پرورش یافته در محیط های خانوادگی که تنش در آنها سال ها ادامه یافته معمولا در برابر فشارها واکنش های قوی تری نشان می دهند (رایس، ترجمه فروغان،1387).

یکی ازآثارمواجهه مداوم با استرس، اضطراب است؛ چراکه اضطراب پاسخی ضروری به استرس است و فرد را به هنگام مواجهه با خطر برای کنش و واکنش آماده می سازد. در حقیقت اضطراب بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان ها است و میزان طبیعی آن حتی لازم به نظرمی رسد، زیرا می تواند پاسخی بهنجار و انطباقی تلقی شود که موجب حفظ حیات می گردد. اضطراب موجب می شود برای پیشگیری از خطرات و تهدیدها و یا برای کاهش عواقب آنها دست به کاری بزنیم (فلدمن ،2002، به نقل از کاپلان و سادوک، ترجمه رضاعی، 1387).

در عین حال تداوم اضطراب می تواند اختلالات اضطرابی را موجب گردد. اختلالات اضطرابی پدیده ای رایج، شناخته شده و فراگیر در کل جمعیت و یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی هستند که اغلب مزمن شده و نسبت به درمان مقاومت می کنند (کاپلان و سادوک، ترجمه رضاعی، 1387). لذا اختلالات اضطرابی از حیث آثار و تبعاتی که به دنبال دارند، می توانند از زمینه های مطالعاتی حوزه بهداشت روان باشند.

 همه ما در مواقعی احساس اضطراب كرده ایم، شاید نگران بودیم كه اتفاق ناخوشایندی بیافتد اما علایم افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر چنان است كه زندگی عادی شان را مختل می كند. این مشكلات ممكن است شامل بی قراری، كسالت و خستگی ، مشكل تمركز، تحریک پذیری، تنش عضلانی و یا بی خوابی باشد. به علاوه، این افراد نگران مسائل مختلفی هستند، مثل سلامتی، مشكلات مالی، طرد شدن و عملكرد ضعیف در هركاری و برایشان سخت است كه نگرانی شان را كنترل كنند. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال احساس    می کنند که نگرانی شان ”خارج از كنترل“ است (لیهی و هولاند،2000، ترجمه شهرزاد طالبی).

1-2. موضوع

تاثیر راهبردهای مقابله با موقعیت های استرس زا (CSSS) بر اختلال اضطراب فراگیر (GAD) در دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان.

1-3. بیان مساله

پیچیدگی زندگی در قرن اخیر و رشد و پیشرفت در عرصه های مختلف زندگی باعث شده انسان به طور مداوم در معرض استرس های متعدد و اختلالات ناشی از آن قرار گیرد. بر اساس تئوری های روانشناختی، راهبردهای مقابله با استرس نقش اساسی در سلامت روان افراد داشته و مفهوم استرس به تنهایی در توضیح و پیش بینی وضعیت افراد، بدون در نظرگرفتن مهارت های مقابله ای آنها ارزش محدودی دارد و به بیان دیگر، هر چه منابع افراد برای مقابله بهتر باشد؛ کمتر احتمال دارد گرفتار موقعیت

پایان نامه و مقاله

هایی شوند که در آنها آسیب پذیرند (جفن و همکاران،2006؛ ولرات و ترگسن ،2000؛ بهروزیان و نعمت پور،1386).

در هر موقعیت فشار زا، راه های مختلفی برای کنار آمدن وجود دارد. روش های مورد استفاده افراد برای مواجهه با این موقعیت ها هم می تواند از ثبات برخوردار باشد وهم می تواند تغییر پذیر باشد. اگرچه استفاده از بعضی روش های کنار آمدن ظاهرا تحت تاثیر عوامل شخصیتی قرار دارند، استفاده از بسیاری از روش های کنار آمدن تحت تاثیر زمینه و بافت آن موقعیت قرار دارد. هر چه فشار روانی و تلاش برای کنارآمدن با آن بیشتر باشد، احتمال بروز نشانگان جسمی و روانشناختی بیشتر است و هر چه احساس تسلط فرد بر موقعیت بیشتر باشد، بهداشت جسمی و روانی وی بالاتر است. گرچه ارزش هر یک از اشکال کنار آمدن، بستگی به بافتی دارد که در آن مورد استفاده قرار می گیرند، معمولا روش حل مساله شکل مناسب تری برای کنار آمدن است تا روش فرار-اجتناب ( پروین و جان، ترجمه جوادی و کدیور، 1382).

انتخاب راه های مقابله مناسب در برابر فشارهای روانی، از تاثیر تنیدگی بر سلامت روان کاسته و به سازگاری روانی منجر می شود (پااول هان،1994،به نقل از قریشی راد،1389). به طور کلی طبیعت چند بعدی و نقش دائما در حال تغییر مقابله، برداشت های متفاوت از آن را ایجاب می کند به نحوی که گاه به عنوان منبع شخصیتی و گاه به عنوان پاسخ در نظر گرفته می شود. به نظر برخی تنیدگی در تعامل فرد و محیط قراردارد و نه در رویداد یا در درون فرد و راه های مقابله ای در مواردی به کار برده می شود که پاسخ های عادی ناکافی باشند (وایت، 1992؛ جکسن و بسما،1990؛ لازاروس، 1988؛ فلکمن و لازاروس، 1988؛ به نقل از       قریشی راد،1389).

پژوهش ها نشان داده است که تفسیر و برآورد هر فرد از رویدادهای زندگی اش اهمیتی بیش از خود آن رویدادها دارد (کاپلان و سادوک، 2000، به نقل از شاهمیری و قریشی زاده، 1385). کار شناختی به منظور تغییر پاسخ درونی فرد یکی از راهبردهای مقابله ای با رویدادهای تنیدگی زا است چراکه رویدادها به تنهایی میزان استرس را تعیین نمی کنند بلکه آنچه افراد در تکاپوی انجام آن هستند، آنچه به خود می گویند،گرایش ذهنی،  انتظارات و نحوه ارزیابی آنها از موقعیت در میزان فشاری که تجربه می کنند تاثیرگذارند ( رایس، ترجمه فروغان،1387).

همانطور که قبلا اشاره شد یکی از آثار مواجهه مداوم با فشارها و تنیدگی ها، اضطراب و اختلالات اضطرابی هستند. اضطراب به عنوان بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد وجود دارد و در حد اعتدال آمیز، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود. حتی می توان گفت اضطراب به منزله بخشی از زندگی، یکی از مولفه های ساختار شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد. به این دلیل است که بعضی از اضطراب های دوران کودکی و نوجوانی را می توان بهنجار دانست و تاثیر مثبت آن را در فرایند تحول پذیرفت، چراکه فرصت را برای افراد فراهم می آورد تا مکانیزم های سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب انگیز گسترش دهند (دادستان، 1384).

 گر چه در برخی موارد اضطراب پاسخی منطقی و حیاتی است اما حالت نابهنجار آن می تواند بر گستره وسیعی از عملکردهای آدمی اثر بگذارد. اضطراب اگر جنبه مزمن و مداوم بیابد، نه تنها نمی توان آن را پاسخی سازش یافته تلقی کرد بلکه باید آن را به منزله منبع شکست، سازش نایافتگی و استیصال گسترده ای دانست که فرد را از بخش عمده ای از امکاناتش محروم می کند (دادستان،1384). اختلالات اضطرابی یکی از تبعات استرس ها و از شایع ترین اختلالاتی هستند که انسان ها در زندگی تجربه می کنند. این اختلالات علاوه بر اینکه به تنهایی یک اختلال محسوب می شوند؛ همچنین می توانند زمینه ساز و هسته مرکزی بروز سایر بیماری های روانی و جسمی نیز باشند. یکی از انواع اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب فراگیر (GAD) است. این اختلال بیماری مزمنی است که از شیوع بالایی برخوردار است. تخمین های معقولی که در مورد شیوع یکساله آن زده می شود، در طیف سه تا هشت درصد قرار دارد و شیوع آن در طول عمر، هشت درصد گزارش شده که نسبت زن به مرد در این اختلال حدود دو به یک است. همچنین اختلال اضطراب فراگیر احتمالا شایع ترین اختلالی است که همزمان با اختلالات روانی دیگر به ویژه اختلالات خلقی یافت می شود (کاپلان و سادوک، ترجمه رضاعی، 1387).

به نظر می رسد اشاره کوتاه به تعدادی از پژوهش ها که در زمینه متغیرهای این پژوهش انجام گرفته است، ابعاد مساله را روشن تر سازد و در فصل دوم پژوهش به تفصیل به بررسی پژوهش های مختلف در این حوزه خواهیم پرداخت. به عنوان نمونه کاپیتانیو(2008) عقیده دارد که “کنار آمدن” و یا “مقابله” منعکس کننده نوعی تعامل میان فرد و موقعیت است و لذا آسیب پذیری افراد در مقابل استرس ها بر حسب نحوه تعامل آنها متفاوت است. لازاروس و فلکمن (1984، به نقل از اسکرو اور، کریج و گارنفسکی، 2007، و گیلبار، ارهان و پلیوازکی، 2005)  معتقدند ارزیابی فرد از رویداد استرس زا از این جهت اهمیت دارد که نحوه ارزیابی هر فرد از رویدادهای استرس زا، روش های مقابله ای فرد را که شامل کوشش های رفتاری و شناختی برای مدیریت رویداد می باشد تحت تاثیر قرار خواهد داد.

لگسته، گارنفسکی، ورالست و آتنز(2011) پژوهشی با عنوان راهبردهای مقابله ای شناختی در نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی انجام داده و به این نتیجه رسیدند که نوجوانان مضطرب به طور معناداری نمرات بالاتری در استفاده از بعضی راهبردهای مقابله ای مانند نشخوار ذهنی به دست آورده و رویدادهای استرس زا را بیش از دیگران تهدید آمیز ادراک می کنند. همچنین یوپاتل و گرلاچ(2008) نیز نگرانی های افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر را نوعی روش مقابله ای می دانند که فرد را برای مقابله با تنش ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




شناختِ خانواده، درگیر شدن به امور مربوط به خانواده و بررسی ابعاد، شاخه‌ها و مسائل حولُ‌وحُوش خانواده، با وجود اینکه به‌عنوانِ اولین واحد اجتماعی شناخته می‌شود، ولی دارای پیچیدگی‌های فراوانی است. به‌طوری‌که شناختِ اهمیت، تأثیرها و کارکردهای آن، بسیار مورد توجه صاحب‌نظران مسائل اجتماعی، حقوقی، روانی و حتی اقتصادی است. بر این ‌اساس، همچنان‌که تعاریف متعددی از آن ارائه شده و به اهمیت آن در زمینه‌های مختلف فردی، اجتماعی و غیره تأکید شده، کارکردهای متفاوتی نیز برای آن لحاظ شده است، به‌طوری‌که بسیار ساده‌انگارانه خواهد بود که تنها یک یا دو کارکرد برای آن معرفی ‌شود. «آفرینش انسان، راز بقای آن را نیز با خود دارد. تمایل زن و مرد به آمیزش با هم، کشش طبیعی و غریزی است. آن همه قول و غزل که در وصف و ستایش عشق سروده‌اند و آن همه تلاش برای رسیدن به معشوق و فتنه‌ها و ستیزها که از این کانون برخاسته است، در واقع هیاهوی کاروان هستی برای این است که تولّد صورت پذیرد و نسل شاهکار آفرینش باقی بماند (کاتوزیان، 1387: 11)».

به نوعی به فلسفة تشکیلِ خانواده، نیاز است؛ چون انسان موجودی اجتماعی است و برای آنكه بتواند، نیازهای خود را در قبالِ تداوم حیات، استمرار بخشد، به زندگی گروهی و ارتباط با سایر همنوعانِ خود نیازمند است. از جملة نیازمندی‏ها، نیازهای روحی و جسمانی است كه با ازدواج و تشكیل خانواده، برآورده می‏شود.

برای ازدواج تعاریف همسو و متفاوتی شده است؛ بار حقوقی و بار مذهبی دو شاخه اصلی تعریف ازدواج در بین متخصصان است. ازدواج عبارت است از «پیوند بستنِ دینی و رسمی یک زن و مرد برای شروع زندگی مشترک(انوری و همکاران، 1381: 145)»؛ و همچنین «رابطه حقوقی است كه براى همیشه یا مدت معین به وسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده و به آن‌ ها حق می‌‏دهد كه از یكدیگر تمتّع جنسی ببرند(معین، 1377: 216)»؛ و دیگر اینکه «ازدواج عملی است كه پیوند دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایای جنسی موجب می‌‏شود، و آن مستلزمِ انعقادِ قراردادهای اجتماعی است كه مشروعیت روابط جسمانی را موجب می‌‏گردد؛ به بیان دیگر: در راه تحقق ازدواج باید شاهدِ تصویبِ جامعه نیز باشیم(ساروخانی، 1375: 23) ». «ازدواج از نظر اسلام، پیمانی مقدس است؛ پیمانی كه برقراری آن براساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات و سُنن و قوانین خاصی است. در سایة آن برای طرفین تعهدات و حقوقی پدید می‏آید كه تخلف آن موجبِ عقوبت و كیفر است(قائمی، 1375: 8)».

خانواده نیز به تناسب ازدواج تعریف شده است؛ «خانواده[1] گروهی از اشخاص هستند که با پیوندهایِ خویشیِ مستقیم، به هم متصل می‌شوند، و اعضایِ بزرگسال آن، مسئوولیتِ نگهداری کودکان را برعهده دارند(گیدنز، 1387: 252)».

در قانون مدنی، خانواده به دو معنیِ گسترده و خاص به‌کار رفته است:

1- خانواده به مفهوم گستردة خود «گروهی از اشخاص هستند که به‌دلیل ازدواج یا نسبت، با هم پیوند دارند. این گروه با نامِ ‌خانوادگیِ خاص از خانواده‌های دیگر جدا می‌شوند[2] و هر کدام از آنان با نام کوچک خود از سایر اعضای خاندان ممتاز می‌گردند. بدین ترتیب، خانواده به مجموعه‌ای از اشخاص گفته می‌شود که بر اثر نکاح یا قرابت با هم بستگی دارند. این مفهوم گسترده، یادگار دوران‌های گذشته است که پاره‌ای از آثار آن، هنوز هم در حقوق ما دیده می‌شود. چنان‌که «تقسیمِ ترکه» میان تمام اعضای خانواده (با رعایت تقدم)، داشتنِ نام خانوادگی مشترک و الزام به انفاق خویشان نسبی در خط مستقیم، از نشانه‌های بارز اثر تاریخی است.

2- خانواده به معنی خاص و محدودِ خود، شاملِ زن و شوهر و فرزندان آن‌ ها است؛ گروهی که هدایت و حمایت آنان با پدر است و همبستگیِ میان اعضای آن، حقوق و تکالیفی به‌بار می‌آورد که در میان سایر خویشان، وجود ندارد. در ماده 1105 قانون مدنی، که ریاست خانواده را به شوهر اختصاص داده است، خانواده به همین معنیِ محدود به‌کار رفته است(کاتوزیان، 1387: 14).

با توجه به تعریفِ خانواده، می‌توان به اهمیّت و نقش آن در جامعه پی برد؛ «در بین نهادهای مختلف اجتماع، کانون مقدسِ خانواده، به‌عنوان بهترین تجلی‌گاه فرهنگ حاکم بر سایر نهادها، محل ارضای نیازهای مختلف جسمانی، عقلانی و عاطفی شناخته شده است؛ به این دلیل که حفظ و سلامت روابط و روندِ اهداف آن، تأمین کنندة بهداشت روانی جامعه است. همه مذاهب به گونه‌های متفاوت، اهمیتِ خانواده و چگونگیِ تشکیل این کانون و رفتار و وظایفِ هر یک از اعضا را مشخص کرده‌اند. متخصصانِ علوم اجتماعی، مخصوصاً جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نیز با اهداف مشخص در مطالعات خود با بکارگیری فنون علمی، به بررسی پدیده‌های مختلف مرتبط با این نهاد مقدس، اعم از مراحلِ متفاوت آن، مانند انتخاب همسر، مراسم ازدواج، کنش‌ها و واکنش‌های فردی اعضا، تأثیر فرهنگ اجتماعی و سنت‌ها بر ایفای نقش، وظایف و ارتباط متقابل  فرد با سایر افراد، در نهایت خانواده و سایر نهادهای اجتماعی پرداخته‌اند(گزارش ملی جوانان، 1382: 1)».

2-1: بیان مساله و تعریف موضوع

مقالات و پایان نامه ارشد

آسیب­های اجتماعی، ناهنجاری­ها، پرونده­های مرتبط با جرائم حقوقی و کیفری، امروز بیش از سال­های گذشته در معرض این پرسش قرار گرفته­اند که به راستی و برای چه، با این همه ازدحام و افزونی پرونده­های قضایی در کشورمان روبرو هستیم. موضوعی که در حال حاضر، بسیاری از جامعه­شناسان، جرم­شناسان و روانشناسان، درصددِ پاسخ به چرایی، دلایل اجتماعی، حقوقی و روانی بسیاری از این پدیده­هایی است که هر کدام به نوعی به بدنه اجتماعی لطمه می­زند. ورود سالانه 7 الی 8 میلیون پرونده کیفری و حقوقی به دستگاه قضایی کشور است که در مقایسه با جمعیت 70 میلیون نفری ایران، از میزان رایج در سایر کشورهای جهان، بیشتر به نظر می­رسد[3].

در کنار تمامی آسیب­ها و ناهنجاری­ها قابل وقوع در سطحِ جامعه، آسیب­های مرتبط با مسایل خانواده(طلاق، مهریه، حضانت فرزندان…)، از حساسیتِ بیشتری برخوردار است، چرا که، تهدیدِ نهاد خانواده، ضربه به هستی جامعه و ارکان اجتماعی را در پی دارد. به همین دلیل، از آن­جایی که فروپاشی خانواده، اضمحلال جامعه را نیز در پی دارد، حساسیت در این حوزه، بسیار بیشتر از سایر حوزه های اجتماعی است.

کاملا طبیعی است که انتخاب نوع مهریه و میزان و مقدار آن،  ذهنِ دو خانواده­های  عروس و داماد را در ابتدای تشکیل خانواده، معطوف به خود سازد. شاید این گفته، چندان بی­ربط نباشد که خانواده­ها در تعیین مهریه دچار سردگمی هستند و نمی­دانند بر چه مبنایی بایستی مهریه تعیین کنند. چرا که به واسطه در دست نداشتن مبنا برای تعیین مهریه، را­ه­هایی انتخاب می­­شود که بعضاً نتایج خوبی در پی ندارد. بهتر است این سردرگمی را در ارتباط با فرهنگ مورد بررسی قرار دهیم. چرا که تشکیل خانواده، در همه فرهنگ­ها و خرده فرهنگ­های جهانی، متفاوت و مختلف است، اما نکته مورد اشاره، به سبک ازدواج ایرانی و اسلامی اشاره دارد که مطابق با آیین ملی و مذهبی قبل از ثبت سند ازدواج، مهریه تعیین می­گردد. یکی از سنت‏های اجتماعی رایج در اسلام، پرداخت مهریه در پیوند ازدواج است؛ به عبارت دیگر از گذشته‏های بسیار دور تا امروز، رسم بر آن است که مرد هنگام ازدواج و بویژه زمانی که خواستگاری وی با پاسخ مثبت، همراه می‏شود، مبلغی را به عنوان مهریه برای زن در نظر می‏گیرد. اگرچه سنت پرداخت مهریه، همانند سایر سنت‏های اجتماعی، طی روزگار گذشته، تحولات و دگوگونی‏های زیادی را پشت سر گذاشته و با توجه به زمان و مکان، دچار تغییرات مختلفی شده است، اما اشتراک معانی فراوانی در چند و چون آن وجود دارد. روزگاری، مهریه در جایگاه بهای زن قرار داشت و در واقع همان وجه المعامله عقد نکاح تلقی می‏شد و نیز، در دوره‏ای خاص به عنوان هدیه‏ای از سوی مرد به پدر زن داده می‏شد و در دورانی هم این هدیه، به خود زن اختصاص می‏یافت.

مهریه یکی از حقوق زنان است که طبق قانون و شرع از همان لحظه­ی عقد بین زن و مرد ایجاد می­ شود، زن می ­تواند آن را از شوهر خود بخواهد اما طبق روال رایج زن در هنگام وقوع طلاق می ­تواند مهریه خود را دریافت دارد و با درخواست مهریه این نظر به اثبات می­رسد که او قصد طلاق دارد. این روزها بحث بر سر کم و زیادی مهریه­ها در همه محافل شنیده می­ شود. در این میان عده­ای – در اکثر مواقع والدین دخترها- موافق مهریه زیاد و عده دیگر مخالف مهریه زیاد هستند. این بحث تا به آنجا پیش رفته که بحث زیاد و کم مهریه به محاکم قضایی نیز کشیده شده، اما هنوز در دفترخانه­های رسمی ازدواج مهریه­های چند صد و گاه چند هزار سکه­ای به صورت رسمی ثبت می­ شود و به گفته مسولان قضایی تعداد زیادی از زندانیان کشور را نیز زندانیان مهریه تشکیل می­ دهند که نتوانسته ­اند مهریه زنان خود را پرداخت کنند[4]. برای روشن شدن بحث به این نكته هم باید اشاره كرد كه تقریباً هیچ زنی هنگام ازدواج توقع دریافت مهریه را از همسر خود مطرح نمی‌كند و اغلب زنانی هم كه با مهریه‌های بالا حاضر به ازدواج می‌شوند، به شكل شفاهی به همسران خود این قول را می‌دهند كه تنها در زمان طلاق یا در صورت بروز مشكل حاد در زندگی مهریه خود را مطالبه خواهند كرد.

تعلق مهریه به زنان از حقوق مسلم آنان در عقد ازدواج است، اما امروزه همه انگشت اتهام را به سوی زنان گرفته­اند و از آنها می­خواهند مهریه را کم بگیرند تا ازدواج آسان میسر شود؛ زیرا مردان به دلیل مسئولیت­های مالی متعدد در زندگی مشترک، از زیر بار ازدواج شانه خالی می­ کنند. مبلغ مهریه­ها بالا است، گویی در یک رقابت خاموش، هر روز بر میزان آن افزوده می­ شود. دختران سال­های دهه 60 و 70، امروز به خانه بخت می­روند و مهریه­های 1360 یا 1370، سکه­ای به عدد سال تولد عروس، دیگر چندان تعجب کسی را برنمی­انگیزد. حتی گاه سال تولد به میلادی محاسبه می­ شود و از آن فراتر می­رود.

امروزه برای تعیین مهریه به بضاعت و توان مالی مرد توجهی نمی­ شود و اغلب زنان در تلاش هستند تا از تعیین مهریه­های سنگین به عنوان راهكاری برای حفظ حقوق خود در برابر مردان استفاده كنند. برخی از خانواده­های ایرانی بر این باورند كه مهریه نشان دهنده ارزش زن است و ویژگی­هایی مانند تحصیلات، سطح مالی خانواده دختر یا زیبایی او را به عنوان ملاكی برای تعیین مهریه در نظر می­گیرند. برخی دیگر از خانواده­ها نیز عقیده دارند كه مهریه نشانه­ای از جایگاه اجتماعی دخترانشان است. غافل از این كه این روزها برخلاف دیگر كشورهای مسلمان، مهریه­های سنگین از موانع اصلی ازدواج جوانان محسوب می­ شود. براساس پژوهش­های انجام شده در مركز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، میانگین مهریه زنان در ایران 260 تا 350 سكه است و ایران از این نظر در مقایسه با دیگر كشورهای مسلمان در سطح منطقه رتبه نخست را دارد و به رغم این كه در این كشورها رقم مهریه ثابت است و بندرت ممكن است دستخوش تغییر شود( فراهانی جم، 1390: 11).

با علم به این  موضوع، و با توجه به اشاره­های متولیان دستگاه قضایی مبنی بر رشد پرونده­های مرتبط با نهاد خانواده، از جمله طلاق، مهریه[5]، حضانت فرزندان و … که ریشه در نهاد خانواده دارد، در این تحقیق به بررسی علل و عوامل تاثیرگذار در تعیین میزان مهریه در بین زوجین 18 تا 35 سال شهر قم خواهیم بود. تحقیق حاضر می ­تواند به عنوان سندی علمی برای برنامه­ ریزان کشوری از جمله در حوزه پیشگیری­های فرهنگی و اجتماعی دستگاه قضایی و همچنین صداوسیما و سایر مراکز دولتی مربوط، مفید و موثر باشد تا در مقابل رشد فزآینده مطالبات مهریه که توام با تشکیل پرونده­های متعدد قضایی می­ شود، قدمی برداشته شود. لذا در نهایت به این موضوع می­رسیم که چه عوامل فردی، اجتماعی و حقوقی در تعیین مهریه موثر است، و در نهایت با چه راهکارهایی می­توان به سطح معقولانه­ای از مقدار مهریه رسید که از سویی، حقوق زن در جامعه محترم شمرده شده و از طرفی دیگر، مهریه به عنوان ابزاری برای تهدید قضایی و ایجاد پرونده­های قضایی به شمار نیاید؛ چرا که این امر، نه تنها ارزش مهریه را خدشه­دار می­سازد، بلکه از اهداف عالیه آن که به نوعی، ابراز محبت مرد به زن در هنگام ازدواج است، کاسته می­ شود و مهریه­ای که قابلیتِ احترام و عشق را به همراه دارد، به ابزاری برای کینه­توزی و شروع اختلافات خانوادگی تبدیل می­گردد. سطح معقولانه­ای از مهریه، هم تعریفی حقوقی دارد و هم تعریف اجتماعی، که در آن با احترام به خواسته­ های طرفین ازدواج، امکان شروع یک زندگی سالم و مفرح را مهیا می­سازد.

3-1: اهداف تحقیق

«مقاصد، یکی از بخش­های مندرج در پیشنهاد پژوهش است، که مصرف عمومی­تری دارد؛ بیان مقاصد، طریقه مفیدی است برای بیان آنچه پژوهش درباره آن است. اما در یک طرح پژوهش باید به فهرست کردن اهداف پژوهش توجه کرد. این اهداف در مقایسه با مقاصد پژوهش، به صورت فنی­تری تعریف می­شوند و مشخص می­ کنند که مقصود از پژوهش دستیابی به چه چیزی است: ممکن است پژوهش در پی دستیابی به «اکتشاف»،  «توصیف»، «تبیین»، «پیش­بینی»، «تغییر»، «ارزشیابی» یا «برآورد تاثیر اجتماعی»، جنبه­ای (یا جنبه­ هایی) از پدیده مورد تحقیق باشد. این اهداف به تعریف دامنه پژوهش کمک می­ کنند و همراه با پرسش­های پژوهش، جهت روشنی به پژوهش می­دهند» (بلیکی، 1384: 41).

1-3-1: هدف اصلی

هدف اصلی از انجام این تحقیق که عوامل موثر بر میزان مهریه در میان زوجین جوان(18 تا 35 سال) شهر قم را، مورد سنجش قرار می­دهد، شناخت عواملی است که بر تعیین مقدار مهریه در هنگام ثبت اسناد ازدواج به وقوع می­پیوندد. شناخت عوامل فردی و اجتماعی دخیل در مقدار و تعداد مهریه به عنوان هدف اصلی است که در تمام این تحقیق به دنبال بررسی آن خواهیم بود، چرا که با شناخت میزان کمی و کیفی مربوط به مهریه، می­توان ازدیاد و یا کسری آن را مورد شناخت و بررسی قرار داد و به همان سبب در زمینه کاهش ورودی­ های پرونده­ها قضایی مرتبط با مطالبه مهریه در دستگاه قضایی همت گماشت.

– این میزان در کشور ژاپن که جمعیتی معادل 127 میلیون نفر را در خود جای داده است، به مراتب کمتر است. آژانس پلیس ملی ژاپن در تازه­ترین گزارش خود، اعلام كرد كه میزان جرائم عمومی در این كشور برای پنجمین سال پیاپی با كاهش رو به رو شد. به گزارش خبرگزاری كیودو به نقل از آمار رسمی پلیس ژاپن، میزان جرائمی كه در سال ‪ ۲۰۰۷میلادی در این كشور به وقوع پیوسته با ‪ ۶/۹ درصدكاهش نسبت به سال قبل از آن به یک میلیون و ‪ ۹۰۸هزار و ‪ ۹۹۰ مورد رسیده است. جرائم در ژاپن نه فقط توسط پلیس این كشور، بلكه با همكاری شهرداریهای محلی و شهروندان ژاپنی داوطلب با پلیس با كاهش روبرو شده است. جرائم در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، رو به افزایش بود؛ به طوری كه در سال ‪ ۲۰۰۲ میلادی آمار جرائم به بیش از دو میلیون و ‪ ۸۵۴ مورد رسید، اما پس از آن همواره با كاهش رو به رو بوده است. این گزارش همچنین می‌افزاید: پلیس ژاپن در این مدت یک میلیون و ‪۹۰۰ هزار جرائم به وقوع پیوسته را در این كشور شناسایی كرده كه ۶۰۵هزار مورد را تحت تعقیب قرار داده است كه در مقایسه با مدت مشابه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ب.ظ ]